موضوع: "عمومی"

کالای داخل

یک نکته‌ی دیگری که این بیشتر به مردم مربوط میشود، مصرف محصولات داخلی است که من بارها در سخنرانی‌های اوّل سال و غیر آن تکرار کردم، الان هم به شما عرض میکنم: محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانه‌ها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. این را من فقط برای یک عدّه‌ی خاص نمیگویم؛ خب بله، وقتی ما میگوییم، یک عدّه متدیّنین فوراً گوش میکنند حرف را، پیغام هم میدهند فلان چیز راکه خارجی است بخریم؟ فلان چیز را نخریم؟ من فقط برای متدیّنین و افرادی که برای حرف ما حجّیّت شرعی قائلند، این را نمیگویم؛ من این حرف را برای هرکسی میگویم که به ایران علاقه‌مند است، به آینده‌ی کشور علاقه‌مند است، به فکر بچّه‌های خودش است که بنا است فردا در این کشور زندگی کنند. شما مصنوعات خارجی را که مصرف میکنید، در واقع کمک میکنید به اینکه حجم آن بنگاه خارجی، آن کارگر خارجی، آن سرمایه‌دار خارجی، مدام بیشتر بشود و تولید داخلی ضربه بخورد، شکست بخورد. این را به همه‌ی مردم، بخصوص آن‌کسانی‌که مصارف زیادی دارند[میگویم‌]؛ دولتی‌ها هم همین‌جور؛ دولتی‌ها هم در مصارف دولتی، در اشیاء مصرفی‌ای که در ساختمانها، در چیزهای گوناگون مصرف میکنند، حتماً ملاحظه کنند تولید داخلی را.

بیانات در دیدار مردم آذربایجان

۱۳۹۳/۱۱/۲۹

خاطره ای از شهید بابایی

عباس همیشه علاقه داشت تا گمنام باقی بماند. او از تشویق، شهرت و مقام سخت گریان بود. شاید اگر كسی با او برخورد می كرد، خیلی زود به این ویژگی اش پی می برد.
زمانی كه عباس فرمانده پایگاه اصفهان بود یك روز نامه ای از ستاد فرماندهی تهران رسید. در نامه خواسته بودند تا اسامی چند نفر از خلبانان نمونه را جهت تشویق و اعطای اتومبیل به تهران بفرستیم. در پایان نامه نیز قید شده بود كه « این هدیه از جانب حضرت امام است.» عباس نامه را كه دید سكوت كرد و هیچ نگفت. ما هم اسامی را تهیه كردیم و چون با روحیه او آشنا بودم، با تردید نام او را جزء اسامی در لیست گذاشتم می دانستم كه او اعتراض خواهد كرد. از آنجا كه عباس پیوسته از جایی به جای دیگر می رفت و یا مشغول انجام پرواز بود. یك هفته طول كشید تا توانستم فهرست اسامی را جهت امضاء به او عرضه كنم. ایشان با نگاه به لیست و دیدن نام خود قبل از اینكه صحبت من تمام شود، روی به من كرد و با ناراحتی گفت:
ـ برادر عزیز! این حق دیگران است؛ نه من.
گفتم:
ـ مگر شما بالاترین ساعت پروازی را ندارید؟ مگر شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی كنید؟ مگر شما… ؟
ولی می دانستم هر چه بگویم فایده ای نخواهد داشت. سكوت كردم و بی آنكه چیزی بگویم، لیست اسامی را پیش رویش گذاشتم. روی اسم خود خط كشید و نام یكی دیگر از خلبانان را نوشت و لیست را امضا كرد.
در حالی كه اتاق را ترك می كردم. با خود گفتم كه ای كاش همه مثل او فكر می كردیم. (راوی: امیرعلی اصغر جهانبخش)
می برمش حمام
مدتی قبل از شهادتش ، در حال عبور ازخیابان سعدی قزوین بودم كه ناگهان عباس را دیدم . او معلولی را كه هر دو پا عاجز بود و توان حركت نداشت ، بردوش گرفته بود و برای اینكه شناخته نشود، پارچه ای نازك بر سر كشیده بود . من او را شناختم و با این گمان كه خدای ناكرده برای بستگانش حادثه ای رخ داده است ، پیش رفتم . سلام كردم و با شگفتی پرسیدم : «چه اتفاقی افتاده عباس ؟ كجا می روی »
او كه با دیدن من غافلگیر شده بود ، اندكی ایستاد وگفت: «پیر مرد را برای استحمام به گرمابه می برم . او كسی را ندارد و مدتی است كه به حمام نرفته!» (راوی: میرزا كرم زمانی)
عباس عشق دوم داشت
شب رفتن به حج ، توی خانه كوچكمان ، آدم های زیادی برای خداحافظی و بدرقه جمع شده بودند. صد و چند نفری می شدند. عباس صدایم كرد كه برویم آن طرف ، خانه سابقمان . از این خانه جدیدمان ، كه قبل از این كه خانه ما بشود موتورخانه پایگاه بود، تا آن یكی راه زیادی نبود . رفتیم آن جا كه حرف های آخر را بزنیم . چیزهایی می خواست كه در سفر انجام بدهم . اشك همه پهنای صورتش را گرفته بود. نمی خواستم لحظه رفتنم ، لحظه جدا شدنمان تلخ شود. گفت: مواظب سلامتی خودت باش، اگر هم برگشتی دیدی من نیستم ….
این را قبلا هم شنیده بودم . طاقت نیاوردم . گفتم : عباس چه طوری می توانم دوریت را تحمل كنم ؟ تو چه طور می توانی؟
هنوز اشك های درشتش پای صورتش بودند. گفت: تو عشق دوم منی ، من می خواهمت ، بعد از خدا. نمی خواهم آن قدر بخواهمت كه برایم مثل بت شوی.
ساكت شدم . چه می توانستم بگویم ؟ من در تكاپوی رفتن به سفر و او….؟
گفت: صدیقه ، كسی كه عشق خدایی خودش را پیدا كرده باشد باید از همه این ها دل بكند.(راوی همسر شهید)

برگزاری نشستی با عنوان خواندن تعالی هنرمندانه در مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر

نشستی با هدف بررسی اهمیت کتاب خوانی و لزوم توجه به آن با حضور اساتید، کادر و طلاب در مدرسه علمیه فاطمیه اندان خمینی شهر برگزار نمود.
عزت اسماعیلی استاد حوزه با اشاره به اینکه دین، فرهنگ و تاریخ ما اُنس و الفتی دیرینه و همیشگی با کتاب و کتابخوانی دارد گفت: همین بس که معجزه پیامبر گرامی اسلام(ص)، کتاب انسان ساز قرآن کریم است. در قرآن و اسلام، کتاب و کتابخوانی از جايگاهی بس عظيم برخوردار است. بررسی آماری محتوای کلام ‌الله مجيد نشان داد که واژه کتاب به اشکال مختلف 255 بار، واژه علم 582 بار، واژه قلم 2 بار، و واژه اقرأ 3 بار در قرآن تکرار شده است و اولین سوره ای که بر پیامبر اعظم نازل شد سوره علق بود که با کلمه “اقراء” آغاز می شود و این خود نیز نشانگر اهمیت بالای کتاب و کتابخوانی و لزوم توجه بیش از پیش به این مقوله است.
وی ادامه داد: فرهنگ، محوری‌ترین برگ هویتی یک ملت محسوب می‌شود و یکی از راه‌های مهم توسعه فرهنگی اهمیت دادن به مساله کتاب، کتاب‌خوانی و ترویج مطالعه در جامعه، خصوصا در میان جوانان و نوجوانان است. در واقع از شاخص‌های مهم توسعه‌یافتگی هر جامعه سرانه مطالعه، میزان تولید و مصرف اطلاعات و کالاهای فرهنگی در آن جامعه است و بنا بر اهمیت این مساله دولت‌ها و سیاست‌گذاران برنامه‌ریزی‌هایی در این رابطه صورت داده‌اند.
اسماعیلی گفت: كتاب، موضوع بسيار مهمى است، اما وضع كنونى كتاب در كشور، متناسب با شأن، سابقه و داعيه فرهنگى ايران و هدف هاى ترسيم شده براى جمهورى اسلامى نيست. کتاب بهترین وسیله انتقال میراث ادبی از نسلی به نسل دیگر است و به انسان ها کمک می کند تا میراث فرهنگی و ارزش های دینی وتاریخی خود را بشناسد و به آن ارج نهند.

برگزاری نشست اخلاقی اجتماعی با عنوان آخرین پیام آور

نشست اخلاقی اجتماعی با عنوان آخرین پیام آور با حضور نماینده ولی فقیه شهرستان خمینی شهر و هیئت امناء محترم ، کادر ، اساتید، تعدادی از مبلغین و طلاب در مدرسه علمیه خواهران فاطمیه اندان برگزار شد.
آیت الله حاج شیخ عباس رحیمی امام جمعه شهرستان خمینی شهر با توصیه طلاب به مطالعه کتب اخلاقی گفت: پیامبر اکرم (ص) در حدیثی سه چیز را مهلک و سه چیز را منجی می داند که انچه مهلک اند حرص بر دنیا داشتن و هوایی که از آن طاعت شود و انسان را به پرتگاه سقوط بکشاند و راضی بودن از خود می باشد؛ آنچه باعث نجات است را خشیت در همه حالات، اعتدال و میانه روی در زندگی و رعایت عدالت در همه حالات است.
وی ادامه داد: پیامبر اکرم (ص) یک بحث اعتقادی را در کنار یک مبحث عرفانی بیان می کند و این بیانگر نکته جالبی است که هر انسانی باید بداند مالی که کسب می کند باید حلال و باعث خشنودی خدا باشد و مال حرام بدترین مانع خشیت است.
امام جمعه گفت: با توجه به این حدیث امام رضا که فرمود: خدا رحمت کند کسی که علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد پرسیدند چگونه علوم شما را می توان فرا گرفت؟ فرمودند: احادیث ما را یاد گیرد و به دیگران انتقال دهد چرا که اگر مردم احادیث ما را بدانند حتماً به آن عمل خواهند کرد. پس در تمامی حالات نگذاریم خدا در زندگیمان کم رنگ شود.

امامت و ولایت علی علیه السلام در قرآن

آیات متعددی از قرآن کریم بر شأن، عظمت، خلافت و امامت آن بزگوار دلالت دارد که، به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

1- یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین، ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، کاملاً به مردم برسان و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده‌ای، و خداوند تو را از خطرات [احتمالی] مردم نگاه می‌دارد، و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند. (مائده/67).

وحشت و نگرانی پیامبر(ص) برای خود و جان خود نبوده است. بلکه برای کارشکنی‌ها و مخالفتهای احتمالی منافقان بوده که نتیجة آن برای مسلمانان خطرات یا زیانهایی به بار می‌آورد.

روایات مختلفی از شیعه و سنی نقل شده است که این آیه در مورد انتخاب وصی و جانشین برای پیامبر می‌باشد.

روایات در این زمینه متواتر است، و روایات متواتر از معتبرین نوع روایات به شمار می‌آید. مرحوم علامة امینی در الغدیر، حدیث غدیر را از 110 نفر از صحابه و یاران پیامبر(ص)، با اسناد و مدارک، و از 84 نفر از تابعین و 360 نفر از دانشمند معروف اسلامی نقل کرده است که نشان می‌دهد حدیث مزبور یکی از قطعی‌ترین روایات است.

2- الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آئین جاودان شما پذیرفتم (مائده/3).

منظور از «الیوم» روزی است که کافران در آن روز مأیوس شدند و در آن روز دین و نعمت خدا، کامل گشت و خداوند آئین اسلام را به عنوان آئین نهائی مردم جهان عنوان نموده است.

بی‌تردید چنین روزی باید روز بسیار مهمی در تاریخ زندگی پیامبر(ص)باشد، از قرائن تاریخی، شأن نزول، تاریخ زندگی پیامبر و روایاتی که از منابع مختلف اسلامی از طرق شیعه و اهل سنت به دست ما رسیده است می‌توان به یقین گفت که منظور از «الیوم»، روز «غدیر خم» است، یعنی روزی که پیامبر(ص) حضرت علی (ع) را به طور رسمی برای جانشینی خود تعیین کرد، و چنین روزی بود که کفار در میان امواج یأس و ناامیدی فرورفتند، زیرا گمان می‌کردند که آئین اسلام قائم به شخص است و بعد از پیامبر، اسلام بدون رهبر و سرپرست خواهد گشت، اما هنگامی که مشاهده کردند مردی که از نظر علم، تقوی، قدرت، عدالت و… بعد از پیامبر در میان مسلمین بی نظیر بود، به عنوان جانشین پیامبر انتخاب شد، یأس و نومیدی آنها را فراگرفت و فهمیدند که اسلام آئینی ریشه‌دار و پایدار است.

به اتفاق دانشمندان شیعه، و بسیاری از دانشمندان اهل سنت، مانند: ابن جریر طبری، زید بن ارقم، حافظ ابونعیم اصفهانی، ابوسعید خدری، خطیب بغدادی و… معتقدند این آیه در روز غدیر خم، دربارة علی(ع) نازل گردیده است.

3- انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون، سرپرست و رهبر شما تنها خدا است و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده‌اند همانها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند (مائده/55).

در تفسر «مجمع البیان»، ذیل این آیه از ابن عباس نقل شده که، اباذر غفاری گفت: روزی از روزها با رسول خدا (ص) در مسجد نماز می‌خواندیم، سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد، ولی کسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم، ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی (ع) که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد، سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد، پیامبر(ص) در حال نماز این جریان را مشاهده کرد، بعد از فراغ از نماز، سر به سوی آسمان بلند کرد و عرض کرد: خداوندا! برادرم موسی از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانی و کارها را براو آسان سازی و گره از زبان او بگشائی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز موسی درخواست کرد، هارون را که برادرش بود وزیر و یار و یاورش قرار دهی و به وسیلة او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی.

خداوندا! من محمد، پیامبر برگزیدة توأم، سینة مرا گشاده کن و کارها را برمن آسان ساز، از خاندانم علی را وزیر من گردان تا به وسیلة او پشتم قوی و محکم گردد. ابوذر می‌گوید، هنوز دعای پیامبر پایان نیافته بود که جبریل نازل شد و به پیامبر(ص) عرض کرد: بخوان، پیامبر فرمود: چه بخوانم، گفت بخوان: انما ولیکم الله و رسوله… . این شأن نزول از طرق مختلف نقل شده است.

ابن عباس، عمار یاسر، عبد الله بن سلام، سلمة بن کهیل، انس بن مالک، عتبة بن حکیم، عبدالله ابی، عبدالله بن غالب، جابر،‌ ابوذر همه نقل کردند که آیة فوق در شأن علی ( ع) نازل شده است، حتی از خود علی(ع) هم این روایت در کتب اهل تسنن نقل شده است و جالب این‌که در «غایه المرام» تعداد 24 حدیث در این مورد از طرق اهل تسنن و 19 حدیث از طریق شیعه نقل شده است. این روایت در حدود 30 کتاب از کتب معتبرة اهل سنت آمده است.

پس، شأن نزولی که این تعداد راوی از طرق مختلف و در کتابهای متعدد نقل کرده باشند، اطمینان آور و یا علم آور است و قابل خدشه نخواهد بود. و اگر بنا باشد در تفسیر آیه‌ای از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود، ما باید در تفسیر آیات قرآنی اصولاً به هیچ روایتی توجه نکنیم.

4- و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد، بعضی از مردم [با ایمان و فداکار] همچون علی (ع) در لیله المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر (ص) جان خود را برای خشنودی خداوند می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است (بقره/207).

مفسر معروف اهل سنت «ثعلبی» می‌نویسد، هنگامی که پیامبر اسلام(ص)تصمیم به مهاجرت گرفت، برای ادای قرض خود و تحویل امانتهائی که نزد او بود، علی (ع)را به جای خویش قرار داد و شب هنگام که می‌خواست به سوی غار ثور برود، در حالی که مشرکان اطراف خانة او را محاصره کرده بودند و ارادة کشتن او را داشتند دستور داد، علی (ع) در بستر او بخوابد و پارچة سبز رنگی که مخصوص خود پیامبر بود روی خویش بکشد، در این هنگام، خداوند به جبریل و میکاییل وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم، و عمر یکی از شما را طولانی‌تر قرار دادم کدام یک از شما حاضر است گذشت کند و زندگی دیگری را بر خود مقدم دارد؟ هیچ کدام حاضر نشدند، به آنها وحی شد اکنون علی (ع) در بستر پیامبر من خوابیده است و آماده است جان خویش را فدای او سازد، به زمین بروید و حافظ و نگهبان او باشید.

