موضوعات: "مطالب مذهبی" یا "اعیاد" یا "شهادت"

برگزاری کارگاه آموزشی با عنوان « آموزش شرکت در نشست و همایشها و... (سامانه سیما)ویژه طلاب» در مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر

خانم زینت عمادی معاون پژوهش مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر گفت: مدرسه علمیه فاطمیه اندان اقدام به برگزاری کارگاه آموزشی «آموزش شرکت در نشست و همایشها و… (سامانه سیما)ویژه طلاب» مقطع سطح2 به صورت مجازی در پیام رسان ایتا جهت استفاده بهتر طلاب از این فضا نمود.

 

احترام سادات موسوی زاده استاد حوزه مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر ، فضای کوثرنت را به عنوان فضای امن، پویا و با ارزش برای فعالیت های مختلف از جمله علمی- پژوهشی به طلاب معرفی نموده و گفت؛ دراین شبکه می توان به سامانه های آموزش، امور پایان نامه ها، فراخوان های پژوهشی، وبلاگ، کتابداری، دانش آموختگان…دسترسی داشت.مسیر استفاده از این فضا و سامانه ها و برخی گروه های علمی- پژوهشی کوثرنت را نشان داد.

ایشان گفت: سامانه سیما، سیستم آموزش آنلاین است که برای برگزاری دوره های آموزشی و آزمون مجازی و برگزاری نشستها و … از آن استفاده می شود. الف) اگر با کدملی وارد سامانه کوثرنت شده اید: ب) اگر دسترسی به سامانه کوثرنت ندارید (یا کدملی شما در کوثرنت تعریف نشده است): برای ثبت نام در سامانه سیما، باید از طریق لینکی که مرکز برگزار کننده دوره در اختیار شما قرار می دهد، در این سامانه ثبت نام کنید. لینک ثبت نام کلاس های اداره آموزش و فرهنگ سازی فضای مجازی (صرفاً افرادی که دسترسی به کوثرنت ندارند) ورود یابید و از فضای این سامانه استفاده مفید را بکنید. و همچنین شرکت در نشست و همایش ها و دیگر فعالیتهای پژوهشی می توانید با ورود به دورهها و ثبت نام در این برنامه ها شرکت نمایید.

برگزاری نمایشگاه کتاب با عنوان «روایت رهبری و رهرو رهبر» در مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر

خانم زینت عمادی معاون پژوهش مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر گفت: مدرسه علمیه فاطمیه اندان به دلیل بیماری کرونا و حضور نداشتن طلاب در مدرسه اقدام به برگزاری دو نمايشگاه‌ مجازی در پیام رسان ایتا از کتابهای جدید انتشاردر مورد بنیانگذاری انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) وکتب موجود در کتابخانه مدرسه با عنوان «رهرو رهبر» و همچنین معرفی کتاب صورت و سیرت انقلاب اسلامی با عنوان «روایت رهبری» همزمان با سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) نمود.

معاون پژوهش افزود: در این دو نمایشگاه که بیش از 15 جلد از کتب جدید انتشار که به قلم مقام معظم رهبری دامه برکاته و دیگر نویسندگان رونمایی شده بود در معرض دید طلاب قرار گرفت و همچنین کتابخانه اسلامی مجازی در ایتا را به طلاب معرفی و کتاب سیمای معصومین در اندیشه امام خمینی (ره) در گروه مدرسه جهت استفاده طلاب از این کتاب بارگزاری نمود.

وی هدف نمایشگاه را آشنایی اساتید، پژوهشگران، طلاب حوزه علمیه فاطمیه اندان با تعدادی از کتب جدید انتشار بیان کرد: بر اساس نیازسنجی صورت گرفته در همین راستا کتابخانه مدرسه به منابع علمی جدید تجهیز شود.

نشست علمی - پژوهشی با عنوان «نقش دعا و توسل در رفع بیماریها و فتنه ها» به صورت مجازی در مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر

نشست پژوهشی با عنوان « نقش دعا و توسل در رفع بیماریها و فتنه ها » با حضور جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای روح الله دهقانی، مدیر، اساتید و طلاب مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر که به صورت مجازی برگزار شد. 

جناب حجت الاسلام آقای دهقانی استاد حوزه و دانشگاه ، در نشست پژوهشی با عنوان « نقش دعا و توسل در رفع بیماریها و فتنه ها »، گفت:دعا و نیایش به انسان کمک می کند تا دردها و رنج ها را بهتر و آسان تر تحمل کنند و همچنین موجب می شود تا بر بیماری و درد مسلط شوند؛ زیرا میان روان و جسم آدمی ارتباط تنگاتنگی است. کسی که روان او با خداوند مرتبط می شود، احساس می کند که با علت تام ارتباط ایجاد کرده است. دعا در وهله اول اضطراب ناشی از وجود بیماری را از بین می برد و به واسطه رابطه ای که بین خالق و مخلوق یا شخص بیمار با خداوند برقرار می شود یک آرامش درونی به او می دهد. یکی از رفتارهای مذهبی که ثابت شده با سلامت و تندرستی رابطه دارد، دعا است.

استاد حوزه افزود: انسان قرن بیست و یکم به لطف پیشرفت های علمی در ابعاد مختلف، زندگی سرتاسر آسایش را برای خود فراهم ساخته و زحمت بسیاری از کارها را به دوش ماشین های دست ساز خود نهاده است. انسان این عصر مرفه ترین انسان تمام اعصار است ولی به جرات می توان ادعا کرد که مضطرب ترین انسان تمام اعصار نیز می باشد. حقیقت این است که آسایش غیر از آرامش و تجربه و علم غیر از دین و اعتقاد است. آنچه تجربه و علوم مادی به ما ارزانی داشته آسایش است و آن چه اعتقاد صحیح به ما عطا می کند آرامش و طمانینه در زندگی پر هیاهوی امروز است.

وی در ادامه می گوید:تقویت روحیه باعث می شود انسان ناتوانی خود را فراموش کند در نتیجه این روحیه، مقاومتی که در او به وجود می آید سبب بالارفتن سیستم دفاعی بدن در برابر بیماری ها می شود و حتی دیده شده در مواردی که هیچ گونه امیدی به ادامه حیات برای انسان وجود ندارد، پزشک در کنار درمان طبیعی به بیمار خود روحیه می دهد و او را تشویق به ادامه زندگی می کند و در همین جاست که دعا و نیایش به درگاه خداوند سبب سلامتی وجود یک فرد درمانده می شود، و طبیعی است وقتی روحیه انسان قوی می شود و از حالت یاس و اضطراب نجات می یابد، ترشحات و نیروهای دفاعی بدن، توانایی این را می یابند که مقاومت شخص را در برابر ناملایمات بالاببرند و در نتیجه بهبودی حاصل می شود.

آقای دهقانی در پایان راهکارهایی را بیان نمودند که با انجام آن انسانها از بیماریها و فتنه ها رهایی یابند: 1.اعتقاد به باورها داشته باشند 2.توجه به فضائل اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی 3. به زمان حال توجه داشتن و دوری از زمان گذشته و آینده 4. مثبت اندیشی. از طلاب خواستند که در مورد چگونگی تاثیر دعا و توسل بر رفع بیماریها و فتنه ها و … به خصوص در این زمان که با بیماری کرونا مواجهه هستیم با رجوع به بیمارستانها و شبکه های بهداشت با تحقیق و پژوهش پی ببرند.

همایش الگوی زندگی عفیفانه با رویکرد اسلامی

چه کلاه بزرگی بر سر زن گذاشتند

زن شرقی و مسلمان‌ها احترام بیشتری دیده بود

آقای محمدعلی حبیب الاهیان نویسنده کتاب ستاره ها چیدینی نیستند به موضوعاتی درباره زنان همچون حقوق زنان در ادیان مختلف، توحش غرب علیه زنان، نگاه جنسیتی به زنان، بهره گیری دنیای غرب از زنان، عفاف، حجاب و پوشش زنان پرداخت و گفت: بدپوششی برخی زنان رانباید دلیل و نشانه انحراف جنسی ایشان دانست بلکه باید به سوء استفاده استعمارگران و نظام سرمایه داری از آنان برای رسیدن به  اهدافشان پی برد.

آقای حبیب الاهیان، تفاوت‌های میان زنان غربی و شرقی و به ویژه زنان مسلمان را این گونه توصیف کرد: این گونه زنان، که به اندازه یک تاریخ تحقیر شده بود و توی سری خورده بود یک دفعه به وسط میدان کشانده شد و وسیله‌ای شد برای لذت مردان و این وسیله‌ای شد برای استثمار بیشتر چپاوگران؛ چه جایگاه بدی است برای زنان! که بعد از اسلحه و دارو، تجارت انسان و زن از پرسودترین تجارت‌ها شده است. چه کلاه بزرگی بر سر زن گذاشتند! البته این کلاه گذاشتن بر سر زنان در مقایسه با زنان شرقی خصوصا زنان مسلمان تفاوت داشت. زن غربی که در لگدمال شدن شخصیت به نهایت و آخرین درجه تحقیر رسید، به طوری که نه حق مالکیت، نه حق  تحصیل و رأی داشت و در برخی دوره‌ها حق حیات هم نداشت. او را مظهر شیطان می‌دانستند و خواندن کتاب‌های مقدس را بر او حرام کرده بودند؛ این زن تا کلاه دل‌فریبی به نام آزادی و حقوق بشر به او معرفی کردند، دودستی و خیلی با عجله کلاه را گرفت و به هر زحمتی که بود آن را بر سر خود گذاشت.اما این ماجرا در شرق و به ویژه در بین جوامع اسلامی آن طور نبود و نشد. و با دیدن این کلاه آراسته و وسوسه‌گر؛ دلش نلرزید و با تردید به آن نگاه کرد.

ادامه »

طرح کلی مقاله

تصاویری از کارگاه مقاله نویسی ویژه گروه های رشد هشتم

سالروز 9 دی

“مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد.”

  مقام معظم رهبری

چکیده تحقیق پایانی آسیب شناسی عزاداری امام حسین (ع) وموانع معرفتی

خداوند در آیات 24 و25 سوره ابراهیم می فرماید:« أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء،تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا… .» آیا ندیدی که خداوند چگونه مثلی زده است .سخن پاک (حق) همچون درختی است که ریشه اش در زمین استوار است وشاخه هایش در آسمان .وهمه هنگام به اذن پروردگار میوه اش را خواهد داد .آری حق وحقیقت درخت ثابتی است با میوه های شیربین وکامنواز .امام حسین(علیه السلام) به عنوان مصداق حقیقی آیه شریفه وحرکت کننده در مسیر حقیقت شجره ی طیبه ای است که در اعصار مختلف میوه های مختلفی به ثمر رسانده است .یک زمانی ثمره این شجره طیبه پرورش یارانی چون علی اکبر، ابالفضل العباس وحبیب بن مظاهر و…. است آنهایی که خود دروصفشان فرمود: «فانّی لا اعلم اصحاباً اولی ولا خیراً من اصحابی ولا اهل البیت ابرّاً ولا اوصلَ من اهل بیتی فجزاکم الله عنی خیرا… »؛« من یارانی ! با وفاتر ونیکوتر از یاران خود نمی دانم وخاندانی خود گذشته تر ومهربانتر از خاندان خودم نمی شناسم خداوند از جانب من پاداش نیکی به شما عنایت فرماید.یارانی که به آب رسیدند اما به احترام امام خویش ازآن ننوشیدند یارانی که برای میدان رفتن وجان فداکردن برای مولا لحظه شماری می کردند .زمان دیگر ثمره طیبه انقلابی است برای برهم ریختن حکومت شاهنشاهی .برای از بین بردن دیکتاتوری ، برای زیربار ظلم نرفتن وزمانی دیگر ثمره اش نوجوانی است که نارنجک به خود می بندد وبه زیر تانک دشمن می رود تاهموطنان وهم کیشان او بتوانند سرغیرت بالا بگیرند، آری همه وهمه از آثار شجره طیبه حسین (علیه السلام) است .اما برای اینکه باز این درخت ثمره بدهد وبازافرادی بتوانند عاشورا را خوب ببینند وازآن الگو بگیرند بایستی غبارها رااز تابلوی عاشورا کنار زد تا این تابلو خوب دیده می شود بایستی خارها وبوته های فراهم را از کناراین درخت دور کرد تا بهتررشد کند تا بتوان به این درخت نزدیک شد وثمره اش را چشید.
به فضل خداوند برآنیم که مقداری از غبارهایی که ممکن است تابلوی عاشورا را فرا گیرد ونسل جوانه ما نتوانند خوب عاشورا را ببینند به عنوان آسیب های عزاداری وموانع معرفت شناسی حرکت امام حسین (علیه السلام) بیان نماییم وسپس به ریشه های این آسیب ها می پردازیم وراههای غبار روبی را می نمایانیم .امید است مورد عنایت امام زمان (عج) قرار بگیرد.
آسیب های عزاداری دسته بندی های مختلفی دارد من جمله آسیب های مکانی ، آسیب های زمانی ، آسیب های قبل از عزاداری ، آسیب های حین عزاداری ، آسیب های پس از عزاداری ، آسیب شکلی وچگونگی عزاداری ، آسیب های محتوایی وپیاپی عزاداری و… در این مقاله ابتدا آسیب های شکلی وبعد آسیب های محتوایی و.. مورد بحث قرار می گیرد.

شرکت در اجلاسیه معاونین پژوهش و دبیران کانون

روز دوشنبه مورخ95/6/8 جلسه ای با حضور سرکار خانم افشار و سرکار خانم بابایی و جناب آقای نیک مقدم از مسولین پژوهش مدیریت حوزه های علمیه خواهران در مرکز مدیریت استان برگزار گردید در این جلسه برنامه های پیش روی معاونت پژوهش و کانون های پژوهشی تشریح و بر جدیت و اهتمام و تاپلاش جهت تحقق اهداف بلند مدت پژوهش و کانون ها در حوزه های علمیه خواهرانتاکید شد . در این جلسه معاون پژوهش مدرسه و دبیر کانون مدرسه حضور داشتند.

مقاله مرزبندی امام حق و باطل در سیره و کلام حضرت زهرا (س)

بهمن همیشه در راه

وقتی صدای پای بهمن از کوچه پس کوچه های خاطره ها به گوش تو می رسد. گویی شهیدانند که آمده اند برای بیعت دوباره برای هشدار و تذکر و بیداری . بهمن که از راه می رسدشهیدان پیمان نامه ی خونین شهادت را برای تجدید امضای تک تک ما می آورند تا فراموش نکنیم که باغبان لاله ها امام مهربان بود و سایبان لحظه ها، نگاهش هنوز هم نگران باغمان است. هر بهمن امام است که دوباره بر بال ملائک به دیدارمان می آید و کوچه های باغمان را پر از نسترن و نیلوفر می نماید. گام هایش همه جا یاس می کارد و گل محمدی به خانه ها هدیه می کند.

بهمن همیشه در راه است.

فرارسیدن ایام مبارک فجر طلیعه ی آزادی ملت و محو استبداد و واپس راندن استعمار، بر ملت بزرگ ایران مبارک باد.

کمی تفکر

گاهی پشت ویترین بعضی کتاب فروشی ها می ایستم
و با خودم فکر می کنم
بشر برای این که قرآن و مفاتیح نخواند
باید چقدر کتاب بخواند؟

برگزاری دوره آموزش تدوین تحقیق پایانی در مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر

به گزارش خانم زهره مانده گاری معاون پژوهش مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر دوره آموزشی تدوین تحقیق پایانی با حضور آقای احسان جعفری پور استاد حوزه و دانشگاه و طلاب مشغول به نوشتن تحقیق پایانی برگزار گردید.

خانم مانده گاری هدف از برگزار این دوره آموزش سرفصل های مهم تحقیق پایانی  از جمله بحث نوشتن چکیده و کلیات که پارامترهایی چون تعریف و تبیین و ضروروت موضوع و… و مفهوم شناسی و چگونگی ارجاعات و فهرست نویسی به طلاب است.

