موضوع: "بدون موضوع"

شهيد باهنر به روايت آيت الله سيدعلي خامنه اي

راوي :مقام معظم رهبري
شهيد عزيزمان يكي از چهره هاي برجسته و استثنايي انقلاب و تاريخ ما بوده است. چيزي كه نقش اين شهيد بزرگوار را بيش تر در ذهن انسان برجسته مي كند، اين بود كه با داشتن اين همه نقش هيچ تظاهري نداشت. آن روزي كه بيش ترين كار را در شكل دادن به ذهن دانش آموزان دبستان ها و دبيرستان ها انجام مي داد و بيش ترين نقش را ايفا مي كرد، به صورت يك معلم معمولي رفت و آمد مي كرد و هيچ كس از مبارزين و انقلابيون مگر افراد خاصي به اهميت اين نقش آگاه نبود.
شهيد باهنر پيش از شروع نهضت انقلابي مردم مسلمان به رهبري امام خميني، يعني از سال هاي 35 و 36، كار بزرگ خودش را در زمينه سازي و طرح ريزي انقلاب بزرگ ما آغاز كرد. به كمك چند تن از برادران، نظير برادر آقاي هاشمي رفسنجاني، نشريه اي را در قم به نام «مكتب تشيع» را ه اندازي كرد كه بيش ترين نقش را در آن شهيد باهنر برعهده داشت. دستگاه پس از گذشت مدت كوتاهي، نهايت حساسيت را نسبت به اين نشريه پيدا كرد. به دنبال اين جريان عظيم اسلامي و آب گوارا و روح بخش مكتب اسلام، شهيد باهنر مرتب تا ساعتي كه به شهادت رسيد، خدمات ارزندة خودش را براي انقلاب و خدمت به مردم انجام داد.
در مورد كارهاي حزبي و سياسي، بايد بگويم ايشان از نخستين روز تشكيل و تكميل انديشة يك سازمان سياسي ـ اسلامي كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تحقق پيدا كرد، نقش فعال و موثري داشت. در اولين جلسه مرحوم باهنر، حضور و نقش بسيار فعالي داشت و براي پي ريزي پايه هاي حزب وقت زيادي را صرف كرد و كار زيادي انجام داد.
بعد از پيروزي انقلاب، براي اين كه انديشه هاي اسلامي به صورت قالب هاي قابل قبولي در ذهن جوانان و دانشجويان و دانش آموزان و افراد انقلابي دربيايد، باهنر كارهاي شبانه روزي و پرزحمتي انجام داد. خصوصيات اخلاقي اين شهيد عزيز مجموعاً خصوصيات برجسته اي است. يكي از بزرگ ترين آن ها همان بود كه اشاره كردم. مرد بي تظاهري بود. هيچ كس از ظاهر آرام او نمي فهميد كه در باطن و ذهن او، در انديشة مواج او چه مي گذرد. به حق يكي از متفكرين و تئوريسين ها و ايدئولوگ هاي اين انقلاب بود و شايد تا زماني كه زنده بود، هيچ كس به درستي نمي دانست و الآن هم گمان نمي كنم به جز عده اي از دوستان نزديك او و كساني كه با او كار مي كردند، كسي به عظمت مكنونات علمي او آشنا باشد.
نوشته هاي زيادي داشت. كتاب هاي زيادي را تنظيم كرده بود. جزوه هاي زيادي نوشته بود كه اغلب بدون نام بود و مدت ها در دست مردم مي گشت و دانش آموزان از آن استفاده مي كردند و كسي نمي دانست كه پديدآورندة خلاق اين ها شهيد باهنر است.

ادامه »

سوم خرداد، برگه جاودانه تقويم




 

 









26 سال از خاطره آزادي خرمشهر گذشت

 

«فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است. خرمشهر شهر لاله‌هاي خونين است. خرمشهر را خدا آزاد كرد.»

از بيانات رهبر کبير انقلاب اسلامي، امام خميني (قدس سره)

در خيال خرمشهر که کنار کارون آرام نشسته بود، هيچ صداي خمپاره‌اي نبود. نخلستان‌هايش صداي چرخ‌هاي تانک را تا آن روز نشنيده بود، تا شهريور ماه 59 که خرمشهر، خونين شهر شد. پس از گذشت روزهاي تاريک و پر دود اسارت، در سوم خرداد 1361 شهر از اشغال درآمد. خرمشهر نخل‌هاي سوخته، نخل‌هاي بي‌سر…

فتح خرمشهر (سوم خرداد 1361) در تاريخ جنگ ايران و عراق از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. خبر آزادي خرمشهر آن چنان شگفت‌آور بود كه در سراسر ميهن اسلامي ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ايران بسان خانواده‌اي بزرگ كه فرزند از دست رفته خود را باز يافته است اشكهاي شادي و شعف خود را نثار روح شهداي حماسه‌آفرين صحنه‌هاي شورانگيز اين نبرد كردند. براي پي بردن به عظمت اين نبرد حماسي كافي است بدانيم كه نيروهاي متجاوز عراق پيش از نبرد سرنوشت‌ساز رزمندگان ما براي آزادي خرمشهر در اطلاعيه‌اي به نيروهاي خود دستور داده بودند كه دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهاي عراق محسوب دارند. همچنين تجهيزات و امكانات دفاعي دشمن در اين منطقه نشان مي‌داد كه عراق خرمشهر را به عنوان نماد پيروزي خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قيمت، اين شهر را در تصرف نيروهاي خويش نگهدارد.

هنگامي كه مرحله اول و دوم عمليات بيت‌المقدس به پايان رسيد و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، راديوي رژيم بعثي، مي‌كوشيد در تبليغات كاذب خود، حضور نيروهاي عراق را در خرمشهر به رخ بكشد تا توجيهي براي ترميم روحيه نيروهاي شكست خورده و رو به هزيمت عراق باشد. فتح خرمشهر در زماني كمتر از 24 ساعت، موجب شد كه بخش قابل توجهي از نيروهاي مهاجم عراقي به اسارت نيروهاي جمهوري اسلامي ايران درآيند.

نبرد بزرگ، سرنوشت‌ساز و غرورآفرين بيت ‌المقدس كه براي رها سازي خرمشهر از سلطه‌ نيروهاي مهاجم عراقي انجام شد، از دهم ارديبهشت ماه تا چهارم خردادماه 1360 به طول انجاميد. اين نبرد حماسي علاوه بر پايان بخشيدن به 19 ماه اشغال بخشي از حساس‌ترين مناطق خوزستان و آزادسازي خرمشهر، ضربه‌اي سهمگين و كمرشكن به توان رزمي و جنگ طلبي‌هاي دشمن مهاجم وارد ساخت.

كوتاه سخن اينكه عمليات بيت‌المقدس به عنوان برجسته‌ترين عمليات پدافندي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در تاريخ نظامي 8 سال دفاع مقدس ثبت شده است.

اگر امروز در هر شهر و روستا به گلزار شهيدان گذر كنيم و تاريخ نقش بسته بر سنگ‌ها را مرور كنيم، خواهيم ديد كه مجموعه شهيدان سوم خرداد 1361 الگويي كوچك از ملت مقاوم ايران است كه چونان سپهري پر ستاره مي‌درخشد. شاديهاي به ياد ماندني خودجوش و سراسري پس از آزادسازي خرمشهر نيز برگ ديگري از اين حماسه ملي بود و نشان داد كه مردم سراسر اقطار و بلاد ايران اعم از آن كه هرگز خرمشهر را به چشم ديده باشند يا نه چگونه از شنيدن خبر اين پيروزي ساعتها به دست افشاني و پايكوبي پرداختند وهزيمت دشمن اشغالگر را از خاك ميهن جشن گرفتند.

سوم خرداد يك حماسه ملي است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه‌هاي دفاع نبود، نه حماسه آن پيروزي تحقق مي‌يافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پيروزي. لذا به حق مي‌توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گرو پاسداشت حضور مردمي در همه صحنه‌هاست.