هنگامی که جبریل بالای سر و میکائیل پائین پای علی (ع) نشسته بودند، جبریل می‌گفت: به‌به! آفرین به تو ای علی! خداوند به وسیلة تو بر فرشتگان مباهات می‌کند، و در این هنگام آیة فوق نازل گردید.

مرحوم علامة امینی در جلد دوم الغدیر، صفة 44و45 می‌نویسد: «غزالی» در کتاب «احیاء العلوم»، جلد 3، صفحة 238 و صفوری در نزهة المجالس، جلد 2، صفحة 209، و ابن صباغ مالکی در کتاب فصول المهمة و ابن جوزی حنفی در تذکرة الخواص و مسند احمد، جلد 1 صفحة 348، تاریخ طبری، جلد 2، صفحة 99، ابن هشام و حلبی در سیره، یعقوبی در تاریخ خود و بسیاری دیگر از دانشمندان اهل سنت، این شأن نزول را نقل کرده و همه گفته‌اند که این آیه در مورد حضرت علی (ع) نازل شده است.

وقتی یک انسان دارای چنین مقام و منزلتی در نزد خداوند -تبارک و تعالی- شد، روشن است که مقام خلافت و امامت بعد از پیامبر، مخصوص او می‌گردد، زیرا مراتب عبودیت را کامل کرده و کسی که دارای چنین شأنی باشد، عقلاً محال است که تحت ولایت کسی قرار گیرد که او صلاحیت نداشته و به مراتب از علی (ع) پائین‌تر باشد.

این چهار آیة یاد شده از آیات مشهور و معروفی بود که همة مفسران شیعه و سنی بر این باورند که در شأن و منزلت حضرت علی (ع) نازل شده است.

نکته :

آیات متعدد دیگری نیز وجود دارد که بسیاری از مفسران معتقدند که در مورد عظمت علی(ع) نازل شده است که خیلی از آنها به دلالت تضمنی و یا به دلالت التزامی، بر امامت و ولایت علی (ع) دلالت دارد که برخی از آنها عبارتند از:

افمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منه و من قبله کتاب موسی اماماً و رحمة (هود/17).

انی جاعلک للناس اماماً قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین (بقره/126).

ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی (حشر/7).

و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی (انفال/41).

یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین (توبه/120).

و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحاً ثم اهتدی (طه/82).

اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم (نساء/57).

فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم (آل‌عمران/61).

انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت (احزاب/33).

قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی (شوری/23).

فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون (انبیاء/7).

واعتصموا بحبل الله جمیعاً (آل‌عمران/103).

و انذر عشیرتک الاقربین (شعراء/214).

و من عنده علم الکتاب (رعد/43).

اهم بیانات رهبر درمورد اقتصاد مقاومتی

 

اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل

1. برای تحقق اقتصاد مقاومتی در عمل، لازم است چهار جبهه به‌طور همزمان و به‌صورت مستمر فعال باشند که عبارتند از الف. جبهه علمی (با هدف تکمیل نظریه اقتصاد مقاومتی، به‌خصوص در عرصه‌های کاربردی آن)، ب. جبهه فرهنگی (با هدف گفتمان سازی و فرهنگ‌سازی اقتصاد مقاومتی و نفی گفتمان اقتصادی لیبرال، غیردینی و ضددینی)، ج. جبهه سیاسی (با هدف مطالبه‌گری و تواصی به اقتصاد مقاومتی) و د. جبهه اجرایی (با هدف برنامه‌ریزی دقیق و هدفمند و اقدام عملی همه اهالی اقتصاد)؛

2. اولین مقدمه برای اقدام عملی اقتصاد مقاومتی، شناسایی و رفع آسیب‌هایی است که تاکنون در مسیر پیگیری اقتصاد مقاومتی توسط مسئولان وجود داشته است. برخی از این آسیب‌ها به‌شرح ذیل است:

2 ــ الف. عدم درک صحیح مفهوم اقتصاد مقاومتی (با گذشت دو سال از ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، هنوز برخی از اعضای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی ــ که مقامات ارشد دولت هستند ــ درباره مفهوم آن و گستره آن اختلاف نظر و گاهی انحراف دارند!)؛

2 ــ ب. انحراف اقتصاد مقاومتی با مترادف قرار دادن آن با مفاهیم غیردینی و ضددینی اقتصادی از جمله لیبرالیسم (در کلام برخی اعضای دولت، اقتصاد مقاومتی با لیبرالیسم مترادف گرفته می‌شود. در بسیاری موارد نیز مشاهده می‌شود مسئولان کشور مضامین ضدمقاومتی را با عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح می‌کنند، از جمله اینکه اقتصاد مقاومتی عبارت است از وابستگی به سرمایه خارجی؛ اقتصاد مقاومتی عبارت است از استفاده از محصولات خارجی و …)؛

2 ــ ج. تأکید بیش از اندازه بر ضرورت نزدیکی به غرب برای توسعه (یکی از آفات اقتصاد مقاومتی، تأکید بر عدم امکان توسعه و پیشرفت بدون نزدیکی به غرب است، این در حالیست که اقتصاد مقاومتی تأکید دارد بر بهره‌برداری از ظرفیت‌های داخل و توجه به خصومت دائمی غرب ــ به‌خصوص آمریکا ــ با انقلاب اسلامی و ملت ایران)؛

2 ــ د. هراس از دشمنان و عدم‌اعتماد به وعده نصرت الهی (که گاهی مبنای وادادگی برخی مسئولان بوده است)؛

2 ــ ه. عدم‌اعتقاد به ظرفیت‌های شگفت‌انگیز کشور و ملت (چنانکه ظرفیت‌های تولیدی و رقابتی کشور گاهی توسط مسئولان به‌سخره گرفته شده است)؛

2 ــ ز. اکتفا به شعار و عنوان اقتصاد مقاومتی و برنامه‌های نمایشی (و این تنها چیزی است که در نهایت در برنامه‌های تنظیم شده توسط مسئولان ملاحظه می‌شود)؛

3. برای تحقق اقتصاد مقاومتی لازم است به جایگاه و نقش گروه‌ها و اقشار مختلف توجه شود. دو گروه عمده در این ارتباط عبارتند از دولت و ملت. به‌تعبیر مقام معظم رهبری مد ظله العالی یکی از وظایف اساسی دولت در اقتصاد مقاومتی برنامه‌ریزی است. ایشان در اولین سالروز ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی می‌فرمایند: “اقتصاد مقاومتی یعنی … ساختِ اقتصادی و بنای اقتصادی جوری باشد که از نیروهای مردم استفاده بشود، کمک واقعی گرفته بشود، برنامه‌ریزی بشود، بنای اقتصادی استحکام پیدا کند … تکیه مسئولان کشور بر این باشد که حرکت اقتصادی کشور را این‌جوری قرار بدهند"(1393/11/29).

بی‌شک اولین گام در این مسیر برنامه‌ریزی صحیح است. دولت می‌بایست ضمن طراحی برنامه‌های عملیاتی (با اهداف کمی و زمانبندی شده و تعیین عناوین دقیق اقدامات و محل تأمین منابع مورد نیاز برای هر اقدام)، ابتدا اقدامات مربوط به خود را به دقت و با سرعت به مرحله عمل برساند و با نمایش ثمرات آن، فضای روانی مناسب برای عملیات توده ملت را فراهم آورد؛ هرچند ملت و نخبگان نیز می‌بایست منتظر اقدام دولت نمانده، وظایف خود را همزمان ــ و حتی به‌صورت پیش‌دستانه ــ انجام دهند.

4. توجه شود که با توجه به ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری مدظله‌العالی و براساس اصل 110 قانون اساسی، به‌لحاظ قانونی اقتصاد مقاومتی الگوی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است و بر همین اساس هرگونه برنامه‌ریزی و اقدام به‌خلاف این الگو غیرقانونی و نامشروع و عاملین آن مستوجب پیگیری حقوقی و قضایی خواهند بود. به همین جهت وظایف قوه مقننه (در قانون گذاری صحیح)، شورای نگهبان (در نظارت بر مصوبات مجلس شورای اسلامی و تطبیق آنها با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی) و قوه قضاییه (در مجازات متخلفین) از این پس سنگین‌تر از قبل خواهد بود.