زينب (سلام اللَّه عليها) نشان داد كه ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزت مجاهدانه

رهبر معظم انقلاب: زينب كبرى‌ يك نمونه‌ى برجسته‌ى تاريخ است كه عظمت حضور يك زن را در يكى از مهمترين مسائل تاريخ نشان مي‌دهد. اينكه گفته ميشود در عاشورا، در حادثه‌ى كربلا، خون بر شمشير پيروز شد - كه واقعاً پيروز شد - عامل اين پيروزى، حضرت زينب بود؛ والّا خون در كربلا تمام شد. حادثه‌ى نظامى با شكست ظاهرى نيروهاى حق در عرصه‌ى عاشورا به پايان رسيد؛ اما آن چيزى كه موجب شد اين شكست نظامىِ ظاهرى، تبديل به يك پيروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زينب كبرى‌؛ نقشى كه حضرت زينب بر عهده گرفت؛ اين خيلى چيز مهمى است. اين حادثه نشان داد كه زن در حاشيه‌ى تاريخ نيست؛ زن در متن حوادث مهم تاريخى قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددى به اين نكته ناطق است؛ ليكن اين مربوط به تاريخ نزديك است، مربوط به امم گذشته نيست؛ يك حادثه‌ى زنده و ملموس است كه انسان زينب كبرى‌ را مشاهده ميكند كه با يك عظمت خيره‌كننده و درخشنده‌اى در عرصه ظاهر ميشود؛ كارى ميكند كه دشمنى كه به حسب ظاهر در كارزار نظامى پيروز شده است و مخالفين خود را قلع و قمع كرده است و بر تخت پيروزى تكيه زده است، در مقر قدرت خود، در كاخ رياست خود، تحقير و ذليل شود؛ داغ ننگ ابدى را به پيشانى او ميزند و پيروزى او را تبديل ميكند به يك شكست؛ اين كارِ زينب كبرى‌ است. زينب (سلام اللَّه عليها) نشان داد كه ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزت مجاهدانه، به يك جهاد بزرگ. (۱۳۸۹/۰۲/۰۱)

مناقب امام على عليه السلام از زبان امام حسين عليه السلام

معاويه در صدد بود كه وليعهدى يزيد را بين مردم استحكام بخشد؛ از اينرو از هر فرصتى جهت گرفتن بيعت براى يزيد استفاده مى كرد.
وقتى امام حسين عليه السلام به مكه رفت ، مردان و زنان بنى هاشم و انصار و حتى با فرستادن نمايندگى ، تمام افراد حاضر از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را در مكه گرد آورد تا مسائل سياسى جامعه اسلامى را به مسلمانان گوشزد نمايد؛ از اينرو حضرت به پا خاست و فرمود:
آنچه را اين سركش عصيانگر نسبت به ما و شيعيانمان انجام داده ، مى دانيد؛ از شما مى خواهم كه اگر گرفتارم راست باشد، تصديق و گرنه ، تكذيبم كنيد؛ از شما مى خواهم كه بخاطر خداى متعال و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و قرابت من با پيامبرتان ، سخنان مرا گوش داده و نوشته و در ديار خود به مسلمانان و افراد مورد وثوق ابلاغ كنيد.
ايشان را به حق ما كه مى دانيد دعوت كنيد؛ به يقين من از نابودى و اضمحلال اين امر (خلافت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ) و حق الهى ترسانم ؛ خداوند تمام كننده نور خود است ؛ گر چه كفار را ناپسند آيد.
شما را به خدا، آيا مى دانيد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بين خود و على بن ابيطالب پيوند برادرى بست و فرمود: تو برادر من و من برادر تو در دنيا و آخرت هستيم
.
همگى تاءييد كردند و امام حسين عليه السلام ادامه داد:
شما را به خدا، آيا مى دانيد رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم زمينى را خريد و مسجد و ده منزل در آن بنا فرمود كه خانه على عليه السلام را بين آنها قرار داد و تمام درهاى ورودى به مسجد، غير از در خانه على را بست و فرمود: من به اختيار خود اين كار را نكردم بلكه خداوند متعال مرا دستور داد كه درهاى منازل را بسته و در خانه على به مسجد گشوده باشد. و همچنين جز على همه مسلمانان را از خوابيدن در مسجد باز داشت و در مسجد فرزندانى براى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و على عليه السلام متولد شدند؟
همه پذيرفته و امام حسين عليه السلام فرمود:
شما را به خدا، آيا مى دانيد كه عمر بن خطاب رخنه اى در ديوار خانه اش ‍ كه رو به مسجد بود، ايجاد كرد و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم او را منع فرمود و سپس در خطبه ايى اظهار داشت : خداوند مرا دستور داد تا مسجد پاكى كه غير از خود و برادرم و فرزندانش ، كسى آنجا مسكن نگزيند، بنا كنم .؟
همگى قبول نموده و حضرت سيدالشهداء عليه السلام فرمود:
شما را به خدا، آيا مى دانيد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روز غدير خم ولايت على بن ابيطالب را به آواى بلند ابلاغ فرمود و از مردم خواست كه حاضران به غايبان اطلاع دهند؟.
همگى تاءييد نموده و امام حسين عليه السلام فرمود:
شما را به خدا، آيا مى دانيد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در جنگ تبوك فرمود: تو (على ) براى من به منزله هارون براى موسى مى باشى و تو ولى هر مؤ منى بعد از من هستى ؟.
همگى قبول كرده و حضرت سيدالشهداء عليه السلام فرمود:
شما را به خدا، آيا مى دانيد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مباهله جز على و فاطمه و دو فرزندشان ، كسى را نياورد؟.
همگى اعتراف كرده و امام حسين عليه السلام فرمود:
شما را به خدا، آيا مى دانيد كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پرچم را روز خيبر به على داد و فرمود: پرچم مسلمانان را به شخصى كه محبوب خدا و رسول خدا بوده و او نيز خدا و رسولش را دوست مى دارد و از ميدان نبرد فرار نمى كند و خداوند به دست او فتح و پيروزى را نصيب ما مى كند، مى دهم .؟
همگى اقرار نموده و حضرت عليه السلام ادامه يابد:
شما را به خدا، آيا مى دانيد با هر سختى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مواجه مى شد، به جهت اطمينانى كه به على داشت ، او را براى حل مشكل روانه مى ساخت و هيچ وقت على را به نام صدا نزد؛ بلكه با عنوان برادر خطاب مى نمود؟
همگى پذيرفته و امام حسين عليه السلام ادامه داد:
آيا مى دانيد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم على را براى ابلاغ سوره برائت اعزام فرمود و گفت : دين مرا جز خودم و يا شخصى كه از من باشد، تبليغ نمى كند.؟
همگى قبول كرده و حضرت ادامه داد:
آيا مى دانيد كه بين على و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هر روز و شبى ديدار خصوصى برقرار بود و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مطالبى را به او بيان مى فرمود؟
همگى پذيرفته و امام حسين عليه السلام فرمود:
آيا مى دانيد كه وقتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به فاطمه عليها السلام فرمود: ترا به همسرى بهترين اهل بيتم ، پيشترين ايشان در اسلام و حليم ترين و عالم ترين ايشان در آوردم ، على را به جعفر و حمزه برترى داد؟
همگى اقرار كرده و حضرت سيدالشهداء عليه السلام فرمود:
آيا مى دانيد كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: من برترين فرزند آدم و على ، برادرم ، سرور عرب و فاطمه ، سرور بانوان بهشتى و حسن و حسين ، دو فرزند من ، دو آقاى جوانان اهل بهشتند؟
همگى اعتراف كرده و امام عليه السلام ادامه داد:
آيا مى دانيد كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم على را دستور داد تا او را غسل دهد و فرمود كه جبرئيل او را در اين كار يارى مى كند؟
همگى تاءييد كرده و امام حسين عليه السلام اظهار داشت
:
آيا رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در آخرين خطبه خود نفرمود: بطور يقين بين شما دو چيز گرانبها، كتاب خدا و اهل بيتم ، را قرار دادم ؛ پس ‍ به اين دو تمسك كنيد تا هرگز گمراه نشويد؟
همگى تاءييد كرده و حضرت سيدالشهداء عليه السلام فرمود:
شما را به خدا، مگر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نفرمود: اظهار دوستى با من بدون حب على در دل دروغ است ؛ كسى كه على را دشمن دارد، دوست من نيست . شخصى پرسيد: چطور مى شود اى رسول خدا حضرت فرمود: زيرا على از من است و من از اويم ؛ هر كه او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر كه مرا دوست بدارد، خدا را دوست دارد. كسى كه با على دشمنى كند، مرا دشمن داشته و هر كه مرا دشمن دارد، با خدا دشمن است .؟
همه قبول كرده و گفتند:
آرى ؛ به خدا، تمام اينها را از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيديم .
و سپس آرام آرام پراكنده شدند
كتاب سليم بن قيس /206 و بحار الانوار 33/186 - 182. به نقل از کتاب قصه های امام حسین علیه

مباهله؛ جلوه ای از حضور حضرت زهرا (س) در عرصه سیاست

درعربستان پیش از اسلام، زن هیچ جایگاهی نداشت. زن به عنوان كنیزی كه در خدمت مرد قرار می گرفت تا كارهای خانه اش را انجام دهد، ایفای وظیفه می نمود.

او در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره حق دخالت و اظهارنظر نداشت. در چنین شرایطی بود كه اسلام ظهور نمود، دیگر به جنس انسان اهمیتی نمی داد بلكه انسانیت وی حائز اهمیت بود. زنان صاحب حق و حقوقی شدند و دیگر كمتر مورد ظلم قرار می گرفتند. در چنین شرایطی كه دختران زنده به گور می شدند و برای زنان در جامعه هیچ شخصیتی قائل نبودند. حضرت زهرا علیهاالسلام پا به عرصه هستی نهاد و همگان از كارهای پیامبر(ص) نسبت به ایشان تعجب می نمودند. پیامبراكرم با آن مقام مادی و معنوی، خم شده و دستان دختر خود را می بوسید و به او احترام ویژه می گذاشت. البته خیلی ها به اشتباه تصور می كنند كه ارزش حضرت به خاطر این بوده است كه ایشان دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت بوده اند. حال آنكه باید در نظر داشت كه ایشان شایستگی و ارزش آن را داشته كه در این مسندها جای گرفته است.

با بررسی تاریخ روز مباهله پی می بریم كه خود حضرت زهرا(س) آن قابلیت را داشته و از مقام والای معنوی برخوردار بودند كه به همراه پیامبر(ص) به مباهله می روند. چرا كه در درگاه الهی قرب داشته و دعا یا نفرین ایشان به استجابت می رسید.

مباهله با مسیحیان نجران كار ساده ای نبود كه با هر زن و مرد عادی بتوان آن را به اجرا درآورد بلكه افراد شركت كننده در مباهله باید به درجه ای از حق و یقین رسیده باشند كه خدای متعادل درخواست آنان را پاسخ گوید.

این كه حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام در مراسم مباهله شركت داشته، حاكی از عظمت شخصیت ایشان می باشد.


قرعه هفت فضیلت به نام امیرالمومنین علیه السلام در ذیحجه

فضائل هفتگانه حضرت علی (علیه السلام):

1. ( 19ذی حجه ) ازدواج با حضرت فاطمه (سلام ا… علیها).

2. ایراد خطبه خلافت و طرح برنامه حکومتی اسلام.

3. بخشش انگشتری در رکوع نماز و نزول آیه ولایت.

4. حدیث شریف بساط (سیر فضائی با جمعی از اصحاب).

5. عقد اخوت و پیمان برادری با رسول گرامی (ص).

6.مباهله، و نامیدن خداوند، آن حضرت را نفس و جان پیغمبر (ص).

7.( 25ذی حجه) نزول سوره هل اتی در شأن حضرتش.

باده جاودانه از خم غدیر خم

ولایت نه تنها درمان درد و چاره بی چارگان و مشکل گشای دردمندان و نور عظیم و نعیم لایزالی است، بلکه مکمل رسالت و لازم و ملزوم نبوت است یعنی ولایت بی رسالت و رسالت بی ولایت ناقص است و هر دو مکمل یکدیگرند . این را ما ادعا نمی کنیم که خداوند به صراحت بیان می دارد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس; ای رسول! آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، به مردم برسان که اگر نکنی رسالتش را ابلاغ نکرده ای و همانا خداوند تو را از (شر و کید) مردم نگه خواهد داشت .

و آن گاه که رسول خدا پیام ولایت را از سوی پروردگار به مردم ابلاغ کردو در میعادگاه غدیر، ولایت علی را با آن مقدمات و تشریفات تثبیت نمود و مردم را به بیعت با او واداشت، آنجا بود که خدایش فرمود: اکنون رسالتت را به پایان رساندی .

و امروز که روز غدیر خم است، دین تکمیل شد ونعمت خدا بر شما کامل گردید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» .

البته حضرت رسول پیوسته در مناسبتهای گوناگون، امامت و خلافت علی را به مردم گوشزد کرده و بر آن تکیه نموده ولی برای این امر بسیار مهم و سرنوشت ساز - که سرنوشت امت اسلام به آن گره خورده - لازم بود اعلام عمومی شود و در جایی که تمام مسلمانان گرد هم آمده اند - و چه بهتر از دوران حج و برپایی کنگره عمومی اسلام - این مطلب را به آنان برساند، از این روی در آخرین سال زندگی و در حجة الوداع که مردم با آن حضرت از زیارت خانه خدا باز می گشتند و پیاده و سواره اطراف رکاب مقدس رسول الله را گرفته بودند (که طبق برخی روایات بیش از یکصد هزار نفر به آن حضرت پیوسته بودند) در روز هیجدهم ذی حجة الحرام و در سرزمین مشهور غدیر خم این امر به مردم ابلاغ شد .

دستور ایست صادر می شود . فرمان الهی توسط جبرئیل امین نازل می گردد: ای فرستاده خدا! آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی رسالتش را انجام نداده ای و خداوند تو را از شر مردم نگه خواهد داشت .

بی گمان منظور از تبلیغ، رساندن تمام احکام و تعالیم مقدس اسلام نیست، زیرا در آن صورت جمله تهدید بی معنی خواهد بود و دیگر فرقی میان شرط و جزا باقی نخواهند ماند . از این روی قطعا منظور از تبلیغ، مطلب بسیار با اهمیتی است که پایه دین بر آن استوار است و تمام احکام را در بر می گیرد و این امر چیزی جز تعیین و نصب پیشوایی برای مسلمانان در آینده (و پس از رحلت پیامبر) نخواهد بود .

و اما جمله «والله یعصمک من الناس » اشاره به این است که تعیین خلیفه و جانشین حقدهای درونی و کینه های پیشین و رشکهای جاهلیت را برخواهد انگیخت و برخی را به سوء ظن و یا واکنش خواهد واداشت، زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام کسی بود که در جنگها و غزوه ها پدران و نیاکان بسیاری از اصحاب را با ذوالفقارش به درک فرستاده و گردنکشان را به خاک خواری کشانده بود و بسیاری از آنان تنها از روی ترس یا به خاطر مصالح و منافع شخصی و مادی یا به طمع جاه و مقام به اسلام گرویده بودند و هرگز ایمان در قلبهایشان راه پیدا نکرده بود و بدون شک پیامبر (ص) می هراسید که چنین امری پیامدهای خطرناک و غیر قابل پیش بینی در بر خواهد داشت، لذا خداوند با این جمله کوتاه و رسا او را مطمئن می سازد که از شر و کید بدخواهان نگهش خواهد داشت .

به هر حال رسول خدا دستور داد که در آن نقطه (که نقطه عطف تاریخ شد) فرود آیند و فرمان صادر کرد که از جهاز شتران منبری را آماده سازند تا مطلب بسیار مهمی را اعلام فرماید . همه به فکر فرو رفته بودند که چه خبر است؟ ! در این گرمای سوزان که مردم برای فرار از دمای بالا، خود را در سایه شتران نگه داشته و لباسها را زیر پای خود می کشند تا از این شن و ریگهای تفتیده دور شوند، در این شرایط رهبر بزرگ اسلام چه می خواهد به مردم ابلاغ کند؟ همه به انتظار سخنان دلربای پیامبر نشسته اند و لحظه شماری می کنند که زبان گویای حضرتش باز شود و در گرانبها در فضای غدیر پخش گردد .


ریشه ها و نتایج تکبر

در سیره تربیتی امام هادی علیه السلام برای تربیت نفوس و زدودن صفات ناپسند از وجود آدمی به زمینهها و ریشه های خودپسندی اشاره شده است. آن حضرت می‌فرماید: «مَنْ اَمِنَ مَکْرَ اللَّهِ وَ أَلِیمَ أَخْذِهِ تَکَبَّرَ حَتَّی یَحِلَّ بِهِ قَضَاوُهُ وَ نَافِذُ أَمْرِهِ وَ مَنْ کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ هَانَتْ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَلَوْ قُرِضَ وَ نُشِرَ؛هر کس از مکر و مؤاخذه دردناک خداوند، خود را در امان احساس کند، تکبر می‌ورزد تا اینکه با قضا و تقدیر خداوند مواجه گردد؛ اما انسانی که بر دلیل روشنی از پروردگارش دست یافته است، مصیبتهای دنیا بر او سخت نخواهد بود؛ گرچه قطعه قطعه شده و [اجزاء بدنش] پراکنده شود.»

طبق این رهنمودِ ارزشمند، هر شخصی در راه رسیدن به تکامل و مقام والای انسانیت لازم است که هرگز از وجود خداوند متعال و محاسبه و مؤاخذه اش غفلت نکند. غفلت از خداوند و روز معاد، انسان را به انواع مفاسد دچار می‌کند و در حقیقت از خدا فراموشی به خود فراموشی تنزل یافته، هدف خود را در زندگی گم می‌کند. چنین فرد غافلی از خود هرگز نمی‌پرسد که:

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم

اما اگر انسان خود را در پرتو نور الهی قرار دهد و از نسیم رحمت حق بهره ور گردد، هرگز در مقابل حوادث و مصائب دنیوی مغلوب نمی‌گردد؛ چرا که به پشتوانه ای قوی همچون نیروی حق تکیه زده و در حصاری محکم پناه گرفته است.

بنابراین، ریشه مهم لغزشها، خطاها و آلوده شدن به صفات ناپسند، همان غفلت از خداوند و خود فراموشی است که اشخاص را از رسیدن به اهداف والای انسانی باز می‌دارد.

امام دهم علیه السلام در روایتی دیگر به عواقب زیانبار صفت ناپسند تکبر اشاره کرده و در این مورد هشدار داده و فرموده است: «مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیْهِ؛ هر کس از خود راضی باشد، غضب کنندگان بر او بسیار خواهند شد.»

صفت تکبر انسان را نه تنها در معرض خشم مردم، بلکه مورد غضب خداوند نیز قرار می‌دهد که در قرآن فرمود: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ»؛ «خداوند گردنکشان [و متکبران] را دوست ندارد.»

امام هادی(ع):

هر کس از خود راضی باشد، غضب کنندگان بر او بسیار خواهند شد

عذاب جهنم و محرومیت از الطاف الهی از دیگر رهاوردهای تکبر است.

خویشتن را بزرگ می‌بینی؟ راست گفتند یک دو بیند لوچ

در روایت آمده است که روزی حضرت سلیمان بن داود علیهماالسلام امر کرد که تمام پرندگان و انس و جن به همراه او بیرون آمده، در بساط شگفت انگیز سلیمان علیه السلام جای گیرند. دویست هزار نفر از بنی آدم و دویست هزار نفر از جنیان با او بودند. بساط او به قدری بلند شد که صدای تسبیح ملائکه را در آسمانها شنید. سپس بساط او آن قدر پایین آمد که کف پایش به دریا رسید. در آن حال، ندایی آسمانی به اصحاب سلیمان علیه السلام گفت: اگر در دل فرمانروای شما (سلیمان علیه السلام) ذره ای تکبر بود، بیشتر از آنچه بلند کرده اند، او را به زمین فرو می‌بردند.

ز خاک آفریدت خداوند پاک پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

تواضع سر رفعت افرازدت تکبر به خاک اندر اندازدت

محمدرسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)

دهه کرامت

دهه کرامت، دهه اول ماه ذی‌العقده است و آغازش با ولادت حضرت معصومه (علیهااالسلام) و پایانش با ولادت حضرت ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا(علیه السلام) می‌باشد. این دهه یادآور بسیاری از مطالب عالی و مفاهیم بلند و سازنده و ارزشمند است. دهه کرامت یادآور لطیف‌ترین علائق و مهر و وفاهای کم‌نظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است.

مهر و وفایی که خواهر مهربان و دلداده را به هجرت وادار نموده و غربت و بیماری و مرگ در فصل جوانی را برای او آسان کرده است.