بياد سوم خرداد سالروز حماسه هميشه تاريخ ايران… آزادي خرمشهر

مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود كه مي‌تپيد و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود. مسجد جامع خرمشهر، مادري بود كه فرزندان خويش را زير بال و پر گرفته بود و در بي‌پناهي پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نيز كه خرمشهر به اشغال متجاوزان در‌آمد و مدافعان ناگزير شدند كه به آن سوي شط خرمشهر كوچ كنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهايي بود كه جز در بازپس‌گيري شهر برآورده نمي‌شد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود.

خرمشهر از همان آغاز، خونين‌شهر شده بود. خرمشهر خونين ‌شهر شده بود تا طلعت حقيقت از افق غربت و مظلوميت رزم‌آوران و بسيجيان غرقه در خون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر اين آفاق مي‌توان نگريست؟ آنان در غربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيكرهاشان زير شني تانكهاي شيطان تكه تكه شد و به آب و باد و خاك و آتش پيوست. اما… راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا درنمي‌يابند. گردش خون در رگهاي زندگي شيرين است اما ريختن آن در پاي محبوب، شيرين‌تر است؛ و نگو شيرين‌تر، بگو بسيار بسيار شيرين‌تر است.

راز خون در آنجاست كه همه حيات به خون وابسته است. اگر خون يعني همه حيات… و از ترك اين وابستگي دشوارتر هيچ نيست پس، بيشترين از آن كسي است كه دست به دشوارترين عمل بزند. راز خون در آنجاست كه محبوب خود را به كسي مي‌بخشد كه اين راز را دريابد. آن كس كه لذت اين سوختن را چشيد در اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگي هيچ نمي‌يابد.

آنان را كه از مرگ مي‌ترسند از كربلا مي‌رانند. مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند كه راه حقيقت وجود انسان را از ميان هاويه آتش جسته‌اند. آنان ترس را مغلوب كرده‌اند تا فتوت آشكار شود و راه فنا را به آنان بياموزد.

آنان را كه از مرگ مي‌ترسند از كربلا مي‌رانند. وقتي كه كار آن همه دشوار شد كه ماندن در خرمشهر معناي شهادت گرفت، هنگام آن بود كه شبي عاشورايي برپا شود و كربلائيان پاي در آزموني دشوار بگذارند…

كربلا مقر عشاق است و شهيد سيد محمد علي جهان‌آرا چنين كرد تا جز شايستگان كسي در آن استقرار نيابد. شايستگان، آنانند كه قلبشان را عشق تا آنجا آكنده است كه ترس از مرگ، جايي براي ماندن ندارد. شايستگان جاودانند؛ حكمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بي‌انتهاي نور. نوري كه پرتويي از آن همه كهكشان‌هاي آسمان دوم را روشني بخشيده است.


درسي از حماسه سوم خرداد

طب سنتی

آیا می خواهید دچار ضعف بدن نشوید ؟

هرشب یک قاشق چایخوری پودر سیاهدانه را با عسل مخلوط کرده و میل نمایید .

جهت  جلوگیری از پوکی استخوان

یک قاشق مرباخوری پودر سنجد را با یک لیوان شیر و کمی شکر مخلوط کرده و میل نمایید .

انتخاب

روزی  تو ای انسان بر روی زمین بوجود آمدی تو بودی که از میان تمام مخلوقات هستی برگزیده شدی تا جانشین عشق بر روی کره زمین خاکی شوی ، تو انتخاب گشتی تا فرشته از عظمت خالقت بر روی خاک سجده کند و او را بستاید . انتخاب شدی تا زندگی کنی و در پس  امتحانات و بلاها سربلند بیرون آیی و مدال بهشت را برگردنت آویزان کنی .

امروز تو بودی که باز انتخاب کردی ، این که مسیر اهل بیت علیهم السلام را دنبال کنی و برای رسیدن به محبوب با آن ها هم قدم شوی. آری می بینی! زندگیت سراسر انتخاب و گزینش است. انتخاب بهترین ها و گل چین کردن زیباترین گل ها . تو خواستی با میل و اراده خودت راهی را انتخاب کنی و سعادتی را برگزینی ، در تمام لحظات و مراحل عمرت خوبی را جایگزین بدی ساختی و عشق را به جای هوس برگزیدی ، اینک بیا . بیا و بار دیگر با عقلت . عقل حاکی از عشق قلبت بهترین راه را انتخاب بنمای و با گزینشت باری دیگر راه را در پیش بگیر و برای خود و هم وطنانت بهترین را به ارمغان بیاور تا تو را در رسیدن به عشق دیرینه ات یاری سازد و کلید پیروزی را در دست بگیری .

الهام مجیری

طلبه پایه چهارم

[,جواد الائمه (علیه السلام)

هشتم امام جان به قربانش ، یک گل شکفت از گلستانش ، آمد جواد سرو بوستانش ، ولادت با سعادت نهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام جواد الائمه علیه السلام بر تمامی شیعیان مبارک باد .

درس های آموزنده از زندگی امام جواد(ع)

محمد بن ریان گوید: مامون هر نیرنگى که داشت براى دنیاطلبى امام جواد علیه السلام بکار برد ولى نتیجه اى نگرفت . چون درمانده شد و خواست دخترش را براى زفاف نزد حضرت بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزان را خواست و به هر یک از آنان جامى که در آن گوهرى بود داد تا وقت حضرت به کرسى دامادى نشیند به او تقدیم کنند اما امام علیه السلام به آنها توجهى نکرد

ادامه »

رجب ماه خدا

فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.


از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.


 


 


و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .

پیام تبریک

راه یافتن  خانمها مریم عمادی وملیحه رحیمی  در فراخوان دستاوردهای پژوهشی سال 1389 به مرحله کشوری  را خدمت ایشان  وخانواده شان تبریک عرض می نماییم .امید است در آِینده ای نزدیک شاهد درخشش  این عزیزان در تمام عرصه های علمی –پژوهشی باشیم .

از خداوند منان برایشان موفقیت روز افزون را خواستاریم

                                                                  معاونت پژوهش مدرسه علمیه فاطمیه خمینی شهر

 

14 خرداد

 

مقام معظم رهبری:

هر سال 14 خرداد فرصتی است برای این که ملت ایران بار دیگر وفاداری خود را به اصول وآرمان های امام بزرگوار ابراز کنند.

هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن ، طوفان مصیبت وعزا، براین مردم تازیانه ی غم واندوه فرود آورد.

رحلت جانگداز امام خمینی (ره) را تسلیت می گوییم.

 

بار هجرانی که نیمه خردادها ، دلدادگان آن روح سفر کرده ی خدا

بر دل خود می کشند.حدیثی آشنا وحکایتی است غریب .

بیست ودومین سالگرد بزرگداشت معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران

نه روایتی خاموشی که حکایت خروشانی است که سی وچند سال

 قبل بذرهایش را آزاده مردی در سرزمین آزادی کاشت وامروز

سرزمین های دورونزدیک نهال هایش را در خاک خود          

می پرورانند.

خرمشهر را خدا آزاد کرد

فتح خرمشهر یکی از شادی های بزرگ مردم ایران بود که مردم با گل وشیرینی واشک این روز را جشن گرفتند. اشکهایی که نثار روح شهیدانی شد که در این راه خون دادند . روز سوم خرداد امسال با میلاد پربرکت حضرت فاطمه زهرا قرین شده است . روح شهیدان این عرصه ی مقاومت وپیروزی با تمامیت انسانیت وحقیقت وواقعیت شخصیت زن فاطمه ام ابیها محشور باد. 

یا فاطمه ولادت پر شکوهت مبارک

یا فاطمه ،پاره ی جگر پیامبر تولدت مبارک . کوثر ولایت ،ولادت پر شکوهت مبارک . واژه ی ام ابیها فقط وفقط برازنده ی شماست . عشقی که به علی داشتی  بغض گلو شد و خطبه ای را خواند که همه وهمه شرم کردند اما شرارت آنها باعث شد که نشنوند وپهلویت را شکاند وجنین گرامیت را به شهادت رساند.

مادر ولایت ، به خاطر تو نام مادر عاشقانه برده می شود . وعشق به تو مادران را مادری مهربان کرده است.

روز مادر مبارک

بررسی شخصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) درروایات

مقام والای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بالاتر از آن است که اندیشه بتواند آن را درک کند ودرمدح وتمجید او سخنان زیادی گفته اند ولی آنچه از همه بیشتر اطمینان بخش ومورد وثوق است سخنان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) وائمه معصومین علیهم السلام است که می تواند معرف عظمت وبزرگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) باشد واین سخنان صرفاً از نظر عاطفی نبوده است بلکه منشأ آن کمالات عالیه وقدسیه حضرت زهرا(سلام الله علیها) است که کسی را یارای مقابله با او نمی باشد در مورد شخصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) احادیث زیادی موجود است که ذیلاً به پاره ای از آنها اشاره می گردد:

1.      از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است:« ففاطمه حَوراء « انسیه» فإذا اشتَقتُ الَی الجَنَّه شَمَمتُ رائحهٍ فاطمه [1]؛فاطمه فرشته ای در قالب انسان است هر گاه مشتاق بهشت  می شوم فاطمه را می بویم.»

2.      از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است که:« فاطمه سَیّدهُ نساءِ أهل الجَنَّه مِنَ الأوَّلینَ والآخرین[2]؛فاطمه سیده زن های اهل بهشت از اولین وآخرین است.»

3.      از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است :« إنَّ الله یَغضَبُ یَغضَبِکَ وَیرضی لرضاک[3]؛خداوند به خاطر خشم تو خشمگین می شود وبه خاطر رضای تو راضی می شود.»

4.      ازپیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است :« إنَّ ابنتی فاطمه ملأالله قلبها وجوارحها ایماناً ویقیناً[4]؛به راستی که خدای بزرگ قلب وجوارح دخترم فاطمه (سلام الله علیها) را از ایمان ویقین پر کرده است.»

5.      از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است :« انَّما سمیّت ابنتی فاطمه لانَّ الله عزوجلَّ فَطَمَها وَفَطَمَ مَن اَحَبَّها من النّار[5]؛ من دخترم را فاطمه نام نهادم، زیرا که خداوند عزوجل او ودوستدارانش را از آتش دوزخ باز داشته است.»

6.      قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): «فاطمه بضعهٌ منی مَن سرَّها فقد سرَّنی ومَن ساءَها فَقَدساءَنی فاطمه اَعَزّ الناس علَیَّ[6]؛فاطمه پاره تن من است هرکه اورا شادکند مرا مسرورکرده ، وهرکه با اوبدی کند به من بدی کرده ، فاطمه عزیز ترین مردم در نزد من است.»

7.      امیرالمؤمنان (علیه السلام) فرمود:پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به درگاه خدا روی آورده وگفت:« اَتَقَرَّبُ الَیکَ بِخِیَرَهِ الأخیارِ وَاُمِّ الانوارِ وَالّا نسیَّه حَوراء البتول « العذراء» فاطمه الزهرا[7]؛خداوندا! برای نزدیک شدن به تو بهترین زن برگزیده ، مادر نورهای پاک، زن فرشته خصالی که همیشه پاک وباکره است ، یعنی فاطمه زهرا را شفیع قرارمی دهم.»


 


 


 

 

8.      امام حسین (علیه السلام) می فرمود:« رَأیتُ امّی فاطمه (سلام الله علیها)قالَت فی محرابها لیله جُمُعَتِها فَلَم تَزَل«راکعهً» ساجدهً حَتّ اِتَّضَحَ عَمودُ القُّبح[8]؛در یک شب جمعه مادرم را مشغول نماز دیدم پی درپی رکوع وسجود می کرد تا صبح شد ، پیوسته زنان ومردان با ایمان را نام می برد وبرای آنها دعا می کرد، اما هیچ برای خودش نخواست . از مادرم پرسیدم: چرا برای خودتان چیزی نمی خواهید؟ فرمود: یا بِنَیَّ الجارُّ ثُمَّ الدّار؛ پسرم نخست باید همسایه ها را دعا کرد، سپس خویشتن را.»

9.      از امام حسین (علیه السلام) نقل است که فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «فاطمه بهجه قلبی وانباها ثمره فؤادی وبعلها نور بصری والائمه من ولدها أمنا ربّی وحبله الممدود بینه وبین خلقه من اعتصم  به نجا ومن تخلف عنه هوی[9]؛ فاطمه شادمانی قلبم وفرزندانش میوه دلم وشوهرش فروغ دیدگانم وامامان از فرزندانش معتمدان پروردگارم وریسمان متصل میان اووآفریدگانش هستندهرکس به آن ریسمان چنگ زند نجات یافته وهرکس از درآویختن بدان سرباز زند ، نابودگردد.»

10.  امام باقر (علیه السلام) فرمود:« لقد کانت علیها السلام مفروضه الطاعه علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والأنبیاء والملائکه و….[10]؛ اطاعت از فاطمه (سلام الله علیها) بر تمامی آفریدگان خدا از جن وانسان وپرنده وجانور وپیامبران وفرشتگان واجب است.»

11.  امام باقر (علیه السلام) فرمود که خداوند به حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود:« انی فَطَمتُکِ بِالعِلم وَفَطَمتُکِ عَنِ الطَّمَثِ[11]؛ همانا تو را با دانش از نادانی وپلیدی جدا ساختم.»

12.  از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که :«…. اذا قامَت فی محرابها زَهَد  نُورُها لِأهل السَّماءِ کَما یَزهَرُ نُورُ الکواکبُ لأهل الارض[12]؛ هنگامی که فاطمه (سلام الله علیها) در محراب خویش می ایستادند نوروی برای اهل آسمان می درخشید ، همان گونه که نورستارگان برای اهل زمین  می درخشید.»

13.  امام صادق (علیه السلام) فرمود:« انَّما سُمِّیَت فاطمه « محدِّثه» لأنَّ الملائکهَ کانَت تهبِطُ مِنَ السّماء فَتُنادیها کَما تُنادی مریَمَ بنت عمران[13]؛ فاطمه را محدثه گویند چون فرشتگان ازآسمان نزد اومی آمدند وهمان گونه که با حضرت مریم سخن می گفتند با حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفتگو می کردند.»

14.  جابر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم، چرا فاطمه زهرا(سلام الله علیها) زهرا نامیده شد؟ فرمود: « زیرا خداوند عزوجل او را از نور عظمت خود خلق نمود وچون نور جمالش درخشید آسمانها وزمین با نورش روشن شد وچشمان ملائکه را فراگرفت ، آنها برای خدا به سجده در افتاده ، وعر ض کردند: معبودا! سرورا! این چه نوری است ؟ خداوند به ایشان وحی کرد : این نور از نور من است ، آن را درآسمان قرار داده از عظمت خود خلقش نمودم واز صلب پیغمبری از پیامبران خود که او را بر همه آنها برتری می دهم خارج خواهم کرد واز آن نور ائمه ای خلق خواهم نمود… .»[14]

15.  امام صادق (علیه السلام) فرمود:« فُطِمَت مِنَ الشّر[15]؛ فاطمه از شر وبدی جدا گردیده است.»

16.  از امام صادق (علیه السلام) روایت شده :«…. هی الصدیقه الکبری وعلی معرفتها دارت القرون الاولی[16]؛ فاطمه آن بانوی بسیار راستگوی بزرگ است که پیشینیان طبق شناخت از او روزگار می گذراندند.»

17.  مفضل می گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: « قلت لابی عبدالله (علیه السلام) اخبَرَی قَولَ رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فی فاطمه ، انَّها سیّده نساء العالمین ، اَهی سیّده نساء عالمها؟ فقال (علیه السلام) : ذاکَ لِمریَمَ کانَت سیّده نساء عالمها وفاطمه (سلام الله علیها) سیده نساء العالمین من الاولین والآخرین[17]؛ راجع به سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)که درباره ی فاطمه فرمود:« فاطمه سرور زنان جهانیان است » سؤال شد : آیا فاطمه فقط سرور زنان زمان خود بود؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: مریم سرورزنان زمان خود بودولی فاطمه سرورزنان جهانیان از اول تا آخر است.»

18.  از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است :« انَّ فاطمه علیها السلام کانت تأتی القبور الشهداء کل غداه سبت فتأی قبر فهره وتترحم علیه وتستغفر له[18]؛ همانا فاطمه (سلام الله علیها) در هر بامداد شنبه به مزار شهیدان می رفت پس به کنار قبر حمزه می آمد وبرایش طلب رحمت واستغفار         می کرد.»

19.  از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که:«…. فاطمه کوکب درّی بین نساء اهل الدّنیا… .[19]؛ فاطمه (سلام الله علیها) دختر تابناک در میان زنان اهل دنیاست.»

20.  امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوار ، از جد بزرگوارش (علیه السلام) از ابن عباس نقل کرده است :…. ام سلمه گفت: رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مرا به ازدواج خودش در آورد وامر دخترش رابه من واگذار کرد ومن او را ادب می کردم ولی : وکانت والله اوأبَ منّی واعرف بالاشیاء کلُّها[20]؛ به خدا قسم فاطمه از من مطلوبتر وبه همه چیز آشناتر بود.»

21.  از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده است :« نَحنُ مَکتُوبُونَ عَلی عَرش رَبّنا، مَکتُوبُون: محمدٌ خیر النبّیین وعلیٌ سیّد الوصیّین وفاطمه سیّده نساء العالمین[21]؛ نام ما برعرش پروردگارمان این چنین نگاشته شده است. محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) بهترین پیامبران وعلی(علیه السلام) سرور جانشینان پیامبران وفاطمه (سلام الله علیها) سرور زنان جهانیان است.»

22.  از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده است :« لا یدخل الفقر بیتاً فیه اسم … فاطمه من النّساء[22]؛ در خانه ای که از زنان نام فاطمه وجود داشته باشد فقر داخل نمی شود.»

23.  امام رضا (علیه السلام) در روایتی بلند فرمود:« کانت فاطمه (سلام الله علیها) اذا طَلَعَ هلالُ شهر رمضان یغلب نُورُها الهلالُ ویخفی فإذا غابت عَنهِ ظَهَرَ[23]؛ هلال ماه که ظاهر می شود نور چهره فاطمه برآن فزونی داشت وکسی که درکنار فاطمه زهرا(سلام الله علیها) می ایستاد نمی توانست نور هلال ماه را ببیند ، آنگاه که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از آنجا می رفت هلال ماه دیده  می شود.

24.  از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است :« انَّ فاطمه (سلام الله علیها) صدیقه شهیده[24]؛ فاطمه زهرا(سلام الله علیها) زنی بسیار راستگوست که شربت شهادت نوشید.»

25.  ابوهاشم از امام حسن عسگری(علیه السلام) پرسید:« لِمَ سُمّیَّت فاطمه « الزهراء»؟چرا فاطمه (سلام الله علیها) زهراء نامیده شد؟ » امام (علیه السلام) فرمود:«کان وجهها یذهر لأمیرالمؤمنین (علیه السلام)من اوّل النّهار کالشمس الضّاحیه وعندالزوال کالقمرالمنیروعندغروب الشّمس کالکوب الدرّی[25]؛ چهره فاطمه (سلام الله علیها) برای  امیرالمؤمنین درآغازروز مانند خورشید  می درخشید وهنگام ظهر مانند ماه تابان بود .هنگام غروب خورشید مانند ستاره ای پر نور بود از این رو او را زهرا گویند.

26.  حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمود:« فی احدٍ من توقیعاته: وفی ابنه رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) لی اُیوهٌ حسنه[26]؛ در یکی از نامه هایشان فرمودند:دختررسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) برای من الگوی نمونه ای است.»

27.  مجاهد می گوید: روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) درحالی که دست فاطمه (سلام الله علیها) را گرفته بود ازخانه خارج شد وفرمود:کسی که او را می شناسد، پس من را می شناسد وهرکس او را نمی شناسد ! او فاطمه دختر محمد وپاره تن من است، او قلب وروح بین دوپهلوی من است .پس کسی که اورا اذیت کند مرا اذیت کرده وهرکس که مرا اذیت کند ، به خدا اهانت کرده است. فاطمه شاخه ای از وجود من است. هر کس او را اذیت کند مرا اذیت کرده وهر کس اورا مسرور کند مرا مسرور کرده است.»[27]

28.  از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است :«ای فاطمه، هرکس برتوصلوات ورحمت فرستد خداوند او را آمرزیده ودر بهشت هر کجا باشم به من ملحق خواهد کرد.[28]

29.  امیر المؤمنان (علیه السلام) نقل می کند رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: وقتی روز قیامت برپا شود، منادی از ورای حجاب ها ندا کند : ای اهل محشر! سر به زیرافکنید وچشم هایتان را ببندید تا فاطمه ، دختر محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) از روی صراط عبور کند.[29]

30.  در حدیثی منقول است که علی (علیه السلام) فرمود:« به خدا قسم من هرگز فاطمه را به غضب در نیاوردم واو رابه کاری مجبور نکردم تا خداوند عزوجل روحش را قبض نمود، واو نیزهرگز مرا به غضب در نیاورد ودر هیچ امری از من نافرمانی نکرد ، هرگاه به او نگاه می کردم غصه ها وناراحتی ها از من بر طرف می گشت.»[30]

 

 

 

 



1- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج43، ص7.

2- فضل اله کمپانی، حضرت زهرا (سلام الله علیها) ،ص78، به نقل از روضه الواعظین ، ج1، ص149.

3- مسعود شکوهی ، گفتارهایی پیرامون مظلومیت برترین بانو، ص20، به نقل از مستدرک الصحیحن، ج3،ص158.

4- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج43،ص19.

5- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج43،ص15 ؛حمید موسوی گرمارودی، میهمانی از ملکوت، ص24؛ سید مهدی شجاعی، کشتی پهلو گرفته ، ص91.

6- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج43،ص43.

7- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج95،ص376.

8- همان، ج43، ص81.

9- احمد ،رحمانی همدانی، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سرور دل پیامبر، ص17، به نقل از فرائد السمطین ، ج2، ص66.

10- عبدالرحیم، موگهی، کوثر ولایت، ص17 ، به نقل از دلائل الامامه، ص27.

11- احمد ، رحمانی همدانی، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سرور دل پیامبر، ص17، به نقل از فرائد المسمطین ، ج43، ص13.

12- عبدالرحیم، موگهی، کوثر ولایت، ص28،به نقل از معانی الاحبار، ص64.

13-محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج14، ص206؛ سید حمید، موسوی گرمارودی، میهمانی از ملکوت، ص30 به نقل از دلائل الامه ، ص80.

14- محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج43،ص12.

15-محمد کاظم ، قزوینی ، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت، ص17 ، به نقل از مقتل الحسین ، خوارزمی ، ص65.

16- محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج43،ص105.

17-همان، ج43، ص26.

18- عبدالرحیم، موگهی، کوثر ولایت، ص70،به نقل از وسائل الشیعه،ج2، ص879؛ سید ضیاء ، مرتضوی، فاطمه گلواژه آفرینش، ص34.

19- همان، به نقل از کافی، ج1، ص195.

20- محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج43،ص8.

21- عبدالرحیم، موگهی، کوثر ولایت، به نقل از اختصاص،ص91.

22- همان، ص30 ، به نقل از کافی، ج6،ص19.

23- محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج43،ص14.

24-علیرضا، سبحانی نسب، جرعه ای از کوثر، ص106، به نقل از مرآه العقول ، ج5، ص315.

25- محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج43،ص14.

26- محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار،  ج53، ص178.

27- غلامرضا، کیاپاشا، محبوبه یخدا، ص22 ، به نقل از احقاق الحق، ج10، ص200.

28- علی، سعادت پور، جلوه ی نور، ص116، به نقل از بحار الانوار، ج43، ص85.

29- غلامرضا، کیاپاشا، محبوبه ی خدا، ص24، به نقل از احقاق الحق، ج10، ص141.

30- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج43، ص934.

حجکم مقبول وسعیکم مشکور

به مناسبت پایان یافتن عمره حوزه های علمیه :

زائر کعبه که دیده ات منور به نور مسجد النبی (صلی الله علیه وآله وسلم)، قدومتان متبرک به خاک بقیع وروحتان سرشار از معرفت طواف حرم امن الهی است. بازگشت  عارفانه شما عزیزان را گرامی می داریم.

زینب پرستاری بی مانند

 

آنگاه كه خورشید سر بر دوش كوه می نهد و می آرامد ؛

برگ های سبز بر روی هم می لغزند و در سكوتی سبز لبخند می زنند ؛

و چشمه ای آرام و بی صدا ، آهسته می جوشد ؛

او ،

همان سپیده صبح ،

همان طلیعه آبی ،

با قامتی استوار ، با عزمی راسخ ،

و با روحی عظیم ،

تمام كوچه های پر پیچ و خم شب را ، در می نوردد و گاه ،

” تجدید حیات پدری ” و

” التیام زخم كهنه عشقی ” و

” ترمیم دل شكسته مهربان مادری ”  ،

است كه همیشه در آسمان زندگی اش می درخشد .

از تبار بزرگ زن تاریخ است .

انگار ، كه آگاه به تمام غصه های زمین است .

پشت پنجره هایی كه رو به غروبند ،

هر سحر ،

در طلوع نگاه ” آذر ” گونه ی خورشید ؛

” نسرین ” را آرام ، هجا می كند ؛

” با خطبه ای از عشق .”

و ” ترنمی كه در صدایش موج می زند “

تمام غصه های سنگین از بار غم را می شكند.

” و صدای گامهایش ،

كه در پناه نگاه مهتابی ماه ، به گوش باغ می رسد .”

تو را . و اندیشه ات را ؛

می برد به ” ابدی ترین صفحه تاریخ .”

به ” برگ عشق و خون .”

به نام زینب (س).

او كه در هر برهوتی خونین ،

اشك می بارد ؛

آه می سراید ؛

و با طنین ” شیوا ” و حزین صحبتش ،

زمین و زمان را ،

” بر هر آنچه كه بر برادر گذشته ” ، زنده نگاه میدارد .

بر پیكره شبهایی كه از كسالت گنگند ؛

ناله ای از پیچك خمیده به دیوار بر می خیزد .

لبخند است . و او ، نبض زمان را می گیرد و می بیند ،

كه در میلاد سرورش چه با شتاب می تپد .

و ” خدای را می ستاییم ، چون تو را برای زمین آفرید .”

” زینب ” ،

” تو ، از كجاوه ی  بلند ماه ، والاتری “

و از ” ترجمه ی عمیق عشق ، برتر . “

با كدامین لغزش قلم می توان تفسیرت كرد . ” ای بلندای نورانی ” .

و ما غرق در دردهایی كه همیشه می سوزاندمان ،

تو را در لحظه هایمان می كاویم .

“ای همیشه نام تو بر جهان تابان ” ،

صدای زنگ ” كاروان ” توست ، كه می لرزاندمان .

دست به استغاثه برداشته ایم و می شنویم ،

صدای گام های خودمانی تری را ، كه از روحمان ، به خودمان ، آشناتر است .

و” پرستار ” همان ترجمه عشق ، هجای نور و تندیس الفت و انس .

كه روحی پرستاره دارد و دلی سر ریز از باران ستاره .

همیشه با غربت و غریبی نا آشناست .

چون همیشه زینب ( س) را دارد .

و تو ،

همیشه بر پلكانی از نور ،

در فراسوی افق ، پرستار را نظاره می كنی . تا ابد . تا آنجا كه همیشه نور است و روشنی .

« بتول جعفری  »

 

تبریک میلاد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)

امسال جشن میلاد جور دیگری شروع می شود . با فریادهای مسلمانان تمام جهان برای بر انداختن نظام ظلم وستم .امشب همه دست به دعا برداریم واز خداوند بخواهیم که مسلمانان را همیشه سر بلند گرداند وظهور آقا امام زمان را هر چه زودتر فراهم نماید.

امشب سخن ازجان جهان بایدگفت / توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت

در  شـــــام  ولادت دو  قــطب عالم / تبریک به  صــاحب الزمان (عج) باید گفت

بروشور بهمن

مقام معظم رهبری:

 

غايب  نبودن در آنجايى كه بايد حاضر باشيم.

 

این یکی از اولی ترین خصوصیات بسیجی است.

 

   

 

دهه فجر ،

خوش آمدی  که با مقدمت

عطر آزادی به جای بوی باروت

در فضای میهن اسلامی مان پیچید .

قفس ها شکسته شد ونفس ها از زندان سینه ها

رهایی یافت.

 

انقلاب اسلامی وتحول جایگاه زن

 

حضرت امام (رحمه ا… علیه)از منظر يک مصلح و راهبر، نگرش نويني را در مورد زن ارايه کردند. حضور سازنده زن در صحنه‏هاي تاريخ و در ابعاد گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي، مبارزاتي و… امري انکار ناپذير است. اما مهم انديشه‏اي است که بر مسند قرائت تاريخ نشسته است. امام خميني‏رحمه الله زن را از زواياي پنهان تاريخ و حضور مبهم و کم رنگ آن در ناخود آگاه جامعه به صحنه خود آگاهي و فعال رساند.

رويکرد امام خميني به مقوله زن داراي دو بعد است. ايشان در يک بعد تبييني و تفسيري به فروافکني ديدگاههاي نادرست نسبت‏به زن پرداخته و جايگاه زن را در تفکر اصلاحي خويش معين ساخته و در بعد دوم ساختار اجرايي و تربيتي و تهذيبي مناسب با شخصيت زن را ارايه نمودند.

در نظر امام مقام مادري داراي جايگاه ويژه‏اي مي‏باشد و به همين سبب مادري را بالاترين شغل، بالاتر از معلمي و شغل انبيا و انسان سازي مي‏داند و به همين سبب مادر بودن و تربيت فرزندان را اصلي‏ترين وظيفه زن و جدا کردن فرزند را از مادر از عوامل انحطاط جامعه مي‏داند: «در طول اين سلطنت، اينها کوشش کردند که مادران را از بچه‏ها جدا کنند، به مادرها تزريق کردند که بچه‏داري چيزي نيست، شما توي ادارات بياييد و اينها بچه‏هاي معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاه‏ها و جاهاي ديگر و اشخاص اجنبي و غير رحيم آنها را به تربيت فاسد تربيت مي‏کردند. بچه‏اي که از مادرش جدا شد پيش هر که باشد عقده پيدا مي‏کند، عقده که پيدا کرد مبدا بسياري از مفاسد مي‏شود. بسياري از قتلهايي که واقع مي‏شود، از روي همين عقده‏هايي است که پيدا مي‏شود و بسياري از عقيده‏ها از اين پيدا مي‏شود.»

در مجموع انقلاب اسلامي ايران موجب تحولاتي در فرهنگ و ساختار فکري جامعه و به طور اخص زنان گرديد که جهشي باور نکردني را در وضعيت ايشان پديد آورد. افزايش تعداد تحصيل کرده‏ها، دانش‏آموزان و دانشجويان، اساتيد، هنرمندان، شاغلان و فعالان اقتصادي و اجتماعي، توجه خاص به وضعيت‏حقوقي زنان و تصويب قوانين متناسب با وضعيت روز ايشان همانند قانون «تعيين مهريه به نرخ روز»، توجه به وضعيت اشتغال زنان و تصويب قوانين کار متناسب با شان مادري و همسرداري زنان، همچون استفاده از تعطيلات دوران زايمان، کار نيمه وقت، بازنشستگي پيش از موعد و … از دستاوردهاي انقلاب براي زنان بوده است، هر چند که تا ايجاد وضعيت مطلوب فاصله بسيار است.

حضرت امام در مبحث کلامي زن را همچون مرد در پيشگاه خلقت دانسته‏اند. از نظر ايشان زن و مرد هر دو انسان هستند و هر دو توان رسيدن به بالاترين مراحل رشد و کمال را دارند،  و در عالي‏ترين مراحل کمال زن الگو و اسوه شده و مردان نيز بايد به وي اقتدا کنند:

«الگو حضرت زهراعليها السلام است.»

تعبيرات امام از مقام و منزلت‏حضرت فاطمه زهراعليها السلام و معرفي ايشان به عنوان يکي از نمونه‏هاي انسان کامل و نيز برگزيدن روز ميلاد آن حضرت به عنوان «روز زن‏» براي معرفي الگوي برگزيده زن در اسلام ريشه در اين تفکر دارد و اين در حالي است که پيش از انقلاب روز 17دي، روز کشف حجاب، «روز زن‏» بود.

 

      

 

               1نقلاب اصيل ماجلوه اي از نهضت پر عظمت   حضرت رسول ا… (ص ) است .

امام خميني(ره)

                      از خون سرخ بهمن سر سبز شد بهاران

 

                                                 اندیشه بارور شد در امتداد باران

                                                           

والفجر بهمن آمد ، فصل شکفتن آمـد

  

 

                           برپهن دشت باران ، خالیست جای یاران

 

 

  

 

******************

جدول   

 

افقی

1-سوره ای که با یک  دهه هم نام است /نام

 یکی از شهدای طلبه انقلاب خمینی شهری

2-کاروان اردوهای جنوب/ ضمیر سوم شخص

مفرد.

3-حدید/جوان عرب.

4-فرمان ماشین/ فرمانده تن/ تشویق عربی

5-طبق آیه ای از سوره اعراف که چهار طرف

را احاطه کرده/ از حروف مقطعه /راحت.

6-آینده/یکی از نامهای پیامبر که حرف اولش رابرداریم/ هل.

7-آخرین نخست وزیر محمد رضا شاه/ کودک.

8-خو گرفتن/ پرنده ای زیبا.

9-یکی از فایل های تلفن همراه/ هدیه.

10–به فقه می گویند/ نوعی فلز.

11-برادر / خاک کوزه گری/ پودری سفید خوراکی.

12-یکی از ابزار کشاورزی/ یکی از جنگهای مدرن .

 

عمودی

1-روز 26 دی ماه/ از مسئولیتهای بسیج

2-دوران قبل از بعثت/ آهنگ وحرکت /از

 حروف حلقی.

3-یکی از مباحث فقهی/خوش بو/ناز پرورده.

4-رئیس جمهور دوره هفتم .

5-یکی از جنسهایی که یارانه از آن برداشته شد

/همراهی است.

6-از ماشین های مسافربری امروزی/ نصف

دین است.

7-ضمیر اشاره دور/ از صفات خداوند/ در

بدن است.

8-رئیس جمهوری قبلی آمریکا/ از شهدای

مشروطه/ میانسال.

9-راه در نماز.

10-تا به حال اتفاق  نیفتاده/ مادر .

11-حرف تعجب زنانه/ حرف ربط/ از مواد اولیه

یکی ازصنایع.

12-روز پیروزی انقلاب اسلامی / راهنما.

*

 

 

 

 

 

 

 

 

*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*

 

 

 

 

*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*

 

 

 

 

 

*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*

*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*

 

 

 

 

*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                       

  

 

                                                                     

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیفهای دارای ستاره  حروف رمز می باشد .                                  

بصیرت در آیات وروایات

 

             « هذا بصائر للنّاس وهدیً ورحمهٌ لقوم یوقنون»

در آیه شریفه بصائر به تمام اموری که مایه درک وفهم است اطلاق می گردد ومی فرماید: این قرآن وشریعت بینائیهایی است یعنی عین بینایی است آن هم نه یک بینایی بلکه بیناییهایی ونه در یک بعد، بلکه در همه ابعاد زندگی به انسان بینش صحیح می دهد.

اینکه خداوند می فرماید : قرآن عین بصیرت وعین رحمت  وهدایت است تعبیر بسیار بلند وزیبایی است که از عظمت وتأثیر وعمق این کتاب آسمانی حکایت می کند برا ی آنهایی که رهرو راه اند وجستجو گر حق.

مرحوم علامه فرموده اند: که مراد از بصائر در آیه ی شریفه وسیله ی بصیرت است واگر شریعت را بصیرتها خوانده بدین جهت است که شریعت عبارت است از بصیرت هایی چند نه یک بصیرت، ومعنای آیه کریمه این است که: این شریعتی که تشریع شده ویا این قرانی که مشتمل بر شریعت است وظیفه عملیه  است که اگر مردم به آن عمل کنند یکایک آنها را بینا می سازد ومردم بوسیله آن راه حق را پیدا نموده وهدایت می شوند راه حقی که همان راه سعادت است.

«قال امیر المؤمنین علیه السلام : فقد البصر أهون من فقد البصیره »

امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: چشم سر را از دست دادن آسانتر است تا چشم دل ، بدون تردید نعمت بینایی  وچشم از نعمت ها ی بزرگ الهی است وبا چشم ، آدمی دیدنی ها را می بیند واز این طریق رنگ ها ، شکل ها ومقدارها را تشخیص می دهد ، اما خداوند ابزارهای  دیگری مانند گوش وسایر حواس را به انسان عطاکرده است که معارف دیگری توسط این حواس تحصیل می شود ،پس معرفت منجر به ابزار بینایی نیست وبینایی یک قسم از معرفت را که همان دیدنی ها است دراختیار انسان می گذارد واگر کسی از نعمت چشمان وبینایی محروم باشد رنگ ها ومقدارها را نمی بیند واز این نوع معرفت محروم  است ، اما از دیگر معارف که بوسیله سایر حواس تحصیل می شود برخوردار است واما اگر کسی فاقد بصیرت است ، او از همه معارف محروم است نه فقط از مبصرات ودینی ها ، بنابراین نداشتن چشم همانگونه که مولای متقیان می فرمایند: آسان تر از فقد بصیرت است لذا بصیرت که همان بینایی قلب است تمام معارف توسط آن تحصیل می گردد.

 

 

خبر

با سلام؛ به استحضار می رساند خانم افسانه باقری (پایان نامه: عروج از جمال به کمال در باند وحی) در جشنواره علامه حلی استانی نفر چهارم شناخته شدند ، به ایشان تبریک         می گوییم وتلاششان را ارج می نهیم .

مثل های اعتقادی در قرآن

مثل های اعتقادی در قرآن

مثل اول: اندیشه ی پاک مانند در خت پاک واندیشه ی خبیث مانند درخت خبیث.

«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ …. وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ … .[1]؛آیا ندیدی چگونه خداوند « کلمه طیبه» و( گفتار پاکیزه راب ه درخت پاکیزه ای تشبیه کرده…. (همچنین) « کلمه خبیثه» و(سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده… .»

در آیات فوق که از جمله زیباترین وشیواترین مثل های قرآنی است ، ایمان وکفر وفواید وآثار آن در زندگی بشر در قالب تصاویر بدیعی به زیبایی تمام ترسیم شده است .بنابر اعتقاد مفسران مقصود از کلمه ی طیبه در این تمثیل، همان اصل توحید وخدا شناسی است که رد زمین روح مؤمن روییده [2]وسایر عقاید حقه براساس آن وروی آن تنه ، جوانه می زند وفضایل اخلاقی هم از آن جوانه ها منشعب می شود وهمچنین اعمال صالحه به صورت میوه از آنها سرمی زند .[3]

ومقصود از کلمه ی خبیث وناپاک ، همان کلمه ی کفر وشرک، همان گفتار زشت وشوم، همان برنامه های گمراه کننده وغلط ، همان انسانهای ناپاک وآلوده ، وخلاصه، هر چیز خبیث وناپاک است.[4]پس به طور اجمال می توان گفت که اعمال انسان، میوه های وجود انسان است ، اخلاق انسانی شاخه های وجود انسان است ، عقاید اناسن ریشه های  درخت وجود انسان است واساساً روح انسان جز درخت نیست ؛ درختی پرریشه وپرشاخه وپرمیوه وپربرگ، درختی که در این دنیا انسان باید خودش پیوند بزند ودر این دنیا است که این دردخت ، درخت « طوبی » یا «زقوم» می شود.[5]

مثل دوم: شرک سقوط از آسمان توحید

«حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء … .[6]؛ در حالى كه گروندگان خالص به خدا باشيد نه شريك‏گيرندگان [براى] او و هر كس به خدا شرك ورزد چنان است كه گويى از آسمان فرو افتاده … .»

در این آیه مشرک را در شرک ورزیدن وسقوطش از درجات انسانیت ، به هاویه ی ضلالت وشکار شیطان شدنش را ، تشبیه کرد به کسی که دارد از آسمان سقوط می کند وعقاب لاشخور اورابه سرعت بگیرد ویا باد او را به مکانی « سحیق» یعنی بسیار دور پرتاب کند.[7]

درحقیقت ، آسمان کنایه از « توحید» است وشرک سبب سقوط از این آسمان می گردد ودراین سقوط یا گرفتارهوی وهوسهای سرکش می وشد ویابه دست طوفان مرگباری که گویا کنایه از شیطان است می افتد وسر انجام، تمام سرمایه های انسانی را از دست خواهد داد.[8]

نویسنده: اعظم امان اللهی



1- ابراهیم/26-24.

2- حمید محمد قاسمی ، تمثیلات قرآ ن  وجلوه های تربیتی آن ،ص165.

3- محمد حسین طباطبایی ، تفسیر المیزان، ج12، ص74، فضل بن حسن طبرسی ، تفسیر مجمع البیان ، ج7، ص370.

4- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج10، ص384، محمد محسن فیض کاشانی ، تفسیر صافی، ج4، ص18.

5- مرتضی مطهری ، آشنایی با قرآن، ج5، صص 140-139.

6- حج/31.

7- محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج14، صص 527-526 ، فضل بن حسن طبرسی ، تفسیر مجمع البیان ، ج8، ص278، محمد محسن فیض کاشانی ، تفسیر صافی ، ج4، ص511.

8- ناصر مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه، ج14، صص 110-109.

پیام تسلیت

با عرض تسلیت خدمت ساحت مقدس آقا امام زمان (عج)،مرگ نابهنگام یکی ازسربازان ایشان را،به آقا تسلیت می گوییم .

این دومین باری است که مدرسه ما متحمل چنین ضایعه ای می شود ، زینب کاظمی طلبه ی پایه ی دوم بر اثر بیماری نابهنگام روز چهارشنبه 8/10/1389 دار فانی را وداع گفت، وهمه ی ما را داغدارخود نمود.

ما این ضایعه را به خانواده محترمشان ، بخصوص پدرومادرداغدارشان تسلیت می گوییم وامید واریم بتوانیم تسلی خاطری برای ایشان باشیم . 

 

روز عرفه

دل در جوشش ناب عرفه ، وضو می گیرد ودر صحرای تفتیده عرفات ، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است.لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته وچشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند .دل ، بیقرار روح عرفات ، حضرت اباعبدالله (علیه السلام) شده است.پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت ، تصویر می دهد واین صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) واشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند.اشک وزمزمه ما را ینز بپذیر ، ای خدای عرفه.

مثل ها در قرآن

معنای مثل:

کلمه ی «مثل » در اکثر لغات سامی مانند حبشی وآرامی وعربی به اختلاف لهجات به معنی تشبیه چیزی به چیز دیگر است .[1]ودرباره ی ریشه لغوی این واژه چندین احتمال داده شده ، از جمله :[2]

1.      مبرّد (متوفی در 285 ه.ق) مثَل را از « مثول» به معنی مشابهت وهمانندی گرفته است .

2.      برخی نیز مثَل را از « مثول» به معنی راست، ایستاده وبر پای بودن گرفته اند.

در کتب لغت معانی مختلفی برای واژه ی «مثل» بیان شد،[3]از جمله: 1- مانند ونظیر.2- داستان حکایت .3- صفت .4- عبرت که جمع آن امثال است .اما در معنای اصطلاحی « مثل» گفته اند : مثل جمله ای است مختصر ، مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه که به واسطه ی روانی لفظ ، روشنی معنی ولطافت ترکیب، بین عامه مشهور شده وآن را بدون تغییر یابا تغییر جزئی در محاورات خود بکار برند.[4]

از تعاریف ادبا ودانشمندان درباره ی مثَل معلوم می شود آنها اختصار لفظ ووضوح معنی ولطف ترکیب را از شروط مثل می دانند .زیرا تا این اوصاف در عبارتی جمع نشود ، آن عبارت مقبول عامه واقع نمی شود واستعمالش در محاورات همگان رایج نمی گردد.[5]

معانی مختلف مثل در قرآن

واژه های « مثل» و« امثال» در بسیاری از آیات قرآن استعمال شده اند .شکل استعمال این کلمات بگونه ای است که می توان معنی مختلفی رابرای آن استنباط نمود که در ذیل به آن معانی اشاره می شود:[6]1- مثل وشبیه ومانند که می توان در آیاتی از قبیل : جمعه/5،بقره/171،اعراف/176، جستجو کرد. 2- حکایت وداستان ، نظیر : نحل/ 112.3- عبرت پذیری، مانند زخرف/56.4- الگو ونمونه، مانند : تحریم / 12-11.5- صفت ، مانند :رعد/35 .6- سخن حکیمانه در خور تأمل ودقت، مانند: حج/73.7- سخن غریب ورمزگونه، مانند: مدثر/31-30.8- تصور وپندارهای نادرست ، مانند :تعبیر « ضرب لنا مثلاً» .

وجوه مثل در قرآن

ودر کتاب وجوه قرآن برای واژه ی « مثل» در قرآن چهار وجه یاد شده که عبارتند از :[7]

1-  به معنی « مانند» از جمله درآیه : (نحل /75).2- به معنی « روشها» از جمله در آیه)زخرف/8)، 3- به معنی «عذاب» از جمله در آیه (ابراهیم/45)،4- به معنی «عبرت» از جمله در آیه( زخرف/56).

سیمای « مثل» های قرآن

مثال به معنای اصطلاحی، با تمثیلات قران چندان سازگار نیست، چرا که رکن اصلی مثال ها جریان شیوع آنها در میان مردم است وچنین ویژگی در مضمون آیات قرآن وجود ندارد؛ زیرا خداوند متعال پیش از آنکه پیامبرش را از این حقایق واقف سازد از آنها به عنوان « مثال » یاد کرده است؛[8]تا مایه ی  عبرت ووسیله ی تحریک اندیشه ها گردد .اکنون برای توافق میان این دو مطلب مختلف لازم است که به دومعنی مثل توجه کنیم: 1- سخن حکیمانه که به تدریج در فرهنگ مردم وارد شده ونسل به نسل منتقل می شود تا رنگ مثل به خود می یگرد.2- مثل به معنی تمثیل است که اساس آن را تشبیه واستعاره وکنایه ومجاز تشکیل می دهد، ومرور زمان در چنین تمثیل ، لازم نیست واز روز نخست نام مثل به معنی تمثیل را دارد هرچند فاقد نام مثل اصطلاحی است. وسرانجام نتیجه گرفته می شود که مثل های قرآنی از مقوله ی مثلا های اصطلاحی نیست بلکه از قبیل تمثیل است هرچند ممکن است مثل های قرآن به مرور زمان جزو مثالهای اصطلاحی گردد. [9]



1- علی اصغر حکمت، امثال قرآن، ص15 به نقل از دایره المعارف اسلام، مقاله «Mathal »

2- علی اکبر دهخدا، لغت نامه ی دهخدا، ج13، ص20264.

3-  علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج5، ص233، مصطفی حسینی، معارف ومعاریف،ج9، ص109، محمد بندر ریگی ، ترجمه ی منجد الطلاب، ص522 ، محمد معین ، فرهنگ فارسی ، ج3، ص3857.

4- علی اکبر دهخدا، لغت نامه ی دهخدا، ج13، ص20264.

5- حمید محمد قاسمی ، تمثیلات قرآن وجلوه های تربیتی آن، ص21 به نقل از داستان نامه ی بهمنیاری ، مقدمه ، صفحه یو.

6- محمد رضوی، فرهنگ امثال القرآن ومعادلهای آن در زبان فارسی، صص 28-26.

7- ابوالفضل حبیش بن ابراهیم تفلیسی، وجوه قرآن، صص 265-264.

8- حمید محمد قاسمی ، تمثیلات قرآن وجلوه های تربیتی آن، صص 22-21 به نقل از جعفر سبحانی ، الامثال فی القرآن الکریم ،ص17.

9- جعفر سبحانی ، مثل های آموزنده قرآن، صص 25-22 وصص 28-27.

جایگاه عرفان دراسلام

 

 

 

جایگاه عرفان در اسلام

در رابطه با جایگاه عرفان در اسلام بایدآن را درکلام ائمه اطهار(ع) جستجوکرد، سوال اصلی این است که آیا در آموزه های اسلامی چیزی به نام عرفان وجود دارد؟ آیا در سیره ائمه اطهار(ع) حرکتی یا روشی ویا طریقی به نام عرفان می توان جست؟حدیث مشهور «من عرف نفسه فقد عرف ربه» [1] را بارها شنده ایم، در اصول کافی و دیگر کتب حدیثی ما بسیاری از این قبیل احادیث را پیدا می کنیم که نشان از اهمیت شناخت و عرفان در منظر اهل بیت(ع) دارد. زیرا به خداشناسی ومعرفت حق می رسد. نگاهی به نهج البلاغه امیر المومنین(ع) و صحفیه سجادیه امام زین العابدین(ع) ما را با این واقعیت آشنا می کند که اصل در بعثت انبیاء و وجود مبارک امامان معصوم(ع) برای آشنایی و معرفت ما به خداوند تبارک وتعالی است که همان غایت عرفان است.

جایگاه تصوف در اسلام

در این رابطه به حدیثی از رسول خدا(ص) بسنده می کنیم تا در آینده بحث را به صورت مفصل خدمت عزیزان بیان نمائیم:

«لا تقوم الساعةُ علي اُمتي حتي يقوم قومٌ من اُمّتي اسمهم الصوفية ليسوا مني و اِنهم يَحلَقُونَ للذكر و يرفعون أَصواتَهُم يَظُنُونَ انَهُم علي طريقَتي بل هُم اضَلُّ مِنَ الكُفار وَ هُم ا هلُ النار لَهُم شَهيقُ الحِمارِ؛ روز قیامت بر امتم برپا نشود تا آنکه قومی از امت من به نام صوفیه برخیزند، آنها از من نیستند و بهره ای از دین ندارند، آنها برای ذکر دور هم حلقه می زنند و صداهای خود را بلند می کنند به گمان اینکه بر طریقت و راه من هستند، نه بلکه آنها از کافران نیز گمراه تر و اهل آتشند و صدائی دارند مانند صدای الاغ».[2]

خود عزیزان با مقایسه این روایات به جایگاه عرفان و تصوف در اسلام پی خواهند برد که کدام راه مورد تأیید اهل بیت(ع) بوده و هست.

سابقه تاریخی عرفان و تصوف به چه دورانی مربوط می شود و از چه زمانی وارد اسلام شد؟ و چه مراحلی را طی کرده است؟

با توجه به جواب پرسش قبل می توان گفت که پیشینه تاریخی عرفان به بعثت انبیاء می رسد. یعنی خداوند متعال هدف خلقت انسان را عبادت بیان می فرماید[3] و این عبادت، بدون شناخت اهمیت ندارد. در نتیجه خدا، چنانچه در تعلیمات دینی ما نیز بسیار منعکس شده، اولین چیزی را که از انسان می خواهد توحید و یکتا پرستی اوست که این امر جز به شناخت و معرفت نسبت به خدا میسر نیست. با این حال می توان بیان کرد که غایت خلقت بشر رسیدن به معرفت و عبودیت خداوند است که در این مسیر به کمال خویش نائل آید. لذا باید تاریخچه عرفان را در خلقت آدم و بعثت انبیاء جستجو کرد، البته در این دوران فرقه های انحرافی بسیاری نیز بدست سودجویان  و بدعتگذاران پدید آمد که برای جذب انسانها و تحریف ادیان الهی به این روش ها متمسک شدند.

واما تاریخچه تصوف همانگونه که درکتب و منابع خود متصوفه آمده این جریان از نیمه دوم قرن دوم هجری وارد اسلام شد و اولین کسی که به این لقب خوانده شد عثمان بن شریک کوفی بوده است.[4] که بعدها به ابوهاشم کوفی یا ابوهاشم صوفی نیز مشهور شده است.مراحل رشد ونمو آن و همچنین ورود آن را به اسلام درشماره های بعدی بیان خواهیم کرد.

 

نویسنده: ظفری نژاد

پی نوشت ها:

[1]. کسی که خود را شناخت پس به تحقیق خدا را شناخته . (تصنیف غرر الحکم/ص232/ ح4637 ؛ عوالی اللالی/ ج4 / ص102 / ح149) به نقل از شرح حدیث جنود عقل وجهل / امام خمینی / ص 118

[2]. سفینه البحار / ج2 / ص 58

[3]. وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون/ الذاریات/ آیه56

[4]. استوارنامه/ کیوان قزوینی / ص22.

 

تبریک

به نام خدایی که انسان را آفرید تا فرشته ها او را سجده کنند وهدایت شوند به سوی الله .تا ابلیس شناخته شود وتکبر وفخر فروشی نفی شود

فصل پاییز بهار علم ودانش ،مهر ، مدرسه ، ورود دانشجویان  به دانشگاه ، ورود طلاب به مدارس علمیه را تبریک می گوییم ، چه تبریکی بالاتر از ورود به علم ودانش که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:

زگهواره تا گور دانش بجوی

حکمت 82،نهج البلاغه ،ترجمه آقای دشتی

شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگربرای آنها شتران را پرشتاب برانید ورنج سفر را تحمل کنید سزاوار است :کسی از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد ونیز از گناه خود نترسد واگر از یکی سؤال کردند ونمی داند شرم نکند وبگوید نمی دانم وکسی در آموختن آنچه نمی داند شرم نکند ،برشما باد به شکیبایی که شکیبایی ایمان را چون سر بربدن وایما ن بدون شکیبایی چونان بدن بی سر ارزشی ندارد.

تست

تست موضوع