منبع: تسنیم

صمیمی بودن

خورشید من بر آی

دل را ز بی‌خودی سر از خود رمیدن است

جان را هوای از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سر داده‌ام فغان

بانگ جرس به شوق به منزل رسیدن است

دستم نمی‌رسد که دل از سینه برکنم

باری علاج شوق، گریبان دریدن است

شامم سیه‌تر است ز گیسوی سرکش‌ات

خورشید من برآی که وقت دمیدن است

بوی تو ای خلاصه گلزار زندگی

مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است

بگرفت آب و رنگ ز فیض حضور تو

هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی‌کنم

تقدیر غصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به دام هوس گشت آشنا

روزی «امین» سزا لب حسرت گزیدن است
شعری از مقام معظم رهبری

ویژگی های پژوهشگر از دیدگاه قرآن و حدیث

1. اخلاص

نخستین ویژگی مورد نیاز برای پژوهشگر اسلامی ـ حوزوی، اخلاص است. برای خدا کار کردن، برای خدا قلم به دست گرفتن، برای خدا قلم زدن، خیلی مهم است.

امیر المؤمنین حضرت علی علیه السلام می فرمایید: «عِندَ تَحَقُّقِ الإِخلاصِ تَستَنیرُ البَصائِرُ»؛[1] با تحقق اخلاص دیده‌های بصیرت، نورانی می‌شوند؛ چشم جان انسان باز می‌شود و بهتر می‌تواند حقایق را درک کند و بنویسد.

2. به کارگیری همۀ توان فکری

نکتۀ دوم به کارگیری همۀ توان فکری و پژوهشی است. انسان هر کاری که می‌خواهد بکند و هر تحقیقی که می‌خواهد به دست گیرد، باید با تمام توان به میدان بیاید. هر قدر که می‌تواند روی آن موضوع تلاش کند و فکر خود را به کار گیرد. اگر این دو در کنار هم قرار گرفت خداوند متعال نیز به آنها عنایت می کند.

«وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا».[2] جهاد یعنی استفراغ الوسع و به کار گیری همۀ توان. آیه می فرماید: آنهایی که با همۀ توان و با اخلاص به میدان می آیند، راه هایمان را به آنها نشان می دهیم.

در روایت دیگری آمده است: «مَن أَکثَرَ الفِکرَ فِیما تَعَلَّمَ أَتقَنَ عِلمَهُ و فَهِمَ ما لَم یَکُن یَفْهَمُ»؛[3] هر کس با تمام توان به میدان بیاید و در دانسته هایش خوب بیندیشد، هم آنچه را که می‌داند محکم می‌کند و هم چیزهایی را می‌فهمد که نمی‌فهمید. خدا چیزهایی را به او می آموزد که قبلاً نمی‌دانست.

3. جامع نگری در پژوهش

پژوهشگر در زمینه‌ای که می‌خواهد پژوهش کند، باید همۀ آنچه را نیاز به مطالعه دارد، ببیند. به دیدن نظریات یکی دو نفر اکتفا نکند. امام علی علیه السلام در این خصوص می فرمایند: «مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطاءِ»؛[4] کسی که همۀ آرا را در یک مسئله ملاحظه کند، می‌فهمد که چه کسی درست و چه کسی نادرست گفته است. در این صورت این پژوهش، پژوهش جامعی می‌شود.

در این زمینه می‌توانیم از این روایت نورانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم بهره ببریم: «إِنَّ دِینَ اللهِ لَن یَنصُرَهُ إلَّا مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ»؛[5] در پژوهش‌های دینی اگر انسان بخواهد به یاری دین بیاید، تا با پژوهش‌های دینی خودش احاطۀ به آن موضوع پیدا نکند، نمی‌تواند یار و یاور دین و کمک حال دین و همه سونگر و جامع نگر باشد؛ باید همۀ ابعاد یک مسئله را ملاحظه کند و بعد وارد اظهار نظر شود.

ادامه »

آسیب‌شناسی در سبک زندگی از بیانات رهبر معظم

باید آسیب‌شناسی کنیم چرا در بخش سبک زندگی پیشرفت نکردیم

در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیب‌شناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟

بنابراین باید آسیب‌شناسی کنیم؛ یعنی توجه به آسیبهائی که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمام‌شده فرض کنیم؛ فهرستی مطرح میکنیم: چرا فرهنگ کار جمعی در جامعه‌ی ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعی را غربی‌ها به اسم خودشان ثبت کرده‌اند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی»، یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا». یعنی حتّی اعتصام به حبل‌اللّه هم باید دسته‌جمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا». چرا در برخی از بخشهای کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخی از بخشهای کشورمان روی آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگی‌مان رعایتهای لازم را نمیکنیم؟ چرا صله‌ی رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا در زمینه‌ی فرهنگ رانندگی در خیابان، ما مردمان منضبطی به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفت‌وآمد در خیابان، یکی از مسائل ماست؛ مسئله‌ی کوچکی هم نیست، مسئله‌ی اساسی است. آپارتمان‌نشینی چقدر برای ما ضروری است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتی دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟ الگوی تفریح سالم چیست؟ نوع معماری در جامعه‌ی ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همه‌ی بخشهای زندگی، داخل در این مقوله‌ی سبک زندگی است؛ در این بخش اصلی و حقیقی و واقعی تمدن، که رفتارهای ماست. چقدر نوع معماری کنونی ما متناسب با نیازهای ماست؟ چقدر عقلانی و منطقی است؟ طراحی لباسمان چطور؟ مسئله‌ی آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهای روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟ بعضی‌ها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزی چیست؟ در محیط اجتماعی، برخی‌ها پرخاشگری‌های بی‌مورد میکنند؛ علت پرخاشگری و بی‌صبری و نابردباری در میان بعضی از ماها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانه‌ها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانون‌گریزی - که یک بیماری خطرناکی است - در برخی از مردم چیست؟ وجدان کاری در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعی در جامعه چقدر وجود دارد؟ محکم‌کاری در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفی در بخشهای مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخی از حرفهای خوب، نظرهای خوب، ایده‌های خوب، در حد رؤیا و حرف باقی میماند؟ که دیدید اشاره کردند. چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاه‌های اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرف‌گرائی رواج دارد؟ آیا مصرف‌گرائی افتخار است؟ مصرف‌گرائی یعنی اینکه ما هرچه گیر می‌آوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست. چه کنیم که ریشه‌ی ربا در جامعه قطع شود؟ چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعه‌ی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگی‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعی‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگی‌اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکی‌اش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست. حد زاد و ولد در جامعه‌ی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زمان‌دار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعه‌ی ما در آینده‌ی نه چندان دوری، جامعه‌ی پیر خواهد شد؛ این چهره‌ی جوانی که امروز جامعه‌ی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضی از شهرهای بزرگ، خانه‌های مجردی وجود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعه‌ی ما نفوذ کرده است؟ تجمل‌گرائی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اینها بخشهای گوناگونی از مسائل سبک زندگی است، و ده‌ها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضی از اینهائی که من گفتم، مهمتر است. این یک فهرستی است از آن چیزهائی که متن تمدن را تشکیل میدهد. قضاوت درباره‌ی یک تمدن، مبتنی بر اینهاست.

نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالی که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگی مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزاری است برای اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگی کنند، با امنیت زندگی کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالی انسانیِ مطلوب پیدا کنند.


متن ادبی هفته دفاع مقدس

این دوره فقط نه عصر انسان سازی است

عصر اتم و سرعت و آسان سازی‌ست

تا وقت کسی صرف تماشا نشود

قبر شهدا دچار «یکسان‌سازی» است


روی شانه ی غیرت یاد جبهه ها مانده ست

مرگمان اگر دیدید پرچمی رها مانده ست

رفته اند اما نه! کوله بارشان باقیست

بر زمین نمی ماند، شانه های ما مانده ست

آسیب های شکلی مراسم عزاداری

1ـ رواج سبک ها و اشعار غنایی، مبتذل، تقلیدی
در بعضی مراسمات عزاداری استفاده از موسیقی ها ی لهوی و حرام رواج پیدا کرده است. ادبیات غنایی در تاریخ ادبیات ما تاریخی طولانی است بویژه آن که این نوع ادبیات در پیوند با ادبیات عرفانی، معنایی دگرگون با همان الفاظ یافته است. امروزه به نظر می آید که رویکرد غالب جامعه و مداحان به اشعار حماسی بیشتر به سوی این شعر است. در دوره جدید شعر محوریت و جایگاه حاکم پیشین خود را در مداحی ها از دست داده و به عنصری حاشیه ای تبدیل گشته است. از ا ین جهت دانش توده مداحان درباره ادبیات و شعر چندان مناسب نیست.
امروز شاهد گسترش ادبیات غنایی هستیم و می بینیم کلمات و الفاظی همانند عشق، عاشقی، عاشقتم. می و مستی و دیگر کلمات در این ردیف وارد ادبیات مداحی شده و تکرار می شود. البته این مساله به خودی خود چیز منفی نیست ولی کاربرد مبتذل آن قابل قبول نمی باشد.
برخی مداحان ترانه های طاغوتی و یا لس آنجلسی را گوش می دهند و با همان آهنگ محتوا را عوض می کنند که قطعاً چنین کاری خلاف موازین اسلامی است. در بعضی از عزاداری ها به جای نوحه خوانی فقط آهنگ نواخته می شود و زنجیر می زنند که موجب وهن عزاداری می شود.
در مراسم عزاداری از هر آهنگی و از هر تعبیری نمی توان استفاده کرد. شأن عزاداری امام حسین (ع) بالاتر از این است که با این آهنگ ها و تعابیر سبک مخلوط شود. مقام معظم رهبری به مداحان تاکید می فرمایند که هر آهنگی به درد مجالس عزاداری نمی خورد.«نکته سوم، هنر تفهیم است. هر آهنگ و آوازی به درد شما نمی خورد. آهنگ و آواز خاصی به درد شما می خورد آن هم با شیوه بیان خاص مداحی، اگر کار مهم نبود من در بیان این جزییات معطل نمی شدم. اما کار خیلی مهم است. اگر این کار، خوب انجام بگیرد که بحمدا… ما در طول سال های متمادی بسیاری از برادران را دیدیم که این کار را خوب هم انجام می دادند و می دهند. نقش فوق العاده موثر ووالایی در پیشرفت فکری و اعتقادی واسلامی جامعه ما خواهد داشت» (1)
مقام معظم رهبری مداحان را از بکارگیری آهنگ های نامناسب ، سبک و تقلیدی از خوانندگان مبتذل پرهیز می دهند .
«نکته آخر هم آهنگ است. من شنیده ام در مواردی از آهنگ های نامناسب استفاده می شود . مثلا فلان خواننده طاغوتی یا غیر طاغوتی شعر عشقی چرندی را با آهنگی خوانده، حالا ما بیاییم در مجلس امام حسین (ع) و برای عشاق امام حسین (ع) آیات والای معرفت را در این آهنگ بریزیم و بنا کنیم آن را خواندن، این خیلی بد است. خودتان آهنگ بسازید. این همه ذوق و این همه هنر وجود دارد. یقیناً در جمع علاقه مندان به این جریان کسانی هستند که می توانند آهنگ های خوب مخصوص مداحی بسازند. آهنگ عزا، آهنگ شادی» (2)
مقام معظم رهبری مداحان را از تقلید موسیقی غربی بازداشته و بر نوآوری در عرصه موسیقی اصیل ایرانی تاکید می نمایند:«مادرقدیم از زبان موسیقیدان های معروف شنیده بودیم که می گفتند موسیقی اصیل ایرانی را نوحه خوان ها و شیعه خوان ها حفظ کرده اند.
موافق خوان ، مخالف خوان، علی اکبر خوان، قاسم خوان، هر کدام یک دستگاهی را به اینها می دادند که باید در آن دستگاه بخوانند. این موجب شد که موسیقی نانوشته ایرانی که نه نت داشت نه نوشته داشت و نه چیز دیگری داشت بتواند برسد به دست کسانی که اینها را با نت و شیوه های جدید بتوانند ثبت و ضبط کنند. حالا جوان امروز چه خواننده رادیو و تلویزیون که متاسفانه آنجا از این جهت وضع خوبی ندارد چه خواننده جلسه مداحی، ناگهان بیاید آهنگ های اروپایی را آن هم به شکل غلط و با بلد بنا کند به خواندن سبک هایی که فرض کنید حالا فلان خواننده غربی یا مقلد غرب آن غربی یک وقتی خوانده ما این را از او یاد بگیریم و بنا کنیم خواندن که قبل از انقلاب هم متاسفانه همین کارها را کردند.
موسیقی اصیل ایرانی را که می توانست نوع حلال هم داشته باشد. البته همان موسیقی اصیل یک نوعش هم حرام است. فرقی بین ایرانی و غیر ایرانی نیست. همان را هم ضایع کردند. البته بعد از انقلاب بهتر شد. اما حالا مثلا مداح یا خواننده ما بیاید در رادیو و تلویزیون به تقلید آن هم غلط آهنگ غربی یا آهنگ لهو را در مجلس ایمان و در مجلس معنویت تکرار کند. این درست نیست. این غلط است، نوآوری، درست ، اما نه اینجور این مربوط به آهنگ است. البته صدای خوب را می توان با آهنگ بد خراب کرد . صدای متوسط را می توان با آهنگ خوب آرایش داد و خود آهنگ یک مساله است». (3)
2 ـ اکتفا صرف به مداحی در عزاداری ها
اکتفا به مداحی و سینه زنی آسیب دیگر مجالس عزاداری است. مجالس عزاداری امام حسین برپا می شود تا معرفت ما نسبت به تاریخ اسلام و معارف اسلامی بیشتر بشود. باید در مجالس عزاداری شور را با شعور پیوند داد. مجلس عزاداری در طول تاریخ منشأ روشنگری و ره یابی به حقیقت بوده است. مقام معظم رهبری می فرمایند که عزاداری ها نباید فقط سینه زنی و زنجیر زنی باشد بلکه باید همراه با معارف اسلامی باشد.«نباید بگذارید منبر ده دقیقه یا بیست دقیقه ای شما از معارف خالی بماند. امسال دیدم بعضی از برادران مداح در ماه محرم و در دهه فاطمیه بحمدا…. این نکته را رعایت کرده بودند» (4)
مقام معظم رهبری به مداحان می فرمایند وقت مردم را بیهوده تلف نکنید:
«امروز خوشبختانه اقبال مردم به این حرفه و هنر چند پهلو و چند جانبه زیاد است. جوان ها در تهران و شهرستان ها به جلسات مداحی علاقه و توجه دارند. این مسوولیت شما آقایان مداح را مضاعف می کند.
مبادا پانصد هزار نفر، هزار نفر ، گاهی ده هزار نفر در جلسه ای جمع شوند و یک ساعت برای آنها نغمه سرایی بشود اما چیزی به آنها داده نشود. شما در این یک ساعت می توانید چیزهای زیادی را به شعر خوب منتقل کنید. البته شعر خوب همانطور که گفتیم تنها شعری نیست که معانی خوبی دارد. بلکه باید شعر هنرمندانه باشد و الفاظ خوب و کلمات مناسب هم در آن به کار رفته باشد»(5)

1. بیانات مقامات معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان 17/10/69
2. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان 5/5/84
3. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان 14/4/86
4. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان 5/5/84
5. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان 18/6/80

آسیب شناسی مجالس عزاداری از منظر ولایت

فرهنگ عاشورا از دیر باز به دلیل ارزش واهمیت آن همیشه مورد توجه دوست ودشمن بوده است. در طول تاریخ ظالمان و مستکبران همیشه به دلیل ماهیت ظلم ستیزی عاشورا با آن مخالف بوده اند. ارزش معنوی و انسان ساز و اصلاح گر عاشورا موجب گردیده است که آسیب های زیادی از دوست و دشمن به آن وارد شود. عاشورا دارای بعد شکلی و بعد ماهیتی است.
این آسیب ها هم جنبه ماهیتی و محتوایی حادثه عاشورا را و هم جنبه شکلی آن را مورد هجوم قرار داده است. جنبه عاطفی و تراژدیک حادثه عاشورا به بعد ملکوتی ، عاشقانه و عقلانی آن غلبه پیدا کرده است. در شرایط امروز دسیسه دشمنان هم برای تغییر مفاهیم و ماهیت ارزش های متعالی مثل عاشورا بیشتر شده است.
البته این دسیسه ها برای بد معرفی کردن چهره دین سابقه طولانی دارد. در زمان اتحاد جماهیر شوروی در مناطق شیعه نشین دستور داده بودند مساجد تعطیل شده و مردم نماز جماعت برگزار نکنند و عزاداری ممنوع بود ولی قمه زنی که یک امر خرافی بود و چهره نورانی مکتب شیعه را مخدوش می کرد ،آزاد بود. دلیلش هم این بود که کمونیست ها آن عمل خرافی را بهترین راه دین گریزی می دانستند. البته در کنار دسیسه های دشمنان افراد جاهل که مغزشان تعطیل است در ترویج و گسترش این خرافه ها وآسیب هانقش زیادی داشته اند.
البته علمای دین به تناسب توان خود و زمینه های پذیرش با این عوامل خرافات مبارزات مستمری داشته اند . اما بعد از انقلاب اسلامی هم دسیسه هابیشتر شده وهم مبارزات بااین دسیسه ها و خرافات از طرف علما و مراجع معظم و بویژه مقام معظم رهبری به شکل جدی تری برای زدودن چهره مذهب شیعه از خرافات صورت پذیرفته است.
الف ـ آسیب های محتوایی حادثه عاشورا
ترسیم ناقص و یک بعدی از سیمای معصومین توجه بیش از حد و صرف به جنبه قداست و ملکوتی بودن معصومین و تاکید بر این که علم غیب ولایت تکوینی دارند و درمقابل غفلت کردن از جنبه مادی و زمینی آنان و چشم پوشی از الگو بودن آنان در زندگی در واقع طرح یک جانبه سیمای معصومین است و برعکس همین مطلب هم وجود دارد و در هر دو صورت تصویری ناقص و یک بعدی از شخصیت معصومین است.
امام حسین (ع) انسانی با اهداف الهی و با عملکردی تکلیف گرایانه بوده است. لذا شخصیت کامل او امروز می تواند الگوی ما باشد. اما متاسفانه در بعضی مراسمات عزاداری ترسیمی ناقص و سطحی و یک بعدی از ایشان انجام می پذیرد. بطور مثال در برخی موارد حتی از بعد ملکوتی و مناقب معنوی امام حسین (ع) و یارانش چشم پوشی می شود و در عوض به توصیف چشم و ابروی آنها پرداخته می شود.این یک نوع تصویرپردازی مبتذل ، سطحی و عوامانه منحرف از عاشورا است.
مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: «چیز دیگری که بنده در بعضی از خوانندگان جلسات مداحی اطلاع پیدا کردم استفاده از مدح ها و تمجیدهای بی معناست که گاهی هم مضر است. فرض کنید راجع به حضرت ابوالفضل (ع) صحبت می شود. بنا کنند از چشم و ابروی آن بزرگوار تعریف کردن مثلا قربون چشمت بشم. مگر چشم قشنگ در دنیا کم است؟ مگر ارزش ابوالفضل (ع) به چشمهایش بوده! اصلا شما اگر اباالفضل را دیده اید و می دانید چشمش چگونه بوده؟ اینها سطح معارف دینی ما را پایین می آورد. معارف شیعه در اوج اعتلاست.
معارف شیعی، معارفی است که یک فیلسوف در غرب پرورش یافته با مفاهیم غربی و بزرگ شده آشنا با معارف فلسفی غرب مثل هانری کربن را می آورد دو زانو جلو علامه طباطبایی می نشاند او را خاضع می کند و می شود مروج شیعه و معارف آن در اروپا. معارف شیعه را باید در همه سطوح عرضه کرد. از سطوح ذهن متوسط وعامی بگیرید تا سطوح بالاترین فیلسوف ها، با این معارف نباید شوخی کنیم» (1)
1. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مداحان و ذاکرین اهل بیت (ع) 5/5/84

روانشناسی رنگ ها

ویژگی و شیوه های تبلیغی آخرین رسول الهی

مبتنی بودن شیوه های تبلیغی پیامبر گرامی اسلام (ص ) بر عقلانیت و خردورزی و هماهنگی آن با فطرت انسان ، خود نقش مهمی در موفقیت پیامبر اسلام (ص) در تبلیغ دین داشت . موقعیت شناسی و مخاطب شناسی نیز به آن حضرت این امکان را داد تا پیام خویش را در شرایطی مناسب که می توانست بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشد ، به مخاطبان عرضه کند. خداوند در سوره نحل ، آیه 125 رئوس کلی تبلیغ رسول اکرم (ص) را این چنین بیان می کند :
” ( مردم را ) با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است ، استدلال و مناظره کن . پروردگارت از هرکسی بهتر می داند که چه کسی از راه او گمراه شده و او به هدایت یافتگان داناتر است . “
حکمت ، عقل و فکر را مخاطب قرار می دهد . زیرا نخستین گام در دعوت به سوی حق ، استفاده از منطق صحیح برای بیدار کردن عقل های خفته است . دومین گام نیز استفاده کردن از موعظه برای برانگیختن عواطف انسانهاست . موعظه و اندرز بیشتر جنبه عاطفی دارد و جان ها را آرام و قلب ها را خاضع می کند . در این آیه شریفه خداوند موعظه را مقید به شرط نیک بودن می داند. به عبارتی اندرز در صورتی موثر است که خالی از هرگونه خشونت ، برتری جویی ، تحقیر طرف مقابل و تحریک حس لجاجت باشد . سومین گام در مسیر تبلیغ دین ، مناظره با روش نیکوست . این مرحله مخصوص کسانی است که ذهن آنها از اندوخته های نادرستی انباشته شده است و باید از طریق مناظره ذهنشان را از این مسایل خالی کرد تا برای پذیرش حق آمادگی پیدا کنند .بدیهی است مناظره هنگامی تاثیر گذار است که بر پایه حق و عدالت و از هرگونه برتری جویی به دور باشد .
پیامبر گرامی اسلام ، بر مبنای این اصول، به تبلیغ اسلام همت گماشت .
شیوه ها و روشهای تبلیغی پیامبر را می توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد . یکی اخلاق فردی و اجتماعی پیامبر و دیگری روشهای اتخاذ شده توسط ایشان / ویژگیهای اخلاقی پیامبر اسلام از مهمترین عوامل موفقیت وی در ابلاغ تعالیم اسلام بود. خداوند خود در قرآن از پیامبر به عنوان “اسوه حسنه” ( الگوی نیکو ) نام می برد. یعنی رسول خدا را الگوی عملی معارف دینی معرفی می کند . قلب پیامبر ، سرشار از ایمان و یقین و ایشان بیش از همه به تعالیم الهی پایبند بود. پیامبر اسلام (ص) با این روش هم اطمینان و اعتماد مخاطب را جلب می کرد و هم ثابت می نمود که عمل به دستورات دینی، کاری مشکل نیست .
خُلق نیکو و رفتار پر از عطوفت آن حضرت ، از عواملی بود که در تبلیغ دین تاثیر بسزایی داشت . پیامبر اسلام (ص ) پیام الهی را با نرمی و مدارا بیان می کرد . لذا جاذبه و کشش زیادی دربین مخاطبان داشت . ایشان وقتی معاذ بن جبل از اصحاب خود را برای تبلیغ به سرزمین یمن فرستاد، به او توصیه فرمود که مردم را مژده و بشارت بده و آنها را از خود نران . بر آنها سهل و آسان بگیر نه سخت و دشوار /
ساده زیستی پیامبر ، عامل دیگری در ایجاد همدلی مردم با آن حضرت و محبوبیت ایشان در میان آنان بود . این مسئله زمینه تبلیغ معارف دین را هموار می کرد . پیامبر زندگی خود را از زرق و برق های مادی دور ساخته بود و در اوج قدرت و اقتدار ، همچون انسانی ساده و معمولی زندگی می کرد. پیامبر درخوراک ، پوشاک و دیگر لوازم زندگی ، جانب اعتدال را رعایت می کرد و خود را همسطح با مردم جامعه خویش ، بلکه پایین تر قرار می داد . رسول خدا (ص ) همیشه متبسم بود و در مناسبات اجتماعی و روابط با مردم نهایت ادب را رعایت می کرد .ایشان در امر تبلیغ دین از سعه صدر بالایی برخوردار بود. گاهی صبر و گذشت پیامبر و ملاطفت ایشان منجر به ایمان آوردن افراد معاند می شد . نرمی و مدارا با مخاطب به عنوان یک اصل در دعوت و سیره پیامبر به خوبی مشهود بود .
پیامبر اسلام (ص ) به امر خداوند ، دعوت خویش را ابتدا به صورت سرّی و درمیان خویشان و نزدیکان آغاز کرد . اقوام و خویشان می توانستند بهترین یاوران و مدافعان آن حضرت باشند. بویژه در جامعه ای که بر مبنای باورهای قبیله ای اداره می شد . خداوند درسوره شعرا آیه 214 و 215 در دستور به پیامبر برای آشکار کردن دعوت ، بر تواضع و فروتنی تاکید و توصیه می کند که بال و پر رحمت را برتمام پیروان با تواضع بگستران . مسلما” پرهیز از منیت و خودخواهی از مهمترین روشهای تبلیغ است . در دعوت سری پیامبر، شخصیت های بزرگی چون حضرت علی (ع ) و حضرت خدیجه به ایشان ایمان آوردند . پس از سه سال دعوت سری ، دعوت علنی پیامبر آغاز شد . این مسئله نشان می دهد که ایشان در ابتدا تبلیغ مرحله ای ، گام به گام و تدریجی را طی کرد و این خود تاکتیک دیگری در سیره تبلیغی آن حضرت بود .
پیامبر اسلام (ص) در دعوت علنی از تماسها و ارتباطهای شخصی با افراد و گروهها بهره برد . هرجا فرد یا گروهی را آماده پذیرش دعوت خود می دید با استفاده از فرصت پیش آمده با او ارتباط برقرار می کرد. دیدار با مسافران ، حج گزاران و بازرگانان و افراد صاحب نفوذ ، شیوه تبلیغی همیشگی پیامبر درسالهای دعوت در مکه بود . پیامبر اسلام (ص) در دعوت آشکار خود ، به سفرهای تبلیغی متعددی رفت و قبیله ها و تیره های گوناگون عرب را با منطق ، به اسلام فراخواند . محور گفتگوهای پیامبر در این سفرها ، پرستش خداوند یکتا و ایمان به رسول خدا در سایه تعالیم اسلام بود.
پیامبر دراین گفتگوها بر همگونی پیام خویش با پیام پیامبران پیشین تاکید می فرمود . در جزیره العرب و بویژه درمدینه ، شمار زیادی از اهل کتاب زندگی می کردند . هدایت سران دیگر ادیان برای پذیرش اسلام ، می توانست شیوه مناسبی باشد تا بسیاری از اهل کتاب به این دین الهی ایمان آورند . چرا که سران آن ادیان از نفوذ و احترام ویژه ای درمیان قوم خود برخوردار بودند .
هجرت، از دیگر روشهای تبلیغی پیامبر اسلام (ص) بود. وقتی آزار و اذیت مشرکان مکه تشدید شد ، پیامبر گروهی از مسلمانان به سرپرستی جعفربن ابی طالب را روانه سرزمین حبشه کرد. این هجرت ، زمینه را برای ایمان آوردن مردم حبشه به اسلام ، فراهم ساخت. جعفر بن ابی طالب در این سفر در گفتگو با پادشاه مسیحی حبشه ،از اشتراکات ادیان الهی ، بویژه اسلام و مسیحیت سخن گفت و داستان حضرت مریم را از زبان قرآن بازگو کرد . او به این شیوه توانست تا نظر پادشاه حبشه را به سوی اسلام جلب کند . هجرت بزرگ پیامبراسلام (ص) به شهر مدینه نیز شیوه دیگری در انتشار پیام اسلام درشبه جزیره حجاز بود که این اتفاق به نقطه عطفی درتاریخ اسلام تبدیل شد.
از دیگر شیوه های تبلیغی پیامبر ، اعزام مبلغ به دیگر سرزمین ها بود . پیامبر در توصیه به این مبلغین بر رعایت نکات اخلاقی و احترام به کرامت انسانها تاکید می فرمود . بعضی از این اعزام های تبلیغی با موفقیت همراه بود ، اما بعضی از مبلغین گرفتار مکر دشمنانی می شدند که از انتشار منطق مستحکم اسلام واهمه داشتند .
نوشتن نامه به رهبران سیاسی و پادشاهان آن عصر ، از دیگر شیوه های تبلیغی حضرت محمد (ص) بود . نامه های پیامبر به سران دو کشور بزرگ روم و ایران ازاین نمونه است .
متن نامه های پیامبر به سران قدرت درآن روز درعین اینکه از اقتدار و صلابت برخوردار بود، اما به هیچ وجه خصمانه نبود . متون این نامه ها ، بیانگر روحیه خیرخواهی و دلسوزی یک رهبر الهی و دغدغه او برای هدایت انسانها بود.
سیره پیامبر در تبلیغ نشان می دهد که ترویج معارف دین باید سیاستی همراه با رحمت و تشویق باشد نه زور و ارعاب و فریب/ گسترش عقیده در صورتی با توفیق همراه است که در تبلیغ آن بهترین روش ممکن به کار گرفته شود . استفاده بهینه از شرایط ، درکنار برخورداری پیام از حقیقت و راستی ، ابزاری مناسب برای تبلیغ است . پیامبر اسلام (ص) در تبلیغ دین اسلام از بهترین روشهای ممکن بهره جست و در نتیجه در مدت کوتاهی توانست بنیان گذار یکی از ادیان بزرگ الهی شود..

الحمدلله تعالی توفیق قبول ولایت را یافته ایم


الحمدلله تعالی توفیق قبول ولایت را یافته ایم که از مصباح حقیقت ختمی مرتبت و آل اطهارش علیهم السّلام استضائه می کنیم و پیرو آنانیم. آری:
جز به دست و دل محمّد نیست
حلّ و عقد خزینه ی اسرار

الحَمدُللهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ المُتِمَسِّکِین بِوِلاَیَهِ مَولانَا اَمِیرالمُؤمِنِین عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلاَم وَأولاَدَهُ الطَّاهِرِین عَلَیهِمُ السَّلاَم.

این خوشه چین از خرمن ولایت اهل بیت عصمت و طهارت، نه این که به تقلید آباء و امّهات و پیروی از ابنای عصر و متابعت اهل بلد و طایفه و قبیله و یا به گفته ی زید و عمرو، به مذهب اثنا عشری است؛ بلکه از نور علم و درایت و برهان و معرفت چون آفتاب زلال درخشان در نصف النّهار در هوای صحو برایش مبرهن و روشن است که دین حقّ و صدق همین است و بس. و به علم الیقین بلکه به عین الیقین یافته است که صراط مستقیم که شب و روز از خداوند تبارک و تعالی طلب می کنیم، جز این نیست.

(کتاب شریف نامه ها برنامه ها / ابوالفضائل حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله/ ص188و 189)


شهدا


دولا دولا راه رفتند تا امروز بتوانیم راست راست راه برویم

«برای شادی روح شهدا صلوات»


شهدای نوجوان

رزمنده ۱۴ ساله ای را به اسارت گرفته بودند. فرمانده‌ی عراقی وقتی او را دید و متوجه سنش شد، پرسید مگر سن سربازی ۱۸ سال نیست؟ خمینی سن سربازی را پایین آورده؟
رزمنده در جواب عراقی گفت نه، سن سربازی همان ۱۸ سال است، خمینی سن عشق را پایین آورده.


الهی

الهی ! کینه را از سینه ام بزدای , زبانم را از دروغ و تهمت نگه دار,

اگر نعمتم بخشیدی ,شاکرم کن. اگر به بلا افکندی , صابرم کن .

اگر آزمودی پیروزم کن . امروزم را بهتر از دیروزم کن.



هویت طلبگی

خواص میوه ها

راه کار از بین رفتن رژیم صهیونیستی رفراندوم است

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: این جنایات خارج از تصور، واقعیت ذاتی رژیم گرگ صفت و کودک کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است و ملت ایران نیز روز قدس با خروش عظیم خود، نشان می دهد که یار مظلوم و دشمن ظالم است.حدود هزار دانشجو از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی عصر امروز با حضرت آیت الله خامنه ای دیداری ۲ و نیم ساعته داشتند تا رودررو، دغدغه ها، مطالبات و دیدگاههای جامعه دانشجویی را با رهبر انقلاب اسلامی مطرح کنند و در سخنان و پاسخهای ایشان، به تأمل در اولویتها و مسائل مختلف منطقه و کشور بپردازند.


رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان

ادامه »

کیمیای عشق

کیمیای عشق
باز یادم آمد از تقریر عشق
برصریر خویش ، پندپیرعشق
لاله و گلها و ریحان و سمن
جمله طاعاتست و اخلاق حسن
گرخداجویی ، بجو از مهر یار
ناز روی حق نگردی شرمسار
فهم این معنی به غایت مشکل است
لطف مادر را به مطلب حاصل است
خوبی و لطفش دمی در یاد آر
از زمانی را که بودت باردار
دیده ای کو نور چشمانش ندید
شد دلش از بودن تو پرامید
ترک مال و لذت و جاه و جلال
کرد از بهررضای ذوالجلال
گفت : یارب محو کن ، از صفحه جان ذکر غیر
تا مرا آید چه نسلی ؟! پرزخیز…
تا که درد زایمان آمد پدید
صبح دولت در دل مادر دمید
گریه کردی و وضو بگرفت او
شیردادت تا نگردی سست خو
در غم و شادی و در بودو نبود
درکم و بیش ؛ در نقصان و سود
نام و رسمت را نگه داشته

تخم مهرت را به دل می کاشته
سرد و گرمت را به جان کرده قبول
اونگشته از جفای تو ملول
آنچه فضلش کرده اندر حقّ تو
کی به شرح و وصف آیه حدّ تو
فضل او بی علت و بی غایت است
از نگاه لطفش این یک آیت است
مادرت یادت بداد از اهل دل
ورنه می گشتی به پیش حق خجل
این خبر کردن کجا بی حکمت است ؟!
هرچه کامل کرد میدان ، رحمت است
صحبت کامل به از هر طاعتست
طاعت شایسته ترک عادت است
هیچکس را نیست ره سوی وصال
تا نباشد رهبرش صاحب کمال

نقش تربیتی مادر در خانواده
شعری از ملیحه محمود صالحی

بسیجیان ، عاشقان ، سرافرازان ، استواران

(ب) باء بسیج اشارت دارد به بهای احدیت ; زیرا بسیجی مست دیدار حق ، مشتاق وصال به حقیقت و خادم ملت است.

(س) سین بسیج اشارت دارد به سنای صمدیت ; زیرا سخن از دیار عاشقان ، سازندگان ِ سامان دهِ جامعه ، سد پایدار در برابر ظلم ، سروده ی نشاط واقعی سعادت و خوشبختی ملت ایران و سر لوحه ی اعمال صادقانه ی بسیجی است.

(ی) یای بسیج اشارت دارد به یاد ذوالجلال و الاکرام که یکه تاز میدان عشق و معشوق است و یار مرید محبت .
(ج ) جیم بسیج اشارت دارد به جلال ربوبیت ; زیرا بسیج جوار الهی را طالب است و جویای عشق الهی است.

خشم دشمنان

 

علت خشم دشمنان انقلاب اسلامي:

هر چه نشانه هاي توانائي هاي شما و ايستادگي شما و استفامت شما

بيشتر باشد، بدانيد آنها خشمگين تر ميشوند.

اگر بتوانند، اين خشم را در عمل اعمال خواهند كرد؛ اگر نتوانند هم، مجبورند

زنجير بجوند و پيشرفت شما را تماشا كنند؛ و همين جور خواهد شد.

هر حركت بزرگ شما آنها را خشمگين ميكند.

حرفهايي كه امروز آمريكايي ها ميزنند، از صدر تا ذليلشان ، از رئيس جمهور شان تا سخنگوي فلان وزارتخانه شان، و همچنين بعضي از غربي هاي ديگر، نشان دهنده ي عصبانيت است.

عصبانيند،خشمگينند، نااميدند، نميدانند بايد چه كار كنند…

بمناسبت 27 آذر سالروز شهادت آيت الله دكتر محمد مفتح- روز وحدت حوزه و دانشگاه

آيت الله شهيد دكتر محمد مفتح از چهره هاي ماندگاري است كه نام او با فرهنگ اصيل اسلامي‏، مكتب پوياي تشيع و انقلاب شكوهمند اسلامي آميخته است. دكتر مفتح را بايستي از طراحان فكري و فرهنگي انقلاب اسلامي دانست كه به عنوان يك مجتهد و فقيه در چند جبهه به مبارزه فكري و فرهنگي مشغول بود. وي در كنار تعليم و تربيت و تدريس در حوزه و دانشگاه خدمت فرهنگي قابل توجهي انجام داد. استاد شهيد به هر دو كانون حوزه و دانشگاه آشنايي كامل داشت و در واقع بنيانگذار وحدت حوزه و دانشگاه بود.

روز وحدت حوزه و دانشگاه

شهيد آيت‌الله دکتر محمد مفتح در سال 1307، در خانواده‌اي روحاني در همدان متولد شد. پس از فراگيري مقدمات، راهي قم شد و در محضر بزرگاني چون امام خميني، علامه طباطبايي و .. استفاده نموده و خود مدرسي بزرگ در حوزه گرديد. ايشان در حاليکه استادي بزرگ در قم بودند، پا به عرصه دانشگاه گذاشته و تا درجه دکترا ادامه تحصيل دادند. شهيد مفتح که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهي و روحاني، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود، ايجاد وحدت ميان اين دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد و در کنار آموزش و تدريس و تربيت نيروهاي جوان به مبارزه با رژيم پهلوي پرداخت. در سال‌هاي 1340 تا 42، سخنراني‌هاي او در شهرهاي مختلف در روشن ساختن مواضع نهضت اسلامي و افشاي چهره رژيم پهلوي بسيار مؤثر بود که با آگاهي ساواک اين جلسات تعطيل و ايشان دستگير و مورد آزار و اذيت ساواک قرار گرفت. محبوبيت و مقبوليت شهيد مفتح در ميان طلاب و دانش‌آموزان موجب شد که او را از آموزش و پرورش اخراج و در سال 1347، به نواحي بدآب و هواي جنوبي ايران تبعيد کنند و بعد از سپري شدن مدت تبعيد نيز از ورود ايشان به قم جلوگيري به عمل آمد و ايشان با اقامت در تهران به تدريس از دانشکده الهيات مشغول شد. ايشان به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان امامت جماعت مسجد دانشگاه را عهده‌دار شد. سخنراني‌هاي ايشان در مسجد دانشگاه در ترغيب نسل روشنفکر و تحصيل کرده به اسلام اثر بسزايي داشت. شهيد مفتح همچنين در حسينيه ارشاد نيز به فعاليت‌هاي تبليغي و علمي مي‌پرداخت و پس از تعطيلي اين حسينيه بوسيله ساواک، ايشان با قبول امامت مسجد جاويد در سال 1352، هسته ديگري از دانشجويان و روشنفکران را به دور خود جمع نمود. در آذر 1353 مسجد جاويد مورد هجوم ساواک قرار گرفت و شهيد مفتح نيز دستگير و زنداني شد. ياد و خاطره نماز عيد فطر سال 1357 که در قيطريه تهران و با استقبال بي‌نظير مردم تهران به امامت شهيد مفتح انجام شد در تاريخ انقلاب هميشه مي‌درخشد. در خطبه‌هاي اين نماز، شهيد مفتح براي اولين بار نام امام خميني را آشکارا بر زبان جاري و رهبري امام را مورد تأکيد قرار داد و روز پنجشنبه 16 شهريور را به عنوان تجليل از شهداي نهضت تعطيل اعلام کرد که زمينه‌ساز راهپيمايي 17 شهريور و وقايع جمعه سياه گرديد. شهيد مفتح با تشکيل شوراي انقلاب از سوي امام به عضويت اين شورا درآمد. سرانجام اين شهيد بزرگوار در روز 27 آذر 1358، هنگام ورود به دانشکده الهيات،‌ توسط گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به فيض عظيم شهادت نائل آمد. اين روز به مناسبت فعاليت و مجاهدت اين شهيد بزرگوار در راه تحقق وحدت ميان حوزه و دانشگاه، روز وحدت روحاني و دانشجو ناميده شده است.