مهربانی که جز در مورد امام حسین و حضرت زینب (علیهما‌السلام) سابقه ندارد.

دهه کرامت تداعی کننده عزم و قاطعیت و اراده آهنین زنان بزرگ و بانوان والامقام و گرانقدر جهان می‌باشد.
تمام مفاهیم سازنده‌ای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی می‌شوند چرا که حرم حضرت معصومه و امام رضا (علیهماالسلام) کانون دعا و قرآن و نیایش و … است.

دهه کرامت یادآور تحول آفرینی بانوان آسمانی است و این که می‌توانند رهبری دل‌های صدها میلیون مسلمان را در طی اعصار عهده‌دار بشوند.

دهه کرامت یادآور زهرا و زینب (سلام‌الله علیهما‌السلام) است.


حوریان، تمام شهر را آذین بسته‏اند با گل مریم

فرا رسیدن اعیاد شعبانیه، ولادت اسوه های ایثار، قدرت و پایداری، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و امام سجاد (ع)، بر همه ی مسلمانان مبارک باد.


ای حاصل پیوند دو دریای بیکران! ای سرور جوانان‌بهشت! زمین حق دارد برای در آغوش‌ گرفتنت، دستانش بلرزد و پاهایش سُست شود. رواست که تن‌‌پوشت، پرنیان پر جبرئیل باشد و کامت را از شیره‌ی جان رسول برگیرند، خوش آمدی…
بوی بهار می‏آید از دامان دو فاطمه علیهماالسلام. بوی ریحانه هستی و گل یاس. حوریان، تمام شهر را آذین بسته‏اند با گل مریم. عرش‏نشینان همه به یُمن آمدنش، میهمان علی و فاطمه‏اند. فوج فوج ملائک می‏آیند و طواف می‏کنند گرد شمع وجودشان…


شب سوم چو رسید از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارک سحری بود که خورشیدِ جمال پسرِ فاطمه یکباره درخشید، ادب بین که شب چارم شعبان، پی آن ماهِ فروزنده عیان گشت ز بـرج شـرف و غیـرت و ایثار، بـه بیت علـی آن حجت دادار، مهِ ام‌ِبنین، حضرت عبـاس علمـدار…
حضرت عباس بن علی علیهماالسّلام دل و اندیشه همگان را مسخّر خود کرد و براى آزادگان در همه جا و هر زمان سرودى جاودانه گشت؛ زیرا براى برادرش دست به فداکارى بزرگى زد، برادرى که در برابر ظلم و طغیان خروشید و براى مسلمانان عزت جاودانه و عظمتى همیشگى، به ارمغان گذاشت.



رحلت حضرت رسول اکرم (ص)و شهادت امام حسن مجتبی(ع) بر تمامی شیعیان تسلیت عرض می نماییم

سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي در شام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.
در سال يازدهم هجرت رسول اكرم (ص) در آخرين سفرحج (در عرفه)، در مكه و در غديرخم، در مدينه قبل از بيمارى و بعد از آن در جمع ياران و يا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هيچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان كه قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود كه ‏پيامبر هم در نياز به خوراك و پوشاك و ازدواج و وقوع بيمارى و پيرى مانند ديگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد.

سخنان رهبری درباره محرم:

 

-محبت مردم به حسین بن‌علی(ع) ضامن حیات بقای اسلام است.

-عاشورا اسلام را زنده نگه داشته است.

-درس‌های عاشورا را باید درست فهمید و به یکایک آن عمل کرد.

-نهضت حسینی با شهادت جان گرفت و نهضت عظیم کربلای خونین ملت ایران تداوم همان راه است.

-عاشورا صحنه‌ای کامل از زندگی اسلامی یک انسان است.

-حسین(ع) آموزگار بزرگ شهادت است.

-بین نهضت امام حسین (ع) و انقلاب ایران شباهت‌های فراوان وجود دارد .

-پیروزی حسین‌بن علی (ع) در روز عاشورا شهادت بود.

-در عاشورا, همبستگی و ایثارهست, جهاد و شهادت هست, رسالت و توحید و همه چیز در عاشورا هست.

-حسین بن علی (ع) خون خود را برای اسلام ناب محمدی (ع) نثار کرد.

-عاشورا یک مانور تاریخی سیاسی است که ملت ما زنده نگه داشته است.

-خاطره شهادت سرور آزادگان جهان حضرت امام حسین (ع) و 72تن از یاران مکتب سرخ کربلا را باید زنده نگه داشت.

-ثمره خون حسین(ع) به صورت نهال انقلاب اسلامی در سرزمین ما به بار نشسته است.

-پرورش یافتگان انقلاب اسلامی ما پیروزی خون بر شمشیر را از آموزگار بزرگ شهادت آموخته‌اند.

-پشتوانه پیروزی نهضت‌ما, توجه به قیام امام حسین (ع) بود.

-این حادثه کربلا پشتوانه یک نهضت است و باید آبرومند, پر طپش و پر قدرت باقی بماند.

-حادثه عظیم عاشورا, پایه اصلی انقلاب اسلامی است.

-ما بیشتر از اسلاف خود قدر نهضت حسینی را می‌دانیم.

- تفکر انقلابی ما مستند بر حادثه عاشورا بود که سراسر جهان را فرا گرفت.

-حادثه عاشورا منشاء حرکت در انقلاب اسلامی بوده است.

-ما نتایج محّرم را در زندگی خود می‌بینیم.

-حرکت امام حسین(ع) برای اقامه حق و عدل و بر هم زدن ظلم و بی عدالتی صورت گرفت.

-ما به برکت نهضت امام حسین(ع) و حفظ فرهنگ آن توانستیم نظام اسلامی را در جامعه‌مان بوجود آوردیم.

-روح نهضت ما و جهت گیری کلی و پشتوانه پیروزی آن, همین توجه به حضرت اباعبدالله (ع) و مسایل مربوط به عاشورا بود.

-عاشورا به ما درس می‌دهد که برای حفظ دین باید فداکاری کرد و در راه قرآن از همه چیز گذشت.

-مجالس عزاداری برای این است که دستهای ما را با حسین بن علی(ع) و اهداف آن بزرگوار نزدیکتر و آشناتر کند.

-راه حسین بن‌علی(ع) و حماسه خونین کربلا الگوی جا و دان ملت ایران در انقلاب بزرگ اسلام است.

-عاشورا یک حادثه نیست, یک فرهنگ است.

-اگر ما عاشورایی باشیم, حرکت دنیا به سمت صلاح,خیلی سریع خواهد بود.

-امروز حسین‌بن علی (ع) می‌تواند دنیا را نجات بدهد به شرط آنکه چهره‌ی او را تحریف و مغشوش نکنند.


خطبه پيامبر (ص) در عقد حضرت زهرا (س)

الحمدلله المحمود بنعمته المعبود بقدرته، المطاع لسلطانه، المرعوب من عذابه المرغوب اليه فيما عنده النافذ امره فى سمائه و ارضه، الذى خلق الخلق بقدرته و ميزهم بحكمته و احكمهم بعزته، و اعزهم بدينه و اكرمهم بنبيه محمد ثم ان الله عز و جل قد جعل المصاهره نسبا لاحقا و امرا مفترضا نسخ بها الاثام و اوشح بها الارحام و الزمها الانام فقال عز و جل و هو الذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و كان ربك قديرا فامر الله يجرى قضائه و قضائه يجرى الى قدره و قدره يجرى الى اجله فلكل قضاء قدر، و لكل اجل كتاب يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام‏الكتاب.
ثم ان الله تعالى امرنى ان ازوج فاطمه من على و قد زوجته على اربعماه مثقال فضه، ارضيت يا على؟ فقال على: رضيت عن الله و عن رسوله، فقال (ص) جمع الله شملكما و اسعد جدكما و بارك عليكما و اخرج منكما كثيراً طيباً.

سپاس خداوندى را سزاوار است كه بندگان را به نعمت عبوديت مقرب داشت و به قدرت اطاعت مكرم فرمود و به سلطنت و صولت مطيع و منقاد ساخت و به عذاب و نعمت بيمناك فرمود خدايى كه امرش در آسمانها و زمين نافذ است، خداوندى كه موجودات را به قدرت خود آفريد، و به حكمت خود از هم متمايز و مشخص فرمود و به عزت ايمان رشته شخصيت آنها را مستحكم و به دين و فضيلت گرامى داشت و به نبوت محمد (ص) بر آنها منت نهاد.
آن خدايى كه مصاهرت و دامادى را سبب خويشاوندى قرار داد و بدين وسيله افراد و اقوام را به هم ملحق فرموده و الفت داد و امر فرمود اين فريضه را همه اطاعت كنند و از سنت‏هاى خداوندى خويش قرار داد و با اين دستور، آثار بت‏پرستى را محو و معدوم كرد و ارحام مادران را به ازدواج و دامادى زينت داد و مردم را به اين دستور و اجراى آن ملزم كرد.
آنگاه فرمود: خداوند عزوجل آن خالقى است كه بشر را از آب خلق فرمود و ميانشان سبب و نسب قرار داد و پروردگارت توانا است.
پس فرمان خداست كه قضايش را اجرا مى‏كند، و قضاى او است كه بر قدرش جارى مى‏گردد و قدرش به سوى اجلى روانه مى‏شود و براى هر اجلى كتابى است با اين همه اختيار كل به طور مطلق در دست او است آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى‏كند و نزد او است ام‏الكتاب (لوح محفوظ) سپس فرمود: پروردگار عالم مرا امر كرد كه تزويج كنم فاطمه را به على، و هم‏اكنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج على درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره.
آنگاه رو كرد به على عليه‏السلام و فرمود: يا على آيا راضى هستى؟ على عليه‏السلام از جاى خود برخاست گفت: از خدا راضى و از رسول او خشنودم. پس از آن رسول خدا (ص) در حق آنها دعا كرد و گفت: خداوند مشكلات شما را برطرف نمايد. و شما را خوشبخت كرده و سعادتمند گرداند، و بر شما مبارك باد اين ازدواج با ميمنت، و فرزندان پاك و پاكيزه از شما به عمل آيد. آنگاه از منبر بزير آمد و فرمود: انما انا بشر مثلكم اتزوج فيكم و ازوجكم الا فاطمه فان تزويجها من السماء خطبة
من يك نفر همانند شما هستم به شما زن مى‏دهم و از شما زن میگيرم جز فاطمه كه تزويج او در آسمان انجام گرفته است.

شب عروسی ماه و خورشید

آسمان، جلوی قدم‏هایتان دامن می‏گسترد. ابرها در پیرهن باد می‏رقصند و بر سرتان سایه می‏بارند. باران‏های شادمانه، تن خاک را می‏بوسند. نسیم، دیوارهای کوچه را غرق بوسه می‏کند. قدم‏هایتان، زیباترین آهنگ‏ها را در گوش خاک آواز می‏کنند لبخندها آغاز می‏شوند و کبوترها شاعر. امشب شب عروسی ماه و خورشید است. ستاره‏ها کِل می‏کشند و زهره دف می‏زند.
لبخند که می‏زنید…
چقدر خوب است این روزهای در کنار هم بودن! این ثانیه‏هایی که شما در کنار هم قدم می‏زنید حتی خوب‏تر از بهشت است. دست که در دست هم می‏گذارید، عطر بهار نارنج، شب را دیوانه می‏کند. لبخند که می‏زنید، سیب‏ها و یاس‏ها شکوفه می‏دهند. نسیمی نیست که شما را بهتر از سیب‏ها و یاس‏ها نشناسد.
شب پیوند دو نیمه سیب
امشب، آب‏ها بهتر از تمام آبشارها، لبخندهای شادمانه شما را زمزمه می‏کنند. پرستوها، بهار را به خانه شما به ارمغان می‏آورند؛ با روزهایی که آرزوی دیدن شما را در کنار هم دارند.
امشب، تنها شبی است که زمین، یکی از آرام‏ترین خواب‏هایش را خواهد دید. امشب زمین، عطر لبخند را خواهد فهمید خوب می‏دانی که امشب را هیچ‏گاه زمین از یاد نخواهد برد. امشب، شبی است که دو نیمه سیب با هم پیوند می‏خورند تا گونه‏های زمین از شوق، گل بیاندازند. آسمان، تنها سقفی است که این همه شادی را تاب می‏آورد. کوچه در آستانه آمدنتان ایستاده است به شوق.
تبریک فرشته‏ها
روزهای با هم بودن خوب است؛ خوب‏تر از همه روزهایی که لبریز از رویا آمده‏اند و رفته‏اند.
فردا کوه‏ها می‏ایستند تا خورشید از لبخندهایتان سر بزند و بر شانه‏هایشان سرازیر شود. فردا همه فرشته‏ها، این پیوند مبارک را به شما تبریک خواهند گفت. تمام کائنات، به شما رشک می‏برد. فردا که خداوند به شما سلام خواهد کرد.
با اولین لبخندی که به هم می‏زنید، آینه‏ها شکل می‏گیرند و علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام ، زیباترین لبخندی می‏شوند که برای همیشه در ذهن آینه‏ها باقی خواهند ماند.

شهادت نهمین امام شیعیان را به عموم مسلمین تسلیت عرض می نماییم

ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل
از روی شوق در ره جانانه جان سپرد

وَمَآ أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ

شب قدر، پرارجترین و پررمز و رازترین شبها در گردونه زمان است که قلمها در وصفش میشکنند، زبانها از توصیفش قاصرند و عقل در فهم

آن مبهوت و متحیر میماند؛ شبی که به فرموده امام صادق علیه السلام قلب رمضان به شمار میاید.

بهترین شب سال، شب قدر است که خداوند در قرآن کریم آن را شبی پربرکت دانسته و ارزش آن را برتر از هزار ماه بیان کرده است.

ایا به راستی برکتی بالاتر از این هست که یک شب همتراز هزار ماه یعنی سی هزار شب یا 83 سال و چهار ماه قرار گیرد؟

روايت شده كه حضرت صادق عليه السلام سخت مريض شده بود چون شب بيست و سوم ماه رمضان شد موالى خود را امر فرمود كه حركتش دادند

به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود تا به صبح علامه مجلسى (ره ) فرموده كه هر مقدار قرآن كه ممكن باشد در اين شب بخواند

و دعاهاى صحيفه كامله را بخواند خصوصاً دعاى مكارم الاخلاق و دعاى توبه و روزهاى اين شبها را نيز بايد حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سَر آورد

فرصت را غنیمت شمریم

شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستوشوی آینه دل…


...و بخوان به نوای امَّن یُجیب، سرود آمدنت را

آمدنت تمام غنچه های ناشکفته ی عالم را شکوفا میکند.
گل نرجس!
بیا که نرگسهای عالم، چشم به راه آمدنت هستند.
بیا که چون ترنّم ابرهای نوبهار، وصف تو،

دلهای گداخته را غرقه در خنکای اشتیاق کرده است.

گویی شمیمی است از بهشت.
جوان های بر لبان باد صبا رسته است که هنوز غنچه نکرده،

طراوت گلبرگ هایش را استشمام میکنم.
میدانی چرا گلها و ریحانه ای پهن دشتِ انتظار،

این بار عطری شگفت می افشانند؟
آنها خرقه از خاکی ستانیده اند که تو در آن خرامیده ای.
بدان که این بار ترانه ای نمی سرایم که به هر بیت آن،

جمال یار تمنّا کنم و وصال دیّار!
روایت من عطش ذرّه ذرّه ی هستی است…
روایت من شِکوِه نیست،

اما تو را به خدا!

بگو چه شراری است در این شیدایی حزن انگیز،

که نه فرارش میسر است و نه قرار در حصارش؟
چه شراری است چنین جانسوز؟
عقده ی دل است که به دست تو باز میشود…
تمام کرانه های غریب گواهند،

هر بار که مغربی سر رسید،

آفتاب شفق بارش به امید طلوع تو غروب کرد.
و
تو می آیی، نزدیک است ولی دور می پندارندش.
بیابیا و بشتاب بر التیام زخم های بی شمار که در دل داری،
و بخوان به نوای امَّن یُجیب، سرود آمدنت را.
من نیز دعا خواهم کرد،
دعا خواهم کرد،

گزیده ای از فرمایشات مقام معظم رهبری درباره اعتکاف

رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشيدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازى و پرداختن به زنگارهاى دل و زدودن سياهى‌ها و تلخى‌ها از جان است. دعاى ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسيله‌اى است براى اين ‌که ما بتوانيم دل و جان خود را صفا و طراوتى ببخشيم؛ سياهى‌ها، تاريکى‌ها و گرفتارى‌ها را از خود دور کنيم و خودمان را روشن سازيم. اين فرصت بزرگى است براى ما؛ به‌خصوص براى کسانى که توفيق پيدا مى‌کنند در اين ايام اعتکاف کنند.

خوشا به حالتان معتکفين عزيز. پديده‌ى اعتکاف يکى از رويش‌هاى انقلابى است. ما اول انقلاب اين چيزها را نداشتيم. اعتکاف هميشه بود. زمان جوانى ما وقتى ايام ماه رجب فرا مى‌رسيد، در مسجد امام قم -آن‌هم فقط قم؛ در مشهد من اصلا اعتکاف نديده بودم-، شايد پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتکاف مى‌کردند. اين پديده‌ى عمومى؛ اين ‌که ده‌ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب جوان، جزو رويش‌هاى انقلاب است. من يک وقت عرض کردم که انقلاب ما ريزش دارد، اما رويش هم دارد؛ رويش‌ها بر ريزش‌ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفين عزيز.

اعتکاف

توصيه‌ى من اين است که در اين سه روزى که شما در مسجد هستيد، تمرين مراقبت از خود بکنيد. حرف که مى‌زنيد، غذا که مى‌خوريد، معاشرت که مى‌کنيد، کتاب که مى‌خوانيد، فکر که مى‌کنيد، نقشه که براى آينده مى‌کشيد، در همه‌ى اين چيزها مراقب باشيد رضاى الهى و خواست الهى را بر هواى نفستان مقدم بداريد؛ تسليم هواى نفس نشويد. تمرين اين چيزها در اين سه روز مى‌تواند درسى باشد براى خود آن عزيزان و براى ماها که اين‌جا نشسته‌ايم و با غبطه نگاه مى‌کنيم به حال جوانان عزيزمان که در حال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم ياد بدهيد.

 

آیت الله خوشوقت که بود ؟

نام آیت الله «عزیزالله خوشوقت» در چندماه اخیر بیشتر حول و حوش بحث های سیاسی شنیده شد. اما بیشتر، او را به نام یکی از بازماندگان اساتید اخلاق و عرفان تهران می شناسند. ایشان یکی از شاگردان نامدار علامه طباطبایی بوده‌اند.

آيت الله عزيز خوشوقت در سال 1305 هجري شمسي متولد و پس از تحصيلات روز به فراگيري علوم حوزوي پرداختند. شور و شوق آموختن معارف ديني و استفاده از عنايات خاصه كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه(س) ايشان را پس از پنج سال تحصيل در تهران به آشيان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) فراخواند.

از بركات سفره كريمه بي بي دو عالم هفت سال تلمذ و شاگردي حضرت امام(ره) در مباحث خارج فقه و اصول و استفاده از درس خارج فقه مرجع عاليقدر آيت الله العظمي بروجردي و هم نشيني با شهيد محراب آيت الله صدوقي بود.

وی حكمت و فلسفه را نيز در محضر مفسر كبير قرآن، عالم رباني علامه طباطبايي آموخت، از آنجا كه زينت علم با عمل صالح است و اخلاق و تهذيب نفس زيور مردان پاك آن روزگار، ايشان نيز با مدد از توفيق الهي پاي همت در مسير خودسازي و سير و سلوك نهاد. انفاس ملكوتي مرد فرزانه، معلم اخلاق مرحوم آيت الله علامه طباطبايي ايشان را بيش از ديگران همچون شهيد علامه مرتضي مطهري با دقايق و رموز اخلاق و درجات عرفان آشنا ساخته و همين امر، ايشان را مورد توجه و محبت ويژه علامه قرار داد.

وی پس از فراگيري علوم معقول و منقول و آشنايي با لطايف حكمت و اخلاق و عرفان و پس از نايل شدن به مقام معنوي اجتهاد به تهران بازگشت. اقامت در تهران، برپايي نماز جماعت در مسجد امام حسن مجتبي (ع)، تربيت طلاب و فضلاي حوزه حوزه علميه، درس اخلاق و توجه به خواسته ها و حاجات مردم، انس با جوانان، بسيجيان و رزمندگان، خانواده هاي شهدا در طول بيش از چهل سال از ايشان چهره اي دوست داشتني و مردمي ساخت.

آنها كه ايشان را از نزديك مي شناسند و يا وصف حال ايشان را شنيده اند صبر و حوصله و سعه صدر كم نظيرشان را در برخورد با مردم مي ستايند. اصرار فراوان شهيد بزرگوار آيت الله قدوسي جهت بازگرداندن ايشان به قم و برپايي كرسي درس اخلاق و تربيت طلاب فاضل حاكي از مراتب معنوي ايشان بود.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي طي حكمي از طرف حضرت امام خميني (ره) به عنوان نماينده ويژه ايشان در ستاد انقلاب فرهنگي منصوب شدند و از آن پس نيز بيشتر در زمينه هاي فرهنگي و ارشاد و هدايت جوانان و تربيت فضلاي حوزه علميه و دانشجويان مستعد ايفاي وظيفه نمودند و تا حال مسجد ايشان كانون آمد و شد جان هاي ارادتمند و جوانان انقلابي و پر شوري است كه از زلال صحيفه سجاديه، خطبه هاي نهج البلاغه، روايات و آيات و توضيح و تفسير آيات نوراني قرآن سيراب مي شوند.

تأکيد نسبت به آراء و انديشه هاي امام راحل(ره)، حمايت و پشتيباني از مواضع و ديدگاههاي مقام معظم رهبري، از وي چهره اي محكم و انقلابي ساخته است. بصيرت ايشان نسبت به جريانات سياسي و ترفندهاي دشمنان موجب گرديد تا معظم له مورد مشورت بسياري از شخصيت هاي سياسي و نخبگان حوزه و دانشگاه گرديده است. دوري از ظواهر مادي و دنيايي و تاكيد بر ساده زيستي و مردمداري و ارتباطات بي تكلف مردم با ايشان از جمله ويژگيهايي است كه موجب توجه قلوب ارادتمندان و جوانان به اين شخصيت اخلاقي است.

حجت الاسلام كاظم صديقي امام جمعه موقت تهران در مورد وی گفته است: «يكي از چهره هاي نوراني كه علماً و عملاً جزء وجاهتهاي جامعه ما و حسنات زمان به حساب مي آيند، آيت الله حاج شيخ عزيزالله خوشوقت مي باشند. اين بزرگوار در بعد نقلي، عقلي، معرفتي، عملي و خودساختگي، برجستگي دارد. در بعد علمي، بحمدالله از درجه ي بالا و والاي فقها و اجتهاد برخوردارند و در بعد عرفان، اخلاق و سير و سلوك، جزء اولين كساني هستند كه مرحوم آيت الله علامه بزرگوار، آيت الله سيدمحمد حسين طباطبايي، صاحب تفسير الميزان را يافتند.»

وی درباره نظر رهبر معظم انقلاب درخصوص جایگاه آیت‌الله خوشوقت گفت: «چند وقت قبل به همراه تعدادی از طلاب به خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم ، حضرت آقا فرمودند تنها به علم و اراده خودتان تکیه نکنید طوفان‌ها زیاد است و این طوفان‌ها گاهی اوقات سخت می‌شود و در این طوفان‌ها نمی‌توانید خود را حفظ کنید و باید در این اوقات خودتان را به کسی و یا جایی وصل کنید که شما را حفظ کنند، بعد بنده به حضرت آقا گفتم از چه کسی استفاده کنیم؟ رهبر معظم انقلاب در پاسخ گفتند؛ در طوفان ها خود را به آیت الله خوشوقت وصل کنید.»

در ماههای اخیر، به دلیل اظهار نظر ایشان راجع به حضرت رقیه(س) توهین ها و جریان سازی های فراوانی علیه ایشان شکل گرفت که این توهین ها با واکنش شدید ایشان روبه رو شد.

آیت الله خوشوقت که بهمن ماه امسال برای انجام اعمال عمره مفرده به مکه مکرمه مشرف شده بود به عارضه نارسایی کلیوی و مشکلات تنفسی ناشی از دیابت در بیمارستان ملک فیصل مکه مکرمه بستری شد و پس از 17 روز بستری بودن در بیمارستان، صبح امروز به دیدار حق شتافت.

حالا نمازگزاران مسجد امام حسن مجتبی(ع) در سه راه طالقانی تهران انگار چیزی گم کرده اند. آن ها که بیش از 40 سال پامنبری «حاج آقا خوشوقت» بودند دیگر جای خالی او را روی منبر مسجد امام حسن مجتبی(ع) خیلی بیشتر از قبل حس می کنند. امام جماعتی که هم مجتهد بود، هم استاد اخلاق و هم محبوب جوان ترها.

شهید دکتر مفتح از دیدگاه آیت الله خامنه ای (مدظله العالی)

“یاد شهید عزیز مرحوم آیة الله مفتح، آن شمع پرسوز و گداز و روشنی بخش، آن روحانی پر جد و جهد و صبور، آن مبلغ دانا و سخنور آن مبارز شجاع و خستگی ناپذیر و آن شخصیت متواضع و محبوب گرامی باد، او که با خون خود… هدف و راه خود را امضا کرد و صحت و حقانیت این همه را به ثبت رسانید”

در میعادگاه چه گذشت؟

طبق توافق قبلی، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر فرزندش حسین علیه السلام را در آغوش دارد، دست حسن علیه السلام را در دست گرفته و علی و زهرا علیهماالسلام همراه اویند و به آنها سفارش می کند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر، عزیزترین و نزدیک ترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمی داد. بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.

جریان‌ غدیر‌ در ‌عرصه‌ هستی

دوباره صدای پای یک حادثه می‌آید، حادثه‌ای که رنگ و بوی دیگری دارد و از جهان دیگری حرف می‌زند

در زبانش سخن چون نور جاری است و انگار این حادثه تکرارناشدنی است؛ سخن از غدیر است و عید غدیر. عید الله‌اکبر، یوم‌العباده، عید اهل‌بیت محمد(ص)، یوم‌القیامه، اشرف‌الاعیاد، یوم عید شیعتنا، یوم نشر العَلَم، و… سخن از چنین روزی است. روزی که برای یک تاریخ کافی است تا به آن افتخار کند.

سخن از عید غدیر است. عیدی که درآن رسالت پیامبر به کمال می‌رسد و دین به منزل سرانجام. حکایتی نو سروده می‌شود و این حکایت تا ابد خواندنی است. بار دیگر مروری داریم بر غدیر و عیدی که چون چشمه‌ای جوشان در آفرینش جاری است.

اینک پیام غدیر به لطف امام غدیر بعد از 1400 سال به ما هم رسید و هنگامه آن رسیده که ما نیز همچون غدیریان آن زمان که با مولای خود دست بیعت دادند، با مولا و سرور و صاحب خود دست بیعت دهیم و صبحگاهان با سردادنِ سرود صبحگاهی دعای عهد، عهدی تازه با امام خود امضاء کنیم که پیوسته در رکاب آن حضرت قدم برداریم، تا شاید در میان دوستدارانش قرارمان دهد.

بیایید، هنوز هم خبری در راه است، هنوز هم ندایی از آن ‌سوی تاریخ مرا و تو را به سوی خویشتن می‌خواند و فریاد می‌زند که بیایید. هنوز این صدا درگوش تاریخ طنین‌انداز است و هنوز بوی حادثه می‌آید. از کمی آن‌طرف‌تر، کمی‌ آن‌طرف‌تر که ولوله‌ای ‌است و جوش و خروشی. همین حوالی که چندین قرن آن‌طرف‌تر است و نزدیک‌تر از آن است که فکرش را بکنی.

صدا هنوز طنین محکمی در خویش نهفته دارد و دارد با تمام تاریخ سخن می‌گوید. چیزی را می‌گوید که انگار حلقه اتصالی است بین نبود و بی‌پایانی؛ ازل تا ابد. می‌خواهد چیزی بگوید که تاریخ را از همین لحظه عوض کند و تو خوب که گوش کنی، خواهی شنید این ندای آسمانی را. دورتر نرو. نه او همین جاست. کافی است چند قدم این‌طرف‌تر بیایی.

صدا هنوز در حوالی تاریخ می‌پیچد و فریادی تو را و همه تاریخیان را به خویشتن می‌خواند. طنینش در فضا می‌پیچد و فریادی می‌شود بر پهنه آفرینش. می‌شنوی صدا را؟ ملکوتی‌ترین صداست، فریاد می‌زند که های! تاریخ! رفتگان را بگو برگردند و آنها که عقب‌ترند بگو خود را برسانند. کورها را بگو تا چشم وا کنند و کرها را بگو تا تمام کنند این نشنیدن را. بگو، برای همه بگو تا بیایند اینجا جمع شوند.

و صدا کمی آن‌سوتر می‌رود: شتران را بیاورید، جهازشان را بردارید و بلندایی بسازید تا همه بشنوند آنچه را که باید شنیده شود. وگرنه رسالتی ناتمام می‌ماند و این تحفه حجه‌الوداع نخواهد بود. رسالت باید تمام شود. و درست در همین لحظه است که جبرئیل از فراز تمامی روزگاران فریاد می‌زند: بلغ یا محمد، یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک….

داستان به نقطه اوجش رسیده است و قهرمانان قصه می‌آیند تا فرازی دیگر را آغاز کنند. جهازها را روی هم می‌گذارند، رفتگان عقب‌تر می‌آیند و ماندگان، خود را می‌رسانند. دورترها، نزدیک می‌شوند و سایه‌ای از خورشید روزگاران، بر روی سر تاریخ قرار می‌گیرد.

حالا همه آمده‌اند. همهمه پشت همهمه، اشتیاق از پی اشتیاق، سوال‌های بی‌پاسخ در هم گره می‌خورند و می‌خواهند تا سر دربیاورند از آنچه که رسالت رسول را تمام می‌کند و بی‌آن رسالتی ناتمام خواهد داشت.

جبرئیل مدام در خروش است. هنوز این همه واقعه جریان دارد و تو خوب که نگاه کنی، سیل خروشان جماعتی را می‌بینی که می‌آیند تا چیزی را بشنوند، چیزی که اوج ماجرای آفرینش است و قهرمانان قصه آمده‌اند تا فرازی دیگر شروع کنند.

داستان اما از پیش هم ماجرایی داشت. آنجا که او فرموده بود: پس هر آن‌کس که استطاعت و توانایی دارد، برای انجام مناسک حج به کاروان رسول‌الله بپیوندد. امروز هم آنها که استطاعت درک و فهم دارند دوباره نگاهی به این حوالی بیاندازند. حماسه‌ای دوباره خلق می‌شود و ناگهان نوری مقدس خود را از صفحه خاک بالاتر می‌کشد.

همه جمع می‌شوند و نماز ظهر به امامت نور برپا می‌شود… جهاز شتران را بالا می‌رود و تو نگاه می‌کنی و می‌بینی و می‌خواهی بدانی و در پی آنی که او چه خواهد گفت و از این نور، کدام حادثه خواهد بارید. سکوت شکسته می‌شود و لب‌ها به نام آفریدگار مهربان هستی، می‌شکند: ایها الناس انى قد نبانى اللطیف الخبیر…

اى مردم، بخشنده نعمت‏ها و آگاه به دقایق خلقت ‏به من خبر داد که هر پیامبرى نصف پیامبر قبلى خویش عمر کرده است و من گمان دارم که به‌زودى باید دعوت خداى را اجابت کنم. همانا من و شما همگى مسئولیم. آیا من رسالتم را به شما نرسانده‏ام؟!

و تصدیق‌ها مدام از پی هم می‌آیند…و دوباره آن نور از فراز همه فریادش رساتر می‌شود: آیا شما بر اینکه خداوند تنها معبود است، جز او معبودى نیست، محمد بنده و پیامبر اوست و بهشت و دوزخ و برانگیخته شدن بعد از مرگ امرى حتمى است، شهادت ‏ندادید؟ و دوباره لب‌ها به اقرار باز می‌شوند: آنچه فرمودى مورد گواهى و اقرار ماست.

و نور از آسمان و از رسالتی حرف می‌زند که بارش بر دوش او سنگین است و باید به تمام مردم و به تمامی تاریخ ابلاغ کند. و این همان لحظه باشکوه است. دست در دست کسی می‌پیچد و او را به بالا می‌کشد و این صحنه را تمام آفرینش به نظاره ایستاده‌اند. دوباره و ناگهان لب‌ها به حرف‌هایی از جنس نور باز می‌شوند: بارالها، خود بر تصدیق اینان گواه باش…

اى مردم، خداوند ولى و سرپرست و اختیاردار من است و من بر شما و همه مؤمنان ولایت دارم. آگاه باشید، هر کسى که من ولى او بودم، على‌ابن‏ابیطالب(علیه السلام) مولاى او خواهد بود. پروردگارا، هر کس او را دوست دارد، دوست ‏بدار و هر کس با وى دشمنى کند، دشمن بدار.

صدا پیچید و در تاریخ گره خورد و ابدیتی شد در این روزگار فانی. برکه‌ای در کنار، حالا مشتاق‌تر از همیشه می‌جوشد و می‌خروشد. و برکه هم می‌خواهد چیزی بگوید. می‌خواهد فریادی بزند و می‌زند، که: حالا من برکه نیستم، اقیانوسم که از ازل سرچشمه می‌گیرم و به ابدیت می‌رسم.

من برکه‌ای خالی از هیچ نیستم. دریای ناتمام روزگارم. من برکه نیستم… من تمام هستی‌ام و نقطه آغاز هستی که همه چیز از من آغاز می‌شود و به من می‌رسد. من برکه نیستم. من غدیرم. من غدیرخمم.

بیا خوب گوش کنیم تا دوباره حدیث غدیر را بشنویم. بیا گوش کنیم تا مبادا همین چند روز دیگر این حادثه را فراموش کنیم و تازه از رحلت نور نگذشته، که شورای سقیفه تشکیل دهیم و….

آری، غدیر دریای جاری در تمام هستی‌ است و این دریا هیچ‌گاه از جوش و خروش بازنخواهد ایستاد. حر‌فه‌های بسیاری برای تاریخ دارد و هر که خوب گوش بسپارد، می‌تواند صدایش را بشنود. عشق در غدیر معنا می‌شود، بار رسالت نبوی تمام انبیا به سرمنزل مقصود می‌رسد، داستان به نقطه اوج می‌رسد و لحظه‌ای باشکوه، خود را از بلندای هستی نمایان می‌کند.

روز باشکوه را می‌گویم، روز عاشقی، روز پیوند گذشته و آینده، روز اکمال دین، روز سرافرازی انسان، روز فخر بشر به خویشتن و روز غدیر خم.

آسایش دنیا و یا سعادت آخرت

ابوبصیر آن راوی حدیث و از اصحاب صادقَیْن علیهماالسلام ، نابینا شده بود؛ روزی محضر مبارك مولایش امام محمّد باقر علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! آیا شما وارثان و جانشنان پیامبر خدا هستید؟ حضرت در پاسخ فرمود: بلی . سؤ ال كرد: آیا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وارث علوم همه انبیاء عظام علیهم السلام بوده است ؟ حضرت فرمود: بلی ، او در تمام علوم و فنون وارث تمامی پیامبران الهی علیهم السلام می باشد. گفت : آیا شما اهل بیت عصمت و طهارت ، نیز در تمام علوم و فنون وارث پیامبر هستید؟ فرمود: بلی ، ما وارث تمامی علوم و فنون او می باشیم .
سپس افزود: آیا شما توان آن را دارید كه مرده را زنده و مریض را شفا دهید؟ و آیا از آنچه انسان ها انجام می دهند و یا در درون خود پنهان دارند، آگاه هستید؟ امام علیه السلام فرمود: بلی ، ولیكن تمامی آنچه را كه ما انجام می دهیم ، با إ ذن و اراده خداوند متعال است . پس از آن فرمود: ای ابوبصیر! نزدیك بیا، چون كنار حضرت قرار گرفت ، دست مبارك خود را بر صورت و چشم او كشید كه تمام فضاء برایش نورانی شد و همه چیز را به خوبی مشاهده كرد. سپس فرمود: آیا این حالت را دوست داری كه بینا باشی و در قیامت همانند دیگر افراد گرفتار حساب و بررسی اعمال گردی ؟ و یا آن كه همان حالت نابینائی را دوست داری و این كه در قیامت بدون دردسر وارد بهشت گردی ؟ ابو بصیر عرض كرد: می خواهم همانند قبل نابینا باشم . پس امام محمّد باقر علیه السلام دستی بر چشم های ابوبصیر كشید و به حالت اوّل بازگشت .

چهل داستان و چهل حديث از امام محمد باقر(ع)/ عبدالله صالحي

غریب، حتی در خانه

هیچ غروبی به غمرنگی غروب وجود مردان خدا نیست؛ آن گاه که سر آسوده بر روی خاک می گذارند و شام تیره ای برای آدمیان، می سازند.

هنوز زمین، جان نگرفته باید بی تابی کند و غروب خون رنگ خورشید را به نظاره پردازد. ای حجت نهم! افسوس که روزگار، تنها بیست و پنج سال با تو سر سازگاری داشت و بیست و پنج بهار از عمر تو را برتابید. تقدیر آن بود که حتی در خانه ات نیز غریب باشی و با هم دستی «ام الفضل» ـ همسرت ـ زهر بنوشی و مسموم شوی.

ولی نه آن غربت دردناکی که برایت درست کرده اند و نه آن زهری که به تو داده اند، هیچ کدام نتوانست، امتداد خط سبز تو را که بر صحیفه هستی کشیده ای، پاک کنند. گرچه زمین، حوصله بزرگی تو را نداشت و ظرف روزگار، گنجایش حضور دریا گونه ات را؛ سربردار و ببین عاشقان پاک باخته ات را که دل هاشان، تنها با رسیدن به دریا، آرام می گیرد. کدام جان است که تو را بشناسد و اینک در هوای کاظمین تو نسوزد؟!

یامهدی صاحب‌‌الزمان (عج)


اینكه نام سربازی و نوكری تو را بر ما نهاده‌اند، مایه افتخار است، ولی از

اینكه نمی‌توانم آنچنان كه تو می‌خواهی باشم، روحم عذاب می‌كشد.

مولایم!

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی.
قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.
هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم.
نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است.
مولایم…! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم.


«جمعه ها بی تو فقط این دل من می گرید
از فراق تو همه کوی و مکان می گرید»

مدیون شب حمله جانبازانید، ای بر سر سفره آفتابی شده ها !


ای آب ندیده ها و آبی شده ها

بی جبهه و جنگ انقلابی شده ها

مدیون شب حمله جانبازانید

ای بر سر سفره آفتابی شده ها

مفهوم شهيد و شهادت در رمان هاي دفاع مقدس

در نيمه دوم قرن بيستم جهان شاهد بزرگ ترين جنگ هاي تاريخ بشر بود. جنگ هايي وسيع و طولاني كه جان ميليون ها انسان را گرفت و ويراني هاي جبران ناپذير و گسترده اي بر جاي نهاد. پيش و پس آن جنگ ها، بارها وبارها جنگ هاي بزرگ و كوچك تر هم به بهانه هاي قومي، ملي و استقلال طلبانه رخ داد. براي نويسندگان، همواره جنگ ها دستمايه اي ارزشمند تلقي مي شود، تا از طريق آن بتوانند بخشي از حيات انساني را به نقد بكشند. سهم قابل توجهي از شاهكارهاي ادبي جهان با موضوع جنگ خلق شده است. «لئوتولستوي» با الهام از جنگ هاي روسيه و فرانسه روايتي از جنگ ناپلئون و الكساندر را تصوير مي كند. «كي دوموپاسان» از جنگ پروس و فرانسه روايت مي كند. «ارنست همينگوي» از جنگ هاي بزرگ جهاني و نيروهاي داخلي سخن مي گويد. همچنين مي توان از رمان «اميد» آندره مالرو، اگر جنگ ادامه يابد «هرمان هسه» برادركشي «نيكوس كارانتزاكيس»، بيگانه وقتي رسيد به اسپانيا «هاينريش بل»، در غرب خبري نيست «اريش ماريارمارك»، شكست «اميل زولا»، نشان سرخ دليري «استيون كرين»، مرگ كسب و كار من است «روبرمرل»، و… و ده ها اثر ديگر نام برد كه نويسندگانش با دستمايه قرار دادن جنگ، تصويري از انسان ستيزه جو وصلح جو را به نمايش گذاشته اند.

ادامه »

فرصت طلايى

اما م صادق علیه السلام از نظر شهید مطهری (ره)

امام صادق عليه السلام شيخ الائمه است،از همه ائمه ديگر عمر بيشترى نصيب ايشان شد،شصت و پنج‏ساله بود كه از دنيا رحلت فرمود.عمر نسبتا طويل آن حضرت و فتورى كه در دستگاه خلافت رخ داد كه امويان و عباسيان سر گرم زد و خورد با يكديگر بودند فرصتى طلايى براى امام به وجود آورد كه بساط افاضه و تعليم را بگستراند و به تعليم و تربيت و تاسيس حوزه علمى عظيمى بپردازد،جمله‏«قال الصادق‏»شعار علم حديث گردد،و به نشر و پخش حقايق اسلام موفق گردد.از آن زمان تا زمان ما هر كس از علما و دانشمندان اعم از شيعى مذهب و غيره كه نام آن حضرت را در كتب و آثار خود ذكر كرده‏اند با ذكر حوزه و مدرسه‏اى كه آن حضرت تاسيس كرد و شاگردان زيادى كه تربيت كرد و رونقى كه به بازار علم و فرهنگ اسلامى داد توام ذكر كرده‏اند،همان طورى كه همه به مقام تقوا و معنويت و عبادت آن حضرت نيز اعتراف كرده‏اند.

شيخ مفيد از علماى شيعه مى‏گويد آنقدر آثار علمى از آن حضرت نقل شده كه در همه بلاد منتشر شده.از هيچ كدام از علماى اهل بيت آنقدر كه از آن حضرت نقل شد،نقل نشده.اصحاب حديث نام كسانى را كه در خدمت آن حضرت شاگردى كرده‏اند و از خرمن وجودش خوشه گرفته‏اند ضبط كرده‏اند،چهار هزار نفر بوده‏اند و در ميان اينها از همه طبقات و صاحبان عقايد و آراء و افكار گوناگون بوده‏اند.

محمد بن عبد الكريم شهرستانى،از علماى بزرگ اهل تسنن و صاحب كتاب معروف الملل و النحل،درباره آن حضرت مى‏گويد:«هو ذو علم غزير،و ادب كامل فى الحكمة،و زهد فى الدنيا،و ورع عن الشهوات.»يعنى او،هم داراى علم و حكمت فراوان و هم داراى زهد و ورع و تقواى كامل بود،بعد مى‏گويد مدتها در مدينه بود،شاگردان و شيعيان خود را تعليم مى‏كرد،و مدتى هم در عراق اقامت كرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و رياست نشد و سر گرم تعليم و تربيت‏بود.در آخر كلامش در بيان علت اينكه امام صادق توجهى به جاه و مقام و رياست نداشت اين طور مى‏گويد:«من غرق فى بحر المعرفة لم يقع فى شط،و من تعلى الى ذروة الحقيقة لم يخف من حط.»يعنى آن كه در درياى معارف غوطه‏ور است‏به خشكى ساحل تن در نمى‏دهد،و كسى كه به قله اعلاى حقيقت رسيده نگران پستى و انحطاط نيست.

كلماتى كه بزرگان اسلامى از هر فرقه و مذهب در تجليل مقام امام صادق صلوات الله عليه گفته‏اند زياد است،منظورم نقل آنها نيست،منظورم اشاره‏اى بود به اينكه هر كس امام صادق عليه السلام را مى‏شناسد آن حضرت را با حوزه و مدرسه‏اى عظيم و پر نفع و ثمر كه آثارش هنوز باقى و زنده است مى‏شناسد.حوزه‏هاى علميه امروز شيعه امتداد حوزه آن روز آن حضرت است.

سخن در اطراف امام صادق سلام الله عليه ميدان وسيعى دارد.در قسمتهاى مختلف مى‏توان سخن گفت زيرا اولا سخنان خود آن حضرت در قسمتهاى مختلف مخصوصا در حكمت عملى و موعظه زياد است و شايسته عنوان كردن است،ثانيا در تاريخ زندگى آن حضرت قضاياى جالب و آموزنده فراوان است.بعلاوه احتجاجات و استدلالات عالى و پر معنى با دهريين و ارباب اديان و متكلمان فرق ديگر اسلامى و صاحبان آراء و عقايد مختلف،بسيار دارد كه همه قابل استفاده است.گذشته از همه اينها تاريخ معاصر آن حضرت كه با خود آن حضرت يا شاگردان آن حضرت مرتبط است‏شنيدنى و آموختنى است.

 

امام و فقه اسلامی

 

فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفري مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامي بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچ يك از (ائمه) اهل بيت عليهم السلام نقل نگرديده است. اصحاب حديث اسامي راويان ثقه كه از او روايت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

ـ در نيمه اول قرن دوم هجري فقهاي طراز اولي مانند ابوحنيفه و امام مالك بن انس و اوزاعي و محدثان بزرگي مانند سفيان شوري و شعبه بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در اين دوره است كه فقه اسلامي به معني امروزي آن تولد يافته و روبه رشد نهاده است. و نيز آن دوره عصر شكوفايي حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامي مهم در بصره و كوفه بوده است.

ـ حضرت صادق (ع) در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين ومحدثان و راويان و فقهاي بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعيان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ي آن عصر بودند بلكه او تنها از يك طريق كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل مي كرد و آن همان از طريق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علي بن الحسين (ع) و او از پدرش حسين بن علي (ع) و او از پدرش علي بن ابيطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و اين ائمه بزرگوار در مواردي كه روايتي از آباء طاهرين خود نداشته باشند خود منبع فياض مستقيم احكام الهي هستند.

متن ادبی «ضربت شمشیر، مرهم زخمهایش شد»

مولود خانه خدا، محبوب خدا، به سوی خانه خدا قدم برمی‏دارد.
دیوارها، دستان ترک‏خورده‏شان را بالا آورده‏اند تا در هیاهوی رفتن او، تلاشی برای ماندنش کرده باشند.
کوچه‏های آشنای کوفه، اشک می‏ریزند. مناجات عاشقانه مولا، ریسه‏های نورانی این کوچه‏های تاریک بود و قدم‏های مهربانش، فرش باشکوه خاک. شب‏های کوفه، حجله حجله از آفتاب حضور او نورانی می‏شد؛ وقتی انبان سخاوت بر دوش، دستان نیاز را سیراب می‏کرد. کوفه، دردهایش را بر شانه این مرد سبک می‏کرد و تنهایی‏هایش را با حضور او مأنوس بود.
کوفه، بر قامت مولا ایستاده بود؛ بی‏آنکه یک‏بار از خود بپرسد این کیست که مرا این‏چنین تاب آورده است؟!
این کیست که ناله یتیمان مرا پاسخ داده و نگذاشته هیچ تهی‏دستی بی‏پناه بماند؟!
کیست که از فانوس‏های روشن هدایتش، شهر روشن شده است و خطبه‏های آسمانی‏اش، بهشت را بشارت می‏دهد؟
مرد می‏آید؛ تنها و استوار، خود، تنها سایه‏سار وسعت خویش است.
او نیامده بود که بماند. پرنده‏ترینِ نسل آدم بود. چگونه می‏توانست در اسارت خاک بماند؟
زهرآلوده‏ترین شمشیر، به دستان شقی‏ترین انسان، انتظار او را می‏کشید، انتظار حیدر خیبرشکن را.
باید برود؛ پس ضربت شمشیر را مرهم زخم‏هایش می‏داند؛ اگرچه هیچ‏کس نتواند بفهمد معنای لبخند مولا در خضاب خون سرش و سرودن «فزت برب الکعبه» را.
اگرچه هیچ‏کس نتواند لذت مرگ را در نظر مولا درک کند که مولا چرا انتظار مرگ را می‏کشید؟


حورا طوسی

بهترین کار در شب قدر چیست ؟

                         

شب‏ قدر، فرصتى براى مغفرت و عذرخواهى است. از خداى متعال عذرخواهى كنيد. حال كه خداى متعال به من و شما ميدان داده است كه به سوى او برگرديم، طلب مغفرت كنيم و از او معذرت بخواهيم، اين كار را بكنيم، و الّا روزى خواهد آمد كه خداى متعال به مجرمين بفرمايد: «لا يؤذن لهم فيعتذرون». خداى نكرده در قيامت، به ما اجازه‏ى عذرخواهى نخواهند داد. به مجرمين اجازه نمى‏دهند كه زبان به عذرخواهى باز كنند؛ آنجا جاى عذرخواهى نيست. اينجا كه ميدان هست، اينجا كه اجازه هست، اينجا كه عذرخواهى براى شما درجه مى‏آفريند، گناهان را مى‏شويد و شما را پاك و نورانى مى‏كند، از خداى متعال عذرخواهى كنيد. اينجا كه فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهى را متوجّه و شامل حال خودتان كنيد. «فاذكرونى اذكركم»؛ مرا به ياد آوريد، تا من شما را به ياد آورم.
اين فرصت، فرصت زندگى و حيات است كه براى بازگشت به خدا در اختيار من و شماست و بهترين فرصتها ايامى از سال است كه از جمله‏ى آن‏ها ماه مبارك رمضان است و در ميان ماه مبارك رمضان، شب قدر!

ضیافت مهر

میهمانی آمد از ره ، چون خدا پیغام داد                   سینه را با نور خود ، در یک نفس آرام داد

چونکه در مهمانی اش پایی نهادم ، پرتوان              در قدیم هایم مرا احساس یک احرام داد

با تمام کفر و عصیان و خطاهایم هنوز                    غافر الذنبی نگاهم کرد و جان آرام داد

بر درخت شانه ام قوت نشیند باز هم                     گر چه در بیراهه بودم را ه خوش فرجام داد

قاب چشمانم غبار کینه ها را شسته است              از زمانی که خدا گمراهی ام اتمام داد

در سحر ها می نوازد دیده را باران شوق                 با شمیمی که مرا گرمای این اسلام داد

چیست این آتش درون دیده ی ابلیس خصم             خسته است آیا که بر ما بندهای دام داد

یا هنوزم در پی گمراهی ما می دود                        او که در غوغا مرا انگیزه ی اوهام داد

او نمی داند که من نور و نگاهی دیده ام                  آن نگاهی که سخن در قالب احکام داد

من نگاه قابل التوبی درون سینه ام می یافتم            در سحر های که لبخند رخش بر کام داد

فاطمه رجبی طلبه پایه اول


انتظار یعنی : از زبان رهبر معظم ایران اسلامی ( دامه برکاته )

انتظار یعنی قانع نشدن، قبول نکردن وضع موجودِ زندگی انسان و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب، که مسلّم است این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولی خدا، حضرت حجت بن الحسن، مهدی صاحب زمان(ع) تحقق پیدا خواهد کرد. باید خود را به عنوان یک سرباز، به عنوان انسانی که حاضر است برای آنچنان شرائطی مجاهدت کند، آماده کنیم. انتظار فرج معنایش این نیست که انسان بنشیند، دست به هیچ کاری نزند، هیچ اصلاحی را وجهة همت خود نکند، صرفاً دل خوش کند به اینکه ما منتظر امام زمان(ع) هستیم.

خبر شهادت آيت الله بهشتي چگونه به رهبر انقلاب رسيد؟




















نويد شاهد: اين سخنان در مصاحبه اي در محل انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي در تاريخ 1365/4/1 بيان شده است:


يك باره اين خبر را به من ندادند. من تدريجاً با ابعاد اين قضيه آشنا شدم. يكي دو روز اوّل كه به هوش آمده بودم، كسي اجمالاً از وقوع يك انفجاري در حزب به من خبر داد، لكن من در شرائطي نبودم كه درست درك كنم كه چي واقع شده؟ يعني شايد حتي كاملاً به هوش نبودم، لكن يادم هست كه چيزي به من گفته شد بعد هم يادم رفت. چون غالباً در حال شبيه حالات بعد از بي هوشي بودم؛ چون عمل هاي متعددي انجام مي گرفت و درد و اين ها هم شديد بود، من را در يك حال شبه بي هوشي نگه مي داشتند، يعني در حال گيجي مخصوص بعد از عمل جراحي.

در هشتم، نهم اين حادثه بود ظاهراً يك هفته يا هشت روزي گذشته بود. من اصرار مي كردم كه براي من راديو و روزنامه بياورند و به بهانه هاي گوناگون نمي آوردند و مقصود اين بود كه من مطلع نشوم از حادثه چون افرادي كه دور و بر من بودند بالأخره نمي توانستند در مقابل اصرارهاي پي درپي من مقاومت كنند. مجبور بودند قضيه را به من بگويند.

آن كسي كه مي توانست اين قضيه را به من بگويد كسي غير از آقاي هاشمي نبود. يعني مي دانستند بخاطر نحوه ي ارتباط ما با هم طبعاً ايشان مي تواند به يك شكلي مسأله را به من بگويد و همين كار را كردند. البته من توجه نداشتم، يك روز عصري آقاي هاشمي و آقاي حاج احمد آقا - فرزند حضرت امام - آمدند پيش من و يكي از كساني كه دور و بر من بود با آنها مطرح كرد كه فلاني راديو مي خواهد و روزنامه مي خواهد و ما مصلحت نمي دانيم شما نظرتان چيه، اگر شما مي گوئيد بدهيم. اينجوري شروع كردند قضيه را.

آقاي هاشمي با آن بيان شيرين خودشان كه هميشه مطالب را نرم و آرام و هضم شدني مطرح مي كنند آن جا گفتند: نه به نظر من هيچ لزومي ندارد شما راديو بياوريد. حالا خبرهاي بيرون خيلي شيرين است، خيلي مطلوب است، كه اين هم روي تخت بيمارستان اين خبرها را بشنود. من اجمالاً فهميدم كه خبرهاي تلخي وجود دارد. گفتم چطور مگر؟ گفت خب همين ديگر، انفجار درست مي كنند، بعضي ها شهيد شدند، بعضي ها مجروح شدند و به اين ترتيب ايشان من را وارد حادثه كرد. من پرسيدم كي ها مثلاً شهيد شدند، كي ها مجروح شدند، ايشان گفت: مثلاً آقاي بهشتي مجروح است، من خيلي نگران شدم. شديداً از شنيدن اين كه آقاي بهشتي حادثه اي ديده و مجروح شده، ناراحت شدم.

پرسيدم كه ايشان چيه وضعش؟ كجاست؟ چه جوري است؟ ايشان گفت كه بيمارستان است و نه نگراني هم ندارد. گفتم آخر در چه حدي است؟ ايشان گفت خب، مجروح است ديگر، ناراحت است. من گفتم كه در مقايسه ي با من مثلاً بدتر از من است بهتر از من است؟ مي خواستم كه ابعاد مسأله را بفهمم. ايشان گفت همين جورهاست ديگر، حالا بي خود دنبال اين قضايا تحقيق نمي خواهد بكني، اجمالاً خبرهاي بيرون خيلي شيرين نيست، خيلي جالب نيست، خب بله، بعضي ها هم شهيد شدند و اين ها.

ايشان من را در نگراني گذاشت و رفت. من فهميدم كه يك حادثه ي مهمي است كه آقاي بهشتي در آن حادثه مجروح شده، به ايشان هم قبل از اين كه بروند گفتم، خواهش مي كنم هر چه ممكن هست مراقبت بخرج داده بشود، تمام امكانات پزشكي كشور بسيج بشود تا آقاي بهشتي را هر جور هست زودتر نجات بدهيد و نگذاريد كه ايشان خداي نكرده برايش مسأله اي پيش بيايد.

بعد كه ايشان رفتند افرادي كه دور و بر من بودند نمي دانستند كه من چقدر خبر دارم و من از آن ها بطور آرام، آرام مسأله را گرفتم. يعني بقول معروف زير زبانِ آن بچه هايي كه دور و بر من بودند خود من كشيدم و فهميدم كه ايشان شهيد شدند. طبعاً براي من بسيار سخت بود با اين كه همه ي ابعاد حادثه را و خصوصيات حادثه را و كساني را كه شهيد شده بودند نمي دانستم كه چه جوري است و تا چه حدودي هست. اما نفس شهادت آقاي بهشتي براي من يك ضربه ي فوق العاده سنگيني بود. تا روزهاي متمادي من دائماً ناراحت و منقلب بودم و اندك چيزي من را مي برد تو بَهر اين حادثه ي تلخ. بله به هرحال براي من بسيار چيز سخت و تلخي بود.

منبع: پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله العظمي خامنه اي




سلام بر مبعث

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

سلام بر مبعث، بهاری‏ترین فصل گیتی!
سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!
سلام بر مبعث؛ نوید تزکیه انسان‏های شایسته از زشتی‏ها.
سلام بر مبعث؛ روزی که گل‏های ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
سلام بر مبعث، نوید وحدت حق‏ طلبان جهان از خاستگاه وحی!
سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک!
سلام بر مبعث، انفجار نور و ظهور همه ارزش‏ها در صحنه حیات بشر!
سلام بر مبعث، جشن بزرگ ستم‏دیدگان و بی‏ یاوران!
سلام بر مبعث، جاری کننده چشمه ایمان و عدالت در کویر خشک زمین!
سلام بر مبعث، پایه‏ گذار حکومت صالحان در عرصه خاک!


قیام 15 خرداد

قیام 15 خرداد، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) می‌باشد. در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بی‌آلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبنده‌ای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، ‌دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان‌های شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانه‌هایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه درآمد.

ندای ملکوتی امام

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگیر بر ایران سایه افکنده بود. در این جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بیدار کردن مردم، آنان را برای قیامی صددرصد اسلامی دعوت کرد و چارچوب قیام را به آنان نشان داد. از این رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگیری امام را شنیدند، قیام خویش را آغاز نمودند و با شعارهای “لااله الا الله” و “یا مرگ یا خمینی” دیگران را از خواب غفلت بیدار و بنیان های انقلابی استوار را پایه ریزی کردند.

اهالي رجب

اهالي رجب، مردان و زنان با ايماني‏اند که آرزويي جز وصال يار ندارند و اشتياقي غير از ديدارْ در آن‏ها نيست. ذکرشان اللّه‏، کارشان لِلّه و هدفشان کسب خشنودي پروردگار است. «رجبيّون» قصدي جز رضوان الهي ندارند. بهشتِ آنان توجه محبوب است و دوزخشانْ حرمان ياد او. آن‏گاه که يارشان به اشک شوقي آن‏ها را مي‏نوازد، برايشان از آن‏چه در دنياست بهتر و خوش‏گوارتر است. هر کس توشه‏اي از سفره رجب برمي‏دارد و در خانه تکاني آن، همه مي‏کوشند تا غباري بر گرد جان باقي نگذارند.
عقده دل وانما، ماه رجب مي‏رسد
هلهله کن عاکفا، ماه طرب مي‏رسد
آفتاب رجب، گرمي‏بخش دل‏هاي اهالي آن است و مهتابشْ نوازش‏دهنده ديدگان نجواکنندگان و ستاره‏هاي آن، آيات تفکر و تأمل انديشمندان است.

ماه رجب ، طليعه انس

رجب، ماهي است که در آنْ بندگان و مؤمنان و ره‏پويان، خود را براي شرکت در مهماني بزرگ خداوند آماده مي‏کنند. ماهِ زدودن غبار تيرگي از روح و جان، ماهِ تمرين حضور و توجه به بيشتر به معنويات، و ماه بندگي و فرمان‏بري و در نهايتْ سرآغاز اُنس و الفتي جانانه به پروردگار هستي‏بخش است.

متن ادبی

بارالها! تو را سپاس که قلبم را آکنده از دوستی و محبت اولیائت قرار دادی.

بهترین بندگانت در دلم چنان محبتی ایجاد کرده‌اند که اگر سراسر عمرم شکرگزارت باشم، نمی‌توانم حقّ این نعمت بزرگ را اَدا کنم.

پروردگارا! تو را سپاس می‌گویم که وجودم را به مدار اهل‌بیت(علیهم‌السلام) استوار ساختی و برگ‌برگِ اندیشه سبزم را در راه شناخت جگرگوشه قلب خاتم پیامبران قرار دادی، او که سرمنشأ حیات است، شگفتی آفرینش با وجود او معنا گرفت که اگر او نمی‌بود، خداوند نه تنها عالمیان که محمد و علی(علیهماالسلام) را هم خلق نمی‌کرد. در نگاه زیبای او عالم وجود تجلی یافت. بانویی که با تمسک به وجودش تا سراپرده حق خواهیم رفت. واصف و باحث را یارای توصیف شمه‌ای از فضایل این بانوی بزرگ نیست چه رسد به من که در توصیف حق جلّ و علا، خود را درمانده‌ترین می‌یابم و در بیان چشمه‌ای از داشته‌های او به چنان هیجانی می‌رسم که سکوت را تنها چاره خویش می‌یابم و وصف حال گفتن را ندارم.

ای بانوی گرامی! تا دنیا دنیاست و روزی خویش را از پروردگار منان می‌گیرد و تا هستی، هستی است، عالم و عالمیان به وجود گوهری چون شما افتخار می‌کند حتی خاتم پیامبران، محمد مصطفی(صلی‌الله‌علیه‌وآله)؛ همان‌که عالم به حضور او فخر می‌ورزد، به داشتن گُل بی‌همتای عالم بر تمامی خلایق مباهات می‌کند که مباهات هم دارد، زیرا بانویی هستی که تمام قرون بر محور شناخت تو دور زده و اسوه حسنه‌ای هستی که یوسف گمشده بر غربت و مظلومیت و تمام گلواژه‌های وجودت متأسی است.

تو برترین زنان عالم هستی و در طایفه نسوان «مریم، آسیه و خدیجه» را نیز بر اریکه فضل تو جایگاهی نیست. قبل از آنکه پا به عرصه وجود گذاری، نام زیبا و نشانت بر عالم هستی معروف و وِرد دائمی فرشتگان و نخبگان انبیای الهی بود.

اصلاً نور وجودت قبل از همه خلق شده بود. بهترین زنان دنیا به جایگاه و منزلت‌تان غبطه می‌خورند و گاهی بعضی از زنان، حتی به حسادت نیز دچار شده و عواقبی را خداوند برای آنان در نظر می‌گیرد که جبران آن بسیار سخت و مشکل است. یکی از این زنان حوّاست، مادر تمام انسان‌های روی زمین که به چشم حسد به مقام و منزلت‌تان نگاه کرد؛ آن‌جا که پس از خلقت آدم به ملائکه دستور سجده داده شد و حضرت آدم با خود فکر کرد که آیا خداوند بشری برتر از من خلق کرده، در این هنگام خداوند خطاب به او فرمود: به انتهای عرش نگاه کن. چون آدم نگاه کرد، این‌چنین نوشته شده بود: «لا إله الاّ الله، محمد رسول الله، وعلی بن ابی‌طالب امیرالمؤمنین وزوجته فاطمة سید نساء العالمین والحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة»؛ پس آدم گفت: خداوندا! اینها چه کسانی هستند؟ خدا فرمود: آنها ذریه تو هستند که از تمام مخلوقاتم برترند. اگر آنها نبودند، نه تو بودی و نه جهنم و بهشت و نه آسمان و زمین؛ ای آدم! مراقب باش به چشم حسد به اینها نگاه نکنی که اگر این کار را کردی، از رحمتم دور خواهی شد. ولی آدم به چشم حسد به آنها نگریست و مقام و منزلت آنها را آرزو کرد و حوّا هم به چشم حسد به منزلت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) نگاه کرد تا اینکه خدای متعال شیطان را به آنها مسلط ساخت و آن دو از درخت ممنوعه تناول کردند و خداوند آنها را به خاطر این نافرمانی از بهشت خارج و از جوار رحمت خویش به عالم خاک(دنیا) منتقل ساخت. آری؛ فاطمه آن‌قدر نزد خداوند عزیز و گرامی است که برای کسانی که در قلبشان به او حسد می‌ورزند، چنین عقوبتی (خارج کردن از جوار رحمت خویش) در نظر می‌گیرد، چه رسد به آنکه… .

او که در رحم مادر، مونس و همدم اوست، با او سخن می‌گوید و بهترین زنان عالم قابله‌اش گردیده‌اند. پاک و پاکیزه با دریایی از عظمت و شوکت، قدم به عرصه خاک نهاد و خدا به او سلام رساند و فاطمه‌اش نامید. او چنان مسیر پر پیچ و تاب زندگی را طی نمود که از بزرگ‌ترین سفیر هدایت و فروزان‌ترین خورشید نبوت و رسالت پدر عالی‌مقامش به مدال «فداها ابوها» مفتخر شد «او پدر را مادر بود و مونس»؛

باز دوباره فاطمیه

باز دوباره فاطمیه ….

                              و باز دوباره شب های غریبی

نمی دانم چه سریست در فاطمیه که زبان قاصر است :

              ولایت ….  غربت …… شهادت

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را به پیشگاه مقدس امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و سربازان ایشان تسلیت عرض می نماییم .

فاطمیه ی دیگر

در فاطمیه ی دیگر ، فاطمیه ی دیگر رخ می دهد ، از نیش زبان ها و هتک حرمت ها تا سوز دل حضرت فاطمه سلام الله علیها و خون دل امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و آه جانسوز شیعیانش در بی حرمتی به دهمین مسندنشین از بعد ختم الانبیاء و مصرعی از شعر ناب عصمت کبرای حق و نهمین فرزند دلبند علی مرتضی علیه السلام ، هشتمین پرورده ی ایمان و صبر مجتبی علیه السلام و هفتمین لنگر نشین نهضت خون خدا و شمشین زینت فزا از بهر محراب دعا و پنجمین گنجینه ی اسرار کل ماسوی و چهارمین استاد دانشگاه تکوین ولایت و سومین نور دل پیشوای مقتدا و وارث موسی بن جعفر علیه السلام و دومین گل گلستان علی بن موسی الرضا علیه السلام و اولین هادی خلق بعد از مصباح الهدی است که آیه ی تطهیر مصداق اکمل و اجمل وجود نازنین ولی و نقی و سخی و محور چرخ زمین زمان است .

بار دیگر تکرار شد ، تکرار تلخی زمانه و شومی ظالمان و انانی که مصداق صم ٌبکم ٌعمیٌ فهم لایرجعون ،اند .

مولای ما صاحب ما

ما را در قلب حزینتان شریک دانید ، که ما در شناخت از آن دّر عبادت و فارغ التحصیل درس عابدان همراه شویم .

در پاسخ به هتک حرمت امام هادی از زبان رهبر معظم انقلاب (دامه برکاته )

روایتی از امام هادی علیه السلام از زبان رهبر معظم انقلاب:

حديثى درباره‌ى كودكى حضرت هادى است، كه نمى‌دانم شنيده‌ايد يا نه؛ وقتى معتصم در سال 218 هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ايشان از مدينه به بغداد آورد، حضرت هادى كه در آن‌وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‌اش در مدينه ماند. پس از آن‌كه حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس‌وجو كرد و وقتى شنيد پسر بزرگ حضرت جواد، على‌بن‌محمد، شش سال دارد، گفت اين خطرناك است؛ ما بايد به فكرش باشيم. معتصم شخصى را كه از نزديكان خود بود، مأمور كرد كه از بغداد به مدينه برود و در آن‌جا كسى را كه دشمن اهل‌بيت است پيدا كند و اين بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، اين بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بياورد.

اين شخص از بغداد به مدينه آمد و يكى از علماى مدينه را به نام «الجنيدى»، كه جزو مخالف‌ترين و دشمن‌ترينِ مردم با اهل‌بيت عليهم‌السّلام بود - در مدينه از اين قبيل علما آن‌وقت بودند - براى اين كار پيدا كرد و به او گفت من مأموريت دارم كه تو را مربى و مؤدبِ اين بچه كنم، تا نگذارى هيچ‌كس با او رفت و آمد كند و او را آن‌طور كه ما مى‌خواهيم، تربيت كن. اسم اين شخص - الجنيدى - در تاريخ ثبت است. حضرت هادى هم - همان‌طور كه گفتم - در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حكومت بود؛ چه كسى مى‌توانست در مقابل آن مقاومت كند.


بعد از چند وقت يكى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنيدى را ديد و از بچه‌يى كه به دستش سپرده بودند، سؤال كرد. الجنيدى گفت: بچه؟! اين بچه است؟! من يك مسأله از ادب براى او بيان مى‌كنم، او باب‌هايى از ادب را براى من بيان مى‌كند كه من استفاده مى‌كنم! اين‌ها كجا درس خوانده‌اند؟! گاهى به او، وقتى مى‌خواهد وارد حجره شود، مى‌گويم يك سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - مى‌خواسته اذيت كند - مى‌پرسد چه سوره‌يى بخوانم. من به او گفتم سوره‌ى بزرگى؛ مثلاً سوره‌ى آل‌عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشكلش را هم براى من معنا كرده است! اين‌ها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأويل و تفسير قرآنند؛ بچه؟!

ارتباط اين كودك - كه على‌الظاهر كودك است، اما ولى‌اللَّه است؛ «وآتيناه الحكم صبيّا» با اين استاد مدتى ادامه پيدا كرد و استاد شد يكى از شيعيان مخلص اهل‌بيت!


از مشرق تا مغرب فرشتگان مسلح

Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> ayout v:ext="edit">

g>

متوكّل عده اى از ماموران ترك را به خانه حضرت اعزام كرد، آنان شبانه به خانه حضرتش هجوم آوردند و همه جاى خانه را تفتیش كردند و چیزى نیافتند. آنها امام هادى علیه السلام را تنها در اتاقى دیدند كه در به روى خود بسته و لباس پشمینه اى بر تن دارد و بر روى ریگ ها نشسته و به عبادت خداوند متعال و قرائت آیاتى از قرآن مشغول است.

امام هادى علیه السلام را با همان حال به نزد متوكّل بردند و به او گفتند: در خانه وى چیزى نیافتیم جز آن كه دیدیم رو به قبله نشسته و مشغول قرائت قرآن بود.

متوكّل كه مجلس شرابى تشكیل داده و نشسته بود، آن حضرت را بزرگ شمرد و تعظیم نمود و در كنار خود جاى داد و آن جامى كه در دستش بود به آن حضرت تعارف كرد(!!)

امام هادى علیه السلام فرمود: سوگند به خدا! هرگز گوشت و خونم با چنین چیزى آمیخته نشده ، عذر مرا بپذیر.

متوكّل عذر حضرت را پذیرفت و دست از او برداشت ، آنگاه گفت: شعرى بخوان .

حضرت فرمود: من كم شعر مى خوانم .

گفت : باید بخوانى .

متوكّل كه مجلس شرابى تشكیل داده و نشسته بود، آن حضرت را بزرگ شمرد و تعظیم نمود و در كنار خود جاى داد و آن جامى كه در دستش بود به آن حضرت تعارف كرد(!!)امام هادى علیه السلام فرمود: سوگند به خدا! هرگز گوشت و خونم با چنین چیزى آمیخته نشده

امام هادى علیه السلام این اشعار را خواند:

باتو على قلل الاجبال تحرسهم                   غلب الرجال فلم تنفعهم القلل

ظواستنزلوا بعد عز عن معاقلهم                     فاودعوا حفرا یا بئس ما نزلوا

ناداهم صارخ من بعد دفنهم                         این الاءساور و التّیجان و الحلل ؟

این الوجوه التى كانت محجبة                     من دونها تضرب الاستار و الكلل ؟

قد طال ما اكلوا دهر! و ماشربوا                    فاصبحوا الیوم بعدا الاكل قد اكلوا

فاصفح القبر عنهم حین سائلهم                  تلك الوجوه علیها الدّود تنتقل

بر قله هاى كوه ها شب را به روز آوردند، در حالى كه مردان نیرومند از آنان پاسدارى مى كردند، ولى قله ها نتوانستند آنها را از خطر مرگ نجات دهند.

آنان پس از عزت از جایگاه هاى امن خویش به پایین كشیده شدند و در گودى هاى گور جایشان دادند، به چه جایگاه ناپسندى فرود آمدند.

آنگاه كه در گورها دفن شدند فریادگرى فریاد برآورد: كجاست آن دست بندها و تاج ها و لباسهاى فاخر؟

كجاست آن چهره هایى كه در ناز و نعمت پروریده شدند و به خاطر آنها پرده ها مى آویختند؟

گور به جاى آنان با زبان فصیح پاسخ مى دهد: اكنون بر آن چهره ها كرم ها راه مى روند. آنان روزگارى به خوردن مشغول بودند، ولى اینك خودشان خورده مى شوند.

راوى مى گوید: وقتى متوكّل این اشعار را شنید، منقلب شد و گریست به گونه اى كه صورتش از اشك چشمش خیس شد، حاضران در مجلس هم گریستند. آنگاه متوكّل چهارهزار دینار به امام هادى علیه السلام تقدیم كرد و آن حضرت را با احترام به منزلش بازگرداند.

كراجكى در كتاب ((كنز)) در ادامه این روایت چنین مى نویسد:

وقتى متوكّل این اشعار را شنید، دگرگون شد و جام شراب بر زمین زد و مجلس عیش و نوش در این روز به هم خورد.(1)

شیحه اسب

در كتاب ((الصراط المستقیم )) آمده است :

احمد بن هارون گوید: من خدمت امام هادى علیه السلام بودم ، حضرت از اسب فرود آمد تا چیزى بنویسد. در این هنگام اسب سه بار شیحه كشید.

امام هادى علیه السلام به زبان فارسى به او فرمود: برو فلان جا، بول و غایط نموده و برگرد.

اسب چنین نمود. من شاهد این صحنه بودم ، شیطان در دلم وسوسه نمود و این امر را بزرگ شمردم .

در این حال امام هادى علیه السلام رو به من كرد و فرمود: این امر را بزرگ نشمار، چرا كه خداوند براى آل محمد علیهم السلام بزرگتر از آنچه به حضرت داوود و سلیمان علیهماالسلام داده ، عنایت فرموده است (2).

حضرت فرمود:ما با دنیاى شما كارى نداریم ، ما مشغول به امر جهان آخرت هستیم ، بر تو بیمى از من - از آنچه گمان كرده اى - نیست .منظور حضرت این بود كه اگر گمان مى كنى ما بر تو خروج مى كنیم از این خیال ، راحت باش ما این اراده را نداریم

عظمت و جلالت باشكوه

قطب راوندى رحمة الله مى نویسد:

متوكّل - با واثق - به لشكر خود دستور داد كه نود هزار از اتراك را كه در سامرّا بودند - هر كدام توبره اسب خود را از گِل سرخ پر كنند و در میان بیابان وسیعى در موضعى روى هم بریزند.

آنان دستور خلیفه را اجرا كردند و به منزله كوه بزرگى شد، آن گاه بالاى آن رفت و و حضرت امام هادى علیه السلام را نیز به آنجا طلبید و دستور داد كه لشكریان با زینت و مسلح حاضر باشند و غرضش آن بود كه شوكت و اقتدار خود را بنماید؛ چرا كه از حضرت امام هادى علیه السلام خائف بود و مبادا آن حضرت اراده خروج نماید. آنگاه رو به امام هادى علیه السلام كرد و گفت : شما را به این جا خواستم تا لشكریان مرا مشاهده كنى .

حضرت فرمود:

و هل ترید ان اعرض علیك عسكرى .

آیا مى خواهى من هم لشكر خود را بر تو ظاهر كنم ؟

عرض كرد: آرى .

حضرتش علیه السلام دعا كرد و فرمود: نگاه كن !

چون نظر كرد، دید بین آسمان و زمین از مشرق تا مغرب از فرشته پر است و همه مسلح هستند، خلیفه از وحشت بیهوش شد.

وقتى به هوش آمد، حضرت فرمود:

ما با دنیاى شما كارى نداریم ، ما مشغول به امر جهان آخرت هستیم ، بر تو بیمى از من - از آنچه گمان كرده اى - نیست .

منظور حضرت این بود كه اگر گمان مى كنى ما بر تو خروج مى كنیم از این خیال ، راحت باش ما این اراده را نداریم .

پی نوشت ها:

1- برگرفته از ترجمه كتاب ارزشمند قطره اى از دریاى فضایل اهل بیت علیهم السلام : ج 2، ص 740.

 

2- قطره اى از دریاى فضائل اهل بیت علیهم السلام : ج 2، ص 741 - 743.

 

Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

/w>

اخلاق حسنه امام

پيشوايان معصوم عليهم السلام انسانهاي کامل و برگزيده اي هستند که به عنوان الگوهاي رفتاري هدايت جامعه را به سوي خداوند عهده دار شده اند.
گفتار و منش امامان عليهم السلام، ترسيم “حيات طيبه” انساني و وجودشان تبلور تمامي ارزشهاي الهي است.

نمونه تعبيرامام هادي عليه السلام  در زيارت جامعه کبيره *
معدن رحمت، گنجينه داران دانش، نهايت بردباري و حلم، بنيانهاي کرامت، خلاصه و برگزيده پيامبران، پيشوايان هدايت، چراغهاي تاريکي، پرچمهاي پرهيزکاري، نمونه هاي برتر و حجت هاي خدا بر جهانيان هستند.

امام هادي عليه السلام همچون نياکان خود در برابر ناملايمات بردبار بود و تا جايي که مصلحت اسلام ايجاب مي کرد با دشمنان حق و ناسزا گويان و اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباري برخورد مي کرد. “بريحه” عباسي - که از سوي دستگاه خلافت به سمت امام جماعت مکه و مدينه منصوب شده بود- از امام هادي عليه السلام نزد متوکل شکايت کرد و براي او نوشت: اگر خواهان حفظ مکه و مدينه هستي ، “علي بن محمد” را از اين دو شهر بيرون کن زيرا او مردم را به سوي خود خوانده و گروه زيادي از او پيروي کرده اند.

متوکل امام را از کنار حرم رسول خدا صلي الله عليه و آله تبعيد نمود. هنگامي که امام از مدينه به سمت سامرا در حرکت بود، بريحه نيز  همراه ايشان بود. در بين راه بريحه به امام گفت: تو خود مي داني که عامل تبعيد تو من بودم. سوگند مي خورم که چنانچه شکايت مرا نزد خليفه ببري، تمام درختانت را در مدينه آتش مي زنم، خدمتکارانت را مي کُشم و چشمه هاي مزارعت  را کور  مي کنم. بدان که اين کارها را خواهم کرد. امام عليه السلام در جواب فرمود:

«نزديک ترين راه براي شکايت از تو اين بود که ديشب شکايت تو را نزد خدا بردم و من اين شکايت را که بر خدا عرضه کردم نزد غير او، از بندگانش نخواهم برد» بريحه چون اين سخن را از امام شنيد، به دامن آن حضرت افتاد،  تضرع کرد و از ايشان تقاضاي بخشش نمود. امام فرمود: تو را بخشيدم. (1)

1- اثبات الوصية، مسعودي، صص 196-197

همگام با رسول الله صلی الله علیه و آله و السلم

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

دهه فجر مبارک

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

بروشور دهه مبارک فجر

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ه و پایگاهِّ همدلی و تعاون بود .

مرزهای خود خواهی ، قوام گرایی و بخشی نگری رنگ باخته و باور ها فقط روی مرز حق و باطل تمرکز یافته بود . در این سوی مرز مودّت بود و محبت . همبستگی بود و وحدت ، مدارا بود و تولّی

نسبت به آن سوی مرز صلابت بود و انعطاف پذیری ، انزجار بود و ستیز شجاعانه ، نفرت بود و تبرّی .

خود محوری ها به خدا محوری، قوام گرایی ها به اسلام گرایی تبدیل شده بود.

طلوع اسلام ناب خورشید محمدی صلی الله علیه و آله از آیینه یروشن وجود امام راحل ، دیوارهای کاذب تجزیه ت ، روشن کرده بود . که برای امام بودند و امام برای همه امت همراه امام برای خدا .

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ن ملّت،درخشش دو چندان یافت و خورشیدِ این قوم از پس سال ها تبعید ، به ایران بازگشت .

امام آمده است ، انقلاب به لبخندِ پیروزی دل سپرده است و دهه ی فجر اندک اندک شکوه جاودانه اش را به رُخ می کشد .

خورشید در جنبشی بی غروب بر بام روشن جهان ایستاد و تولد جهموری محمدی صلی الله علیه و آله را نظاره کرد .

هلهله ی پیروزی در گوشِ خانه ها و خیابان ها پیچید و عطر گلاب و صلوات در ساحل آرامشِ انقلاب ، مواج شد . صمیمی ترین فصلِ زندگیِ ما در بهمن آغاز شد و صبح روشن آزادی را به تماشا ایستادیم.



nt> Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

علت نامگذاری ماه ربیع الاول



Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ayout v:ext="edit">

آیا دلت نیز بهاری شده است؟! …

و اکنون سفر با صفر به پایان رسید

صفر تمام شد، سفر ما نیز در تاریخ اسلام تا اینجا به پایان رسید. خدا کند مسافران، سالم به مقصد رسیده باشند و خدا کند محرم و صفر اسلاممان را زنده کرده باشد. و اکنون که ربیع، آمدن بهار را نوید می دهد، دلهایمان نیز بهاری شده باشد تا در بهار سبز ظهور مولایمان بتواند قامت راست کند و با افتخار بگوید «من شیعه مرتضی علی(علیه السلام)»ام. شیعه و پیرو واقعی او که همه روزهای سال مزیّن به افتخارات و جانبازی های اوست و زمین و زمان به داشتن او فخر می فروشد و به آسمانیان به داشتنش مباهات می کند. امروز اول ربیع الاول و یادآور یکی دیگر از ایّامی است که خداوند به وجود امام علی(علیه السلام) افتخار کرد!

علت نامگذاری ربیع الاول

ربیع به معنى بهار از ماده رَبع است. علت اینکه به این ماه ربیع گفته مى شود این است که در فصل بهار گیاهان تر و تازه اند و نامگذارى این ماه در فصل بهار رخ داده است.

مهر: ربیع الاول سومین ماه قمری و از ماههای فرخنده برای شیعیان است، حادثه مهم و تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم و امام جعفر صادق (ع) از جمله وقایع فرخنده این ماه مبارک هستند.

علت نامگذارى ماه ربیع الاول

ربیع به معنى بهار از ماده رَبع است. علت اینکه به این ماه ربیع گفته مى شود این است که در فصل بهار گیاهان تر و تازه اند و نامگذارى این ماه در فصل بهار رخ داده است.

Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> ayout v:ext="edit">

حلول ماه ربیع الاول مبارک باد

Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> ayout v:ext="edit">

کبوتر بی قرار دل

کبوتر بی قرار دل فاصله مشهد الرضا تا مسجدالنبی و بقیع را با التهاب طی می کند . گاهی بر بام سقا خانه ی طلایی مأوا می گیرد ، گاهی بر گنبد خضرا می نشیند و زمانی بر زمین بقیع اما باز هم آرام نمی شود …

سنگینی لحظه ها را حس می کنی !

سخت است باور رفتن رحمت بی پایان چون تو از میان آدمیان ، تو که بهترین بنده خدا و زیباترین آفریده اویی … تو که رحمت للعالمینی … از وصف مهربانیت عاجزم و از شرح دلتنگی خویش در نبودنت در هر نمازم به حقانیت رسالت آسمانی ات گواهی می دهم و تو می دانی که چقدر از کوتاهی خویش در به دوش کشیدن پرچم رسالتت شرمسارم … زمانی که ظلمت وجودم طغیان می کند ، در آخرین لحظات ، دست نوازشی بر سرم می کشی و باز هم من می مانم و فهم ناچیزم از شناخت تو !

از شناخت تو و فرزندانت … .

از کریم اهل بیت برایت بگویم ؟! از شبیه ترین مخلوقات به تو حقی در روزی که به سوی محبوب پرکشید ! از غربت مظلومانه اش و از بی انتهایی کرم و بخشندگی اش … یا از رئوف ترین ضامن آهو که هنوز هم زنجیر این دل سیاه از حلقه های پنجره فولادش گشوده نشده ، نه ، مرا چگونه توان درک عظمت اقیانوس ؟!!

من همان ماهی کوچکم که تشنه قطره آبی است که اگر به لطف تو به او بخشیده شود شاید اندکی از پرده های غفلت چشمانش کنار رود و گام های کوچکش برای یاری فرزند نجات دهنده ات در مسیر صحیح هدایت شود … . سلام بر تو ای آخرین فرستاده خدا در زمین که با آمدنت نعمت بر بندگان خدا تمام شود و دینشان کامل .

قصه آب و عطش

 

قصه کربلا ، فقط قصه آب و عطش نبود کربلا داستان تشنه ای که ، تشنه دیدار دوست بود . آب و عطش بهانه بود برای کسانی که این راه ا انتخاب کردند که حسین علیه السلام تشنه آب نبود ،

تشنه لبیک بود و علقمه نظاره گر علمداری بود که عطش را پیش پای آب ، قربانی کرد ؛ علمداری که مشک چاک چاکش ، هنوز برای عطش کودکان خیام می گرید . علقمه ، نهر همیشه گریان برای طفلان غریب حسین علیه السلام که روی آب صاف و گوارا به خود ندیدند و سپاه کین دشمن علقمه را در حصار سیاه خود پوشاند ؛ مباد که جرعه آبی بچه های عطشان کربلا را سیراب کند …

و تو ای آب همیشه شرمنده باش که نگاه زین العابدین علیه السلام به تو که می افتد ، گریان می شود از آن عطش جگر سوز …

و تو ای آب ، چگونه تاب آوردی این همه عطش  را ؟ … ای کاش جاری می شدی ، آرام آرام و راهی می جستی به سوی خیام حسین علیه السلام ، به سوی کودکان عطشناکی ، که تو را انتظار می کشیدند در مشک عموعباس علیه السلام و چه انتظاری شد این انتظار …

مدرسه علمیه فاطمیه اندان هر ساله در ایام دهه اول محرم الحرام شاهد برگزاری مراسم عزاداری و مرثیه سرایی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بوده است .  این مراسم هر شب از ساعت 19 الی 22 بر پا می باشد  شروع مراسم  از یکشنبه شب ، شب دوم محرم شروع و تا شب یازدهم با مراسم شام غریبان  به اتمام می رسد

شب اول : زیارت عاشورا و نوحه سرایی   شب دوم : زیارت ناحیه مقدسه ، سخنرانی جنای آقای سروان مهرانی از نیروی انتظامی و نوحه سرایی   شب سوم : زیارت جامعه کبیره  ، سخنرانی جناب آقای سروان مهرانی از نیروی انتظامی و نوحه سرایی   شب چهارم : زیارت ناحیه مقدسه ، سخنرانی سرکار خانم موسوی مشاور و نوحه سرایی   شب پنجم : دعای کمیل و زیارت ناحیه مقدسه  ونوحه سرایی    شب ششم زیارت جامعه کبیره ، نوحه سرایی    شب هفتم : زیارت ناحیه مقدسه ، سخنرانی جناب آقای جعفری پور و نوحه سرایی   شب هشتم : زیارت ناحیه مقدسه ، سخنرانی جناب آیت الله مولوی مؤسس مدرسه و نوحه سرایی   شب نهم : زیارت ناحیه مقدسه ، سخنرانی جناب آقای جعفری پور و نوحه سرایی   شب دهم : زیارت عاشورا ، برپایی شام غریبان  و نوحه سرایی

عشق

خدایا شکر!
به خاطر تمام آدمهای خوبی که برایم شناساندی، شکر!
به خاطر آن پرنده ی زیبا، با آن چتری که در گردن داشت، با آن ترکیب رنگ محشری که داشت، شکر!
به خاطر گلهای زیبا، به خاطر مورچه، زنبور، آب، پروانه، ماه، خورشید و به خاطر آن زاغ، شکر!
به خاطر آن شبی که بی اختیار از خواب بیدار شدم، شکر!
به خاطر آن خوابی که دیدم، شکر!
به خاطر موسیقی، شکر!
به خاطر آن گربه که امید و مقاومت را به من نشان داد، شکر!
به خاطر آن همه خوبی، به خاطر آن همه زیباییهایی که نشانم دادی شکر!
به خاطر مادرم که نفسهایش روشنایی بخش زندگی من است و دعای خیرش که همیشه بدرقه ام می کند، شکر!*
به خاطر صبری که می دهی، شکر!
به خاطر بچه های معصوم پاک که در این جا و آنجا بازی میکنند و شاد و خندانند، شکر!
به خاطر معصومیتی که در چهره ی نوزاد وجود دارد، شکر!
به خاطر این صدایی که می آید، شکر!
به خاطر امام حسین (ع) شکر!
به خاطر حضرت زهرا (س) شکر!
به خاطر حضرت علی و نهج بلاغه اش، شکر!
به خاطر قرآن شکر، به خاطر آن روزی که جوابم رو با قرآن دادی، شکر!
به خاطر حضرت محمّد (ص) شکر!
به خاطر حضرت عیسی (ع)، موسی (ع)، نوح (ع)، یوسف (ع)، ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع)  و همه ی پیامبران، شکر!
به خاطر نفسهایم که فرو می رود، ممد حیات است و بر می آید مفرّح ذات، شکر!
به خاطر تمام آدمهای خوبی که برایم شناساندی، شکر!
و به خاطر تمام داشته هایم، دیده هایم، شنیده هایم که تو آنها را به من هدیه کردی، نشان دادی و گفتی، شکر!
خدایا، شکر!
شکر…
شکر…
شکر!

*(از همه ی کسانی که مادرشون پیش خداست، معذرت می خوام. دعا می کنم که قرین رحمت خدا باشند.)
- در زندگی همه ی ما اتفاقاتی هست که حضور خدا رو در اونها میشه پر رنگ تر حس کرد ـ یا بهتر بگم، تعلقات ما به دنیا کمتره! ـ شاید اگه بخوایم بابت هر کدوم شکر به درگاه حضرت دوست بذاریم، عمر دوباره ای بخواد. اینها تعداد کمی از اون اتفاق هایی هست که در زندگی من رخ داده، که شاید فقط برای من معنی داره، ولی حتما در زندگی همه هست. شاید همین اشاره های کوچیک، خیلی ها رو یاد یه اتفاق توی زندگیشون بندازه. به هر حال، مهم اینه که ما چشم باز کنیم، مهم اینه که راه درست رو که خدا بهمون نشون می ده، ببینیم. و الّا، هل یستوی الاعمی و البصیر؟

مرا تا خدا ببر

امام رضا


از کوچه های ذی قعده عطر حضورت می وزد.


کوچه به کوچه می گذرم، ناگهان پیچک های امید از پنجره هایی سبز به دور دستانم می پیچد. بهجتی سبز وجودم را فرا می گیرد پنجره مرا به خود فرا می خواند. از یازدهمین منزل فرود می آیم. به پنجره خیره می شوم و دریچه هایی که در سپیدی پروانه های شادی قاب شده است.


 


طنین ترانه میلاد به گوش می رسد این ترنم شادی فرشتگان است یا … نمی دانم!

می دانم، آمده ای شهر را پر از بشارت پرنده و پروانه و بهار کنی.

ادامه »

نقطه پرگار عشق

امام رضا


امام رضا نقطه پرگار عشق است.



قلب قبله و کعبه قبیله، و مشهد الرضا نقطه کانونی دلشدگان معرفت و حقیقت.


 


نقشه مشهد را که روی زمین پهن می کنیم، بهشت مقابل چشمانمان سبز می شود و هندسه معرفتی شیعه بر این اساس شکل می گیرد و مهندسی مشهد نیز هم؛ چنانکه مکه را به شناسنامه کعبه می شناسند و شکل گیری مکه نیز گرد کعبه است. اول کعبه شکل یافت و بعد مکه به وجود آمد. اول حرم صاحب حرم را یافت و حریم آفتاب، آفتاب شنهای عاشق نور را، و از آن روز، هرکس کاسه ای در دست، سهم خویش را از نور بر می دارد.                                                  

و مگر نه اینکه شهرها، گرد رود خانه ها و مسیل آب شکل می گرفتند و تمدنها وجود می یافت.تمدن مشهد الرضا هم یکی از پرشکوه ترین تمدنهاست که در حاشیه رودخانه نور رضوی شکل گرفته و مبدا اتساع فکر شیعی شده است.همه مردم هم مشهد را به شهیدش می شناسند.

اساسا این شهر وقتی شناسنامه دار شد، در جای اسم او نامی نوشتند که عطر شهید می داد.پس این شهر، شهر اوست و با همه شاهدان شهودی که از مشهد سرچشمه می گیرد…

امام رضا امام همه است و هرکس حق دارد او را «آقای من» و «امام من» بخواند.

همه او را «امام من» می خوانند و او «وحدت در عین کثرت» است؛ مظهر یکی از شؤون خداوندی. این وحدت در کثرت، آن قدر دلنشین هست و آن قدر وسیع که هیچ کس جای دیگری را تنگ نمی کند….

 

دخت مهتاب

“خدا که آفرینش را برای شناختن خویش بنیان نهاده بود ، با آمدن دخت ( موسی بن جعفرعلیه السلام) آفرینش را کمال بخشید . همو که خداوند از شکوه دیدارش نوای ( فتبارک الله احسن الخالقین ) را به ترنم ایستاده است . فاطمه معصومه سلام الله علیها می آید تا پدر را ( محدثه ) باشد و نام فاطمی اش در سلسله ی روایاتی ، چشم شیعیان را به نور عالم تاب ولایت روشن سازد . عالمه ( آل محمد ) باشد تا در غیاب پدر ، عطش جان تشنگان حقیقت را با کلام موسوی اش که از چشمه ی رسالت نبوی جاری می گردد . فرو نشاند . آسمان ، این روز های عجب بی قراری می کند ؛ آخر او هم می داند که بنت رسول الله ،اخت ولی الله ،عمه ی ولی الله ، اسوه علم و عفاف و عبادت ، مریم آل محمد ، زهره ی آسمان عصمت زهرا ؛ فاطمه معصومه می آید . زمزمه ای متین و آرام در گوش هفت آسمان می پیچد : ( بشر شیعه علی بطیب المولد … ؛ سلام بر تو ای بانوی پاک سرشت و پاک روشن ، ای ستوده ی نیکوکار.”

میلاد با سعادت حضرت معصومه سلام الله علیها ، روز دختر را به تمامی شیعیان جهان خصوصاً دختران عفیفه ی جامعه ی اسلامی تبریک می گوییم .

 

یاد یاران

شهداء چراغی پر فروغ اند . راه گمگشتگان دریای پرتلاطم دنیا نشان می دهند . اهل دنیا را به ساحل امن هدایت فرا می خوانند . نور امید را بردل کشتی شکستگان اقیانوس معرفت می تابانند .پس برای شناخت آنها باید آسمانی شد . باید از ورطه خاک بیرون رفت و با آنان تا ملکوت رهسپار گردید . یادش به خیر ، دیر زمانی نبود که عطر دل انگیز جهاد و شهادت مشام جانها را جلا می داد . با نوای کاروان ، بار دل را می بستیم و با قافله ای که عزم کربلا داشت راهی می شدیم . چه روزگار زیبایی بود . هیچ کس خود را دنیایی نمی دید . همه خود را مسافر و دنیا را مسافر خانه می دیدند . بعد از آن ، تا همین سال های اخیر کاروانهای نور ، پیکرهای شهدا را از شهرهای این سرزمین عبور می داد و دلها را آسمانی می نمود .

در آخرین روز از هفته دفاع مقدس محفل انس با خانواده های شهداء با عنوان یاد یاران داشته ایم که در این محفل تلاوت آیات ، همخوانی سرود، قرائت خاطره ی شهداء ، متن ادبی و همخوانی سوره مبارکه ملک اجرا شد .

گزارشی ازبرگزاری همایش آیین بازگشائی مدارس علمیه شهرستان خمینی شهروالنجیبیه کوشک شهریور 90

بسم الله الرحمن الرحیم گزارشی ازبرگزاری همایش آیین بازگشائی مدارس علمیه شهرستان خمینی شهروالنجیبیه کوشک شهریور 90 هرسال جشن شروع سال تحصیلی درمدارس بطورجداگانه برگزارمی شدولی امسال باعنایت خداوندتعالی این جشن بطورمشترک ودریک مکان برای تمامی پایه های تحصیلی طلاب به اجرادرآمد. لذاجلسات متعددی باحضورمدیران مدارس ومعاونین فرهنگی آنان تشکیل ومسائل موردنظربررسی می شد. تااینکه پس ازانجام جلسات متعدد تصمیم براین شد که آیین بازگشائی مورخ 31/6/90 درمدرسه علمیه فاطمیه اندان انجام گیرد .لذا مقدمات کارانجام شدهرکدام ازمدیران مسئولیتی راپذیرفته ودرراستای آن اقدام نمودند. ازجمله: دعوت ازمدیریت محترم مدارس علمیه خواهران اصفهان ومعاونت های گرامی تهیه بنرجهت بیان عرض تبریک سال تحصیلی جدید ونصب آن درمیادین شهرستان دعوت ازسخنران ازمرکز مدیریت حوزه های علمیه قم آماده سازی گروه نمایش-

صفحات: 1· 2

دانش

بسمه تعالی

زگهوار تا گور دانش بجوی

ای کمیل، دانش بهتر از مال است زیرا علم ، نگهبان تو است ومال را تو نگهبان باشی. مال با بخشش کاستی پذیرد اما علم با بخشش فزونی گیرد ومقام وشخصیتی که با مال به دست آمده با نابودی مال، نابود می گردد. ای کمیل بن زیاد، شناخت علم راستین آیینی است که با آن پاداش داده می شود وانسان در دوران زندگی با آن خدا را اطاعت می کند وپس از مرگ نام نیکو به یادگار گذارد . دانش فرمانروا، ومال فرمانبر است .

میلاد با سعادت امام حسن مجتبی (ع)

پانزدهم رمضان تولد با سعادت دومین امام شیعیان امام حسن مجتبی (ع)، ماه رمضان را به گلستانی آراسته که زیبایی ماه رمضان را هر چه با شکوهتر می کند . میلاد چهارمین معصوم اهل بیت مبارک باد.

ماه میهمانی خدا

رمضان ماه خدا ، ماه میهمانی خدا که همه وهمه ی اینهایی که روزه می گیرند سر سفره ی افطار خدا جشن مهمونی می گیرند. ماهی که حتی اون بجه کوچولوهای خانواده به التماس که مامان ، بابا مرا هم سحر بیدار کنید.روزه های کله گنجشکی بچه ها یه حال وهوای خاصی به خونه می ده . وقتی دستهای کوچولوشون را وقت افطار بلند می کنند ودعای فرج می خونند اشک را توی چشمهای مامان وباباهاشون میشه دید که خدایا این چه ماه قشنگیه که آفربدی.خدایا ازت مچکریم که مثل این ماه را فقط برای ما مسلمونها آفریدی که سرمون را بالا بگیریم وبگیم خدا ما را مهمونی کرده . تواین ماه راه شیطون را بسته ، خدا ماها را دوست داره.

به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان

در خانه اش را که بکوبی ، برایش روز و شب ندارد ، پاسخت می گوید … نمی شود کلون خانه اش را دق الباب کنی و دری برایت گشوده نشود و یا ندایی ، سلامت را پاسخ نگوید . خانه اش تنها خانه ای است که نه روز می شناسد و نه شب … نه وقت و نه بی وقت … نه باید با او قرار ملاقات بگزاری و نه از او وقت بگیری ؛ برای هر کسی که در خانه اش را بکوبد ، آن اندازه وقت دارد که اگر تو لحظه ای از روز در خانه اش را به صدا درآوری و بخواهی از او که پای در دل هایت بنشیند و به حرف هایت گوش دهد و راه چاره ای هم برایت بیان کند ، نگوید وقت ندارم که بالعکس ، با روی باز هم پذیرایت شود …

یادت باشد اینجا تنها جای است که اسرارت را اگر فاش کنی ، هیچ گاه ضرر نخواهی کرد …

 

بناى خانواده از ديدگاه اسلام

اصل در تاسيس خانواده بر اساس مهر و رافت و گرايش و جاذبه همانا زن است ؛ چنانكه اصل در تشكيل خانواده از لحاظ مديريت و تامين هزينه و تعهد كارهاى اجرايى وسرپرستى ودفاع از حوزه تدبير خانواده مرد است;

مطلب دوم نيازى به اثبات ندارد زيرا شواهد قرآنى مانند الرجال قوامون على النساء و … بر اين امر گواهى مى ‏دهد و سيره رايجه مسلمين نيز آن را تاييد مى‏ كند، عمده اثبات مطلب اول است. و چون تحليل عميق هر مطلب مرهون تبيين مبادى تصورى آن است چنان كه در گرو پذيرش مبادى تصديقى آن است، تاكيد بر اين نكته لازم است كه يكى از مهم ترين مبادى تصورى مساله فوق تمايز بين مهر عاطفى و انس عقلى از يك سو و گرايش غريزى و شهوت حيوانى از سمت ديگر است تا اساس خانواده بر محور دوستى انسانى و عقلى است نه بر مدار شهوت جنسى؛ و نقش زن به عنوان مظهر جمال الهى در چهره انسان تبيين شود نه به‏ عنوان عامل رفع شهوت به صورت يك جنس ماده.

ادامه »

اعیادشعبانیه

سه گل روییده اندر باغ احساس

                                                 گل سوسن  گل لاله گل یاس

گل اول که ماه عالمین است

                                               عزیز فاطمه نامش حسین است

گل دوم نگر غرق است در فضل

                                              امید مرتضی نامش اباالفضل

گل سوم گل میعاد باشد

                                             امام چهارمین سجاد باشد .

اعیاد شعبانیه بر تمامی مسلمان جهان مبارک.

                                                    

انفجار هفتم تیر

                                                                     

انفجار هفتم تیر

ساعت 30 : 20 روز یکشنبه 7 تیر 1360، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، هیأت دولت و …) به تدریج به سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران واقع در سرچشمه ی تهران وارد شدند. نوای ملکوتی قرآن کریم در فضای سالن طنین انداخته بود و صالحان را بشارت تحقق وعده ی الهی می داد. پس از پایان قرائت قرآن کریم و اعلام برنامه، آیت الله بهشتی آغاز سخن نمود. بحث درباره ی تورم بود، اما عده ای از اعضا خواسته بودند که راجع به انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. دکتر بهشتی سخنانش را با این جملات آغاز کرد:

ما بار دیگر نباید اجازه دهیم، استعمارگران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند.

ادامه »

شهادت آفتاب

                                     

روز 25 رجب سالروز شهادت مردى است كه به قدرت مسلط زمانه‏اش «نه» گفت و تا به آنجا رفت كه رژيم طاغوتى هارون براى ادامه حيات ننگين خويش همه عوامل و نيروهايش را به ستيزه با آن انسان آزاده زمان بسيج كرد.چرا كه همين يك كلمه‏ى «نه» براى دستگاه فاسد هارون بسيار گران تمام شد.او نه گفت و تمام رزمندگان علوى در صفوف ايستاده در كنار او صف زدند و قيامها و نهضتهاآغازيدند و در راه پيروزى حق بر باطل و حفظ حرمت و رسالت اسلام تا پاى جان و چوبه‏ىدار و سلولهاى زندان ايستادند و از خود حماسه‏هائى بجا نهادند كه تا نابودى و ازبين رفتن دستگاه جبار بنى العباس ادامه يافت و نام پيشواى آزادى بخش جهان اسلام راجاويدان ساخت و هنوز هم كه چندين قرن از مبارزات امام ميگذرد مردم آزاديخواه بدستگاه ستمگرى هارون با ديده نفرت و لعن مينگرند و مسببين و طراحان نقشه‏هاى ضدانسانى را شايسته‏ى نام انسانى نميدانند.

ادامه »

مبعث

” مبعث ”  پیام آور عدالت و کرامت انسانی

آن روز که در غار حرا ندا بر پیامبر (ص)آمد که بخوان ؛ رسالت نبوی با پیام خروج انسان از ظلمات و حرکت به سوی نور اغاز شد .

بعثت پیامبر اکرم (ص)سرآغاز راهی شد تا انسان از شرک ؛ بی عدالتی ؛ تبعیض ؛ جهل و فساد بیرون آمده و به سوی توحید ؛ معنویت ؛ عدالت و کرامت حرکت کند.

ادامه »

چرا غروب جمعه دلگیر است ؟

                                

چرا غروب جمعه دلگیر است؟

در دعای ندبه وقتی جریان دعا به حضرت صاحب الزمان  (ارواحنافداه) می‌رسد، چنین عبارتی آمده است: «یَاابْنَ مَنْ دَنَی فَتَدَلیَّ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنَی دُنّوا وَاْقتِرابا مِنَ اْلعَلِیِّ اْلاَعْلَی»،1

یعنی می‌خواهیم از جدایی امام عصر (سلام الله علیه) ناله کنیم و آرزوی وصال داشته باشیم، این آخرین سخن انسان است، گویا کامل ترین مقامی است که در مورد بنده وجود دارد.

ادامه »

کارگاه آموزشی

مبلغین مدرسه علمیه فاطمیه درراستای فعالیتهای خود یک دوره کارگاه آموزشی تفسیر برگزار نموده اند.دراین کلاسها که دو جلسه است آغاز به کار نموده ، هرکدام از مبلغین درراستای یک جزء از قرآن انتخاب شده آیات دلنشین خود از کتب تفسیری متفاوت مطالبی را د رجمع ارائه نموده وسپس توسط استاد جلسه مطالب دسته بندی ومطرح می شود.در این جلسات به صورت مناظره ای نیز مباحث مطرح وبه سؤالات پاسخ داده می شود.

 

 

حضرت زینب (سلام الله علیها) مادر عاشورا

گاهي درتاريخ، انسانهاي بزرگ و ارجمندي يافت مي شوند که مدال افتخار انسانيت را مي گيرند و بر قله رفيع شکوه و جلال مي ايستند و از محدوده زمان خود پا فراتر نهاده و زندگي شان براي هميشه در پيشاني تاريخ مي درخشد و همواره الگويي بزرگ براي انسانهاي حقجو مي شوند. اين  افراد براي خود آفريده نشده اند بلکه متعلق به همه نسل هاي بعد از خود هستند.

حضرت زينب (س)، دختر امام علي (ع) و حضرت فاطمه (س) نمونه بارزي از اين افراد مي باشد. زندگي سراسر حادثه و مصيبت ايشان که با حادثه جانسوز کربلا گره خورده، تبيين کننده  اهداف نهضت عظيم عاشورا و رسالت جدّ بزرگوار و امامان خويش است.

ادامه »

ترنم اعتکاف

هر ساله با نزدیک شدن ایام اعتکاف دلت خدائی می شود و بهانه می گیرد . در خلوتی می نشینی و به گذشته می اندیشی . گذشته ای که در سراشیبی دلهره ها رها بودی و هر بار با چنگ زدن به ریسمان الهی توانستی از شر شیطان در امان بمانی اما در مسیر زندگی چند باری به بیراهه رفته ای و شیطان تو را از صراط مستقیم منحرف نوده است . با دیدن نافرمانیهای گذشته ات شرمنده می شوی ٰ دلت می شکند افسوس می خوری که چگونه تسلیم شیطان شدی و او توانست گوهر بندگی ات را مکدر نماید . احساس می کنی دلبستگی های دنیا دارد خفه ات می کند ٰ دلت می خواهد معتکف شوی و با آب توبه دل از زنگار گناه پاک نمانی . با دعا و راز و نیاز گناه و سرکشی از فرمان خدا را از بین ببری دلت می خواهد بروی تا با خود گوهرهای اشک را به درگاه خداوند هدیه ببری . اشکهائی که از چشمه های نهان خانه ی دلت سرچشمه گرفته است بر گونه ات جاری گشته است زبانت یا رب یا رب بگوید و چشمانت بگرید . باید برخیزی تا با اعتکاف ٰ از علایق و آرزوهای دنیوی آزاد گردی .

                                           

آثار اعتکاف

1 - آمرزش گناهان  2 - دوری از آتش جهنم 3 - دریافت اجر بی پایان 4 - میهمان شدن بر خدا 5 - بهرمندی از فیوضات ذکر خدا 6 - شرافت یافتن به قرائت قرآن

 

 

مسافر لیله المبیت

آن شب ٰ عرش نور باران بود و کروبیان به سرور و شادی پرداختند.


تولد ش بر همه دوستان آن امام مبارک باد.


نوزاد کعبه

جشن تولدها، همیشه همراه شادی و خنده اند و اگر این جشن ها برای کسی باشند که او را خیلی خیلی دوست داریم، هم شادی آن زیادتر و هم تلاش برای برگزاری آن جشن بیشتر می شود؛ مثل جشن تولد امروز، یعنی روز تولد تنها نوزاد کعبه. تعجب نکنید! امروز جشن تولد آقایی است که خداوند فقط به او اجازه داد تا در بهترین و پاک ترین نقطه روی زمین یعنی خانه کعبه به دنیا بیاید. آری، امروز روز جشن تولد امام اول، حضرت علی مرتضی علیه السلام است.

                                                       

ادامه »