موضوع: "اخلاقی"

عوامل رشد انسان در قرآن

1- ایمان به خدا و قیامت، عامل رشد انسان
اول اینکه ایمان سبب رشد است. چون آدم مؤمن موجودات را در مادیات نمی‌داند. می‌گوید: این مادیات را قبول دارم، غیر مادیات را هم قبول دارم. ایمان به ماوراء هم دارد. مادیون وقتی می‌گوییم: چه چیزی را قبول داری؟ می‌گوید: هرچه به چشم ببینم را قبول دارم. اگر چیزی را به چشم نبینم قبول ندارم. یعنی ایمان در انحصار مادیات است. ما نه، رشد پیدا کردیم. می‌گوییم: بخشی از هستی دیدنی و بخشی از هستی ندیدنی است. مثل ما آسان است. مثل جاذبه زمین، می‌گوییم: شما جاذبه زمین را به ما نشان بده ببینم. چیزی در زمین است به نام آرد نخودچی، آرد گچ، آرد ذرت،بگوییم: همان است، همان است… فقط می‌گویی: سیب که افتاد چرا پایین آمد؟ پس لابد زمین جاذبه دارد. جاذبه زمین دیدنی نیست. از افتادن سیب پی می‌بریم که زمین جاذبه دارد. از صدای زنگ پی می‌بریم که پشت در خانه کسی زنگ می‌زند. موجودات همه دیدنی نیستند. غیب دیدنی نیست. قیامت دیدنی نیست. خدا دیدنی نیست. ملائکه دیدنی نیست. اینکه انسان همه هستی را در دیدنی‌ها بداند و منحصر در دنیا این کار غلطی است. بخشی از موجودات دیدنی و بخشی ندیدنی است.
شناخت بزرگان به انسان رشد می‌دهد. به امام سجاد(ع) گفتند: چقدر عبادت می‌کنی؟ گفت: من کجا و علی کجا؟ یعنی بین خودش و امیرالمؤمنین مقایسه می‌کرد و می‌گفت: من کجا و علی کجا؟ علی می‌گفت: «أَنَا عَبْدٌ مِنْ‏ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ (ص)» (كافي،ج 1، ص 89) من بنده‌ای از بندگان محمد (ص) هستم.
2- دعا و نیایش، بستر رشد معنوی انسان
دعا آدم را رشد می‌دهد. این دعایی که شما ماه رمضان می‌خوانید، حضرت عباسی بعضی‌هایش مثل این دعا قبول نمی‌شود. از دعاهایی که حتماً مستجاب نمی‌شود این است. «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام» خدایا هرسال من مکه باشم.  به 124 هزار پیغمبر این دعا مستجاب نمی‌شود. کاروان‌های حج هم هرسال نمی‌روند،یکی در میان می‌روند. پس چرا دعا می‌کنیم؟ می‌خواهد شما را رشد بدهد. می‌گوید: فکرت برای طول تاریخ باشد. ولو حالا ممکن است یک ساعت و دو ساعت، اما آرزویت باید بلند باشد. شما می‌گویید: «اللهم اغن کل فقیر» اصلاً این دعا در طول تاریخ مستجاب شده است؟ یعنی شده در تاریخ فقیری نباشد؟ همیشه فقیر بوده است. پس چرا به ما می‌گویند: خدایا همه فقیرها را بی‌نیاز کن. می‌خواهد بگوید: فکرت همه باشد. ولو این در عمل به همه نمی‌شود. بخشی از فقیرها ممکن است وضعشان خوب شود اما دعا فکر شما را بالا می‌برد. در سلامی که به امام زمان می‌دهید ببین چه می‌گوید. می‌گوید: «بلغ مولانا الامام الهادی المهدی» خدایا سلام مرا به امام زمان برسان. بعد می‌گوید: «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ  من به نیابت همه مردان و زنان با ایمان، «فِى مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» در مشرق زمین و مغرب زمین، «وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا» کوهستان باشد یا کفی باشد. «وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا» دریا باشد یا خشکی باشد. «وَ عَنْ وَالِدَىَّ وَ وُلْدِى» و والدین من، چه دعایی باشد؟ «زنه عرش الله»وزنش وزن عرش خدا باشد. «ومداد کلماته وما احصاه علمه و احاط به…» چه می‌گوید؟
در دعای نماز عید فطر چه می‌خوانید؟ «و اسئلک ما سئلک منه عبادک الصالحون» اوه… هرچه بندگان صالح در طول تاریخ خواستند همه را به من بده. «و اعوذ بک مما استعاذ منک عباد الصالحون» هر خطایی که بندگان صالح از آن خطر به تو پناه بردند، من هم به تو پناه می‌برم. هرچیز خیری که بندگان صالح از تو خواستند، همه را به من بده. دعا میلیاردی است. کلمات دعا انسان را بالا می‌برد.
3- ازدواج، عامل رشد همسران
ازدواج به آدم رشد می‌دهد. آدمی که همسر ندارد دائم می‌گوید:خودم،کتم، شلوارم،کیفم، کفشم، کلاهم، ماشینم، قلمم، دواتم! تا ازدواج کرد می‌گوید: خودم و زنم و مادرزنم و برادر زنم و پدر زنم و دایره باز می‌شود. آدمی که زن ندارد خودش هست و کفش و کلاهش. همسر که گرفت،خودش وزنش و بچه‌اش و نوه‌اش… سفارش کردند در ازدواج با غیر فامیل ازدواج کنید. نه اینکه ازدواج فامیلی بد باشد. اما سفارش شده با غیر وصلت کنید که فامیل‌ها گسترش پیدا کند. ازدواج به انسان رشد می‌دهد. از خودم بیرون می‌آیم.
آشنایی با تاریخ به انسان رشد می‌دهد. امیرالمؤمنین در نامه‌ای به امام حسن فرمود: حسن جان! من سنم زیاد نیست اما چون تاریخ بشر را می‌دانم به اندازه بشر اطلاع دارم. شما اگر تاریخ یک قرن را بدانی انگار یک قرن عمر کردی. اگر تاریخ سه قرن را بدانی، انگار سه قرن عمر کردی. آشنایی با تاریخ، مشورت با بزرگان به آدم رشد می‌دهد.اینها تاریخ هم هست، به آیات هم می‌رسیم. در قرآن در مورد مشورت دو چیز داریم. یکی «وَ أَمْرُهُمْ‏ شُورى‏ بَيْنَهُم‏» (شوری/38)، «وَ شاوِرْهُمْ‏ فِي الْأَمْرِ» (آل عمران/159) یکی هم می‌گوید: «وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوف‏» (طلاق/6) «وَ أْتَمِرُوا» یعنی مشورت بدهید. ما سه آیه شاید هم بیشتر باشد. «فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏» (صافات/102) مشورت، یک لامپ، یک لامپ است. دو تا لامپ نورش بیشتر است. ده تا نورش بیشتر است. یک مغز،یک مغز است. با پنج نفر مشورت کردی، پنج تا مغز می‌شود. رشد پیدا می‌کند.
سیر و سفر؛ در قرآن شش بار داریم «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» (انعام/11) بلند شوید بگردید. جهانگردی، جهانگردی هدفدار باشد. نه پیتزا بخوریم و آنجا بستنی بخوریم و اینجا عکس بگیریم. «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا» (نمل/69) بروید بگردید و صاحب نظر باشید. یعنی گردشگری هدفمند نه عیاشانه و غافلانه! شش بار هم داریم «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» (یوسف/109) سیروا یعنی برو بگرد. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا» توبیخ می‌کند چرا نرفتی بگردی؟ چون بازدید از خیلی چیزها این ذهنیت را به آدم می‌دهد که عجب! اینها چه کسانی بودند و چه کارهایی کردند؟ بازدید از آدم‌ها و از مکان‌ها.
مطالعه کتب سودمند، آدم را باز می‌کند. انسان‌هایی که غیر از کتاب‌های درسی و دانشگاه،کتاب‌های دیگر نمی‌خوانند. اینها آدم‌های بسته‌ای هستند. چهار کلمه حفظ می‌کند مدرکی بگیرد ولی سوادی ندارد. جز همین کتاب‌هایی که خوانده است. بیایید قرار بگذاریم هفته‌ای یک کتاب مطالعه کنیم. هفته‌ای دو کتاب مطالعه کنیم. دو هفته‌ای یک کتاب مطالعه کنیم. مطالعه به انسان رشد می‌دهد.
4- انس با قرآن و معارف قرآنی
انس با قرآن به آدم رشد می‌دهد. شما الآن زیارت رفتی، فکر می‌کنی و می‌گویی: الحمدلله زیارتی کردیم و شب جمعه کنار امام رضا بودیم و ماه رمضان و نماز جماعت و سحرخیزی و قرآن و… اما اگر قرآن بخوانی، قرآن می‌گوید: «يُسَبِّحُ‏ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض‏» (جمعه/1) تمام ذرات هستی سبحان الله می‌گویند. آقای قرائتی تو کسی نیستی. تو یک سبحان الله گفتی. تمام شن‌ها و برگ‌های درخت سبحان الله می‌گویند. عجب! پس من هیچ هستم!؟ بله هیچ هستی. وقتی می‌گوید:«سبح لله، یسبح لله»، «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ‏» (روم/26) «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ‏» (الرحمن/6) اتفاقاً ما سر نماز حواسمان پرت است ولی قرآن در مورد نماز پرنده‌ها می‌گوید: اینها هم نماز می‌خوانند و هم می‌فهمند چه می‌گویند. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ‏ وَ تَسْبِيحَهُ‏» (نور/41) یعنی گنجشک نماز می‌خواند و می‌فهمد چه می‌گوید. بنده نماز می‌خوانم و نمی‌دانم چه می‌گویم. نماز گنجشک از من بهتر است.
یکبار نماز جمعه بودیم. یکی از آقایان آمد کنار ما ایستاد. یک بچه کوچک هم با او بود. این بچه نگاه به پدرش می‌کرد. می‌دید پدرش خم می‌شد، او هم خم می‌شد. بلند می‌شد، او هم بلند می‌شد. هرکاری پدرش می‌کرد، او هم می‌کرد. بعد از نماز گفتم: خدایا شاهد باش. این بچه خم و راست شد، نفهمید. من هم رئیس ستاد نماز کشور هستم. من هم خم و راست شدم و متوجه نشدم. منتهی من پز نماز را می‌دهم و این بچه خوشا به حالش، دیگر پز نمی‌دهد. کسی هست دست بلند کند و بگوید: در عمرم دو رکعت نماز با توجه خواندم؟ آنوقت آدم قرآن می‌خواند و می‌گوید: «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ‏» کل هستی در حال تواضع است. «سبح لله» در گذشته، «یسبح لله» در آینده، کل هستی در حال تواضع است.
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم *** با شما نامحرمان ما خاموشیم

پژوهش و تحقیق انسان را رشد می‌دهد. انسان تحقیق کند. «لا علم کالتحقیق» علم مثل تحقیق نیست. ممکن است شما یک چیزی را بشنوی و قبول کنی. چرا برای اینکه رشد نکردی. اما وقتی تحقیق کردی می‌گویی:عجب! آنچه هم فکر می‌کردی این نیست. من تحقیق کردم و چیز دیگری از آب درآمد. «لا سنة أفضل‏ من التحقيق‏» (غررالحكم، ص61) «و يضم إلي علمه علوم الحكماء» (غررالحكم، ص55) مؤمن باید علم و دانش حکما را به خودش اضافه کند. «اضربوا بعض الرأي ببعض يتولد منه الصواب‏» (غرر الحكم، ص 442) اگر می‌خواهید ببینید راه حق کدام است با هم مشورت کنید و فکرها را با هم درگیر شود و حرف حق از لا به لای بحث‌ها دربیاید. دیگر چه؟ داریم عوامل رشد را می‌گوییم. تا شماره یازده گفتم.
5- تعاون و همکاری در امور اجتماعی
12- همکاری با دیگران به آدم رشد می‌دهد. قانع به کار خودتان نباشید. دیگران را هم شریک کنید. یک تریاکی را هرجا رها کنی، سال دیگر دو تا می‌شود. ده تا تریاکی را هرجا رها کنی،سال دیگر بیست تا می‌شوند. اما بیست تا نمازخوان سال دیگر چهل نفر می‌شوند؟ قانع نباشید به اینکه خودتان نماز می‌خوانید. در فامیل شما چند نفر هستند که نسبت به نماز کاهل هستند؟ یکبار می‌خواند. یکبار نمی‌خواند. یا غلط می‌خواند. یا بد می‌خواند. یک کتاب خریدیم برایش ببریم و بگوییم: آقا… گاهی وقت‌ها می‌گویی: من پسرم، دامادم، عروسم، برادرم،خواهرم اهل نماز نیست. به او می‌گویم گوش نمی‌دهد. وقتی می‌گویی گوش نمی‌دهد شما باید او را رها کنی؟ ممکن است حرف شما را گوش ندهد. حرف فلان استاد دانشگاه را گوش بدهد. حرف معلمش را گوش بدهد. حرف فلان فوتبالیست را گوش بدهد. وقتی شما گفتی و گوش نداد، اینطور نیست که بگویی: من دیگر امر به معروف نمی‌کنم. گفتم: گوش نداد. به درک! نه. به کس دیگر بگو او بگوید. دو تایی بگویید. ممکن است یک نفر تلفن کند گوش بدهد. ممکن است حرف شما را گوش ندهد.
جوان دانشگاه نزد من آمد، گفت: من می‌خواهم داماد شوم، پدرم می‌گوید: زود است. لیسانس بگیر بعد. من الآن همسر می‌خواهم. گفتم: من چه کنم؟ از من چه می‌خواهی؟ گفت: می‌شود شما به پدرم تلفن کنی؟گفتم: پدرت مرا قبول دارد؟ گفت: بله، پای تلویزیون می‌نشیند. گفتم: پای تلویزیون می‌نشیند معنایش این نیست که قبول داشته باشد. یک میمون هم برقصد او را نگاه می‌کنند. اما معنایش این نیست که مرید میمون است. گفت: نه به شما علاقه دارد. گفتم: اگر علاقه دارد تلفن بزن. تلفن کرد، در همین دانشگاه. گفتم: من محسن قرائتی هستم. پیشنماز دانشگاه هستم. آقازاده شما آمده می‌گوید: من زن می‌خواهم. همین مقداری که پسر شما به من مراجعه کرده است، پیداست متدین است. چون جوان‌ها زن می‌خواهند خودشان می‌روند برنامه‌ریزی می‌کنند. اینکه به من می‌گوید: پیداست انسان متدینی است. شما هم به شکرانه‌ی اینکه پسرت می‌خواهد از راه دین تغذیه شود نه از راه حرام، اقدام کن! رفت داماد شد و آمد تشکر کرد. گاهی ممکن است پسر به پدرش بگوید، گوش ندهد. حرف نزن! دهانت بوی شیر می‌دهد. خجالت بکش! بی‌حیا. ممکن است شما به پدرت می‌گویی زن می‌خواهم، پدرت اینطور جوابت را بدهد. اما به عمویت بگویی. به دایی‌ات بگو. به پیشنماز محله بگو. ببینید چه کسی حرفش نفوذ دارد؟ در امر به معروف و نهی از منکر نمی‌گوید: هرکسی این کار را بکند، می‌گوید: هرکس حرفش نفوذ دارد. اگر شما حرفت نفوذ دارد، بگو. گاهی باید کار شریکی کرد.
خدا به موسی گفت: نزد فرعون برو! گفت: من تنهایی نمی‌توانم. فرعون از آن پارچه‌هایی است که باید با نخ دولا دوخت. «هارُونَ‏ أَخِي‏» (طه/30)، هارون برادرم هم بیاید. عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي، وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي» (طه/31و 32) او را شریک کن. دو تایی شویم. «كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً، وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً» (طه/33 و34) دو تایی برویم. گاهی وقت‌ها حرف شما اثر ندارد، دوتایی اثر دارد.
عوامل رشد، شما به همه خوبی‌ها نمی‌رسی ولی می‌توانی به همه خوب‌ها دعا کنی. خدایا هرکس… دعا که می‌کنی میلیونی دعا کن. در دعا روحت بالا می‌رود. رشد پیدا می‌کند. بارها این را گفتم و باز هم تکرار کنم. شما اگر می‌گفتی: سمع الله لحمدی! خدا حمد مرا می‌شنود. تو یک نفر هستی و من هم یک نفر هستم. شما یک نفر هستی و من هم یک نفر هستم. اما وقتی گفتی: سمع الله لمن حمده. «من حمده» میلیاردی می‌شود. رشد پیدا می‌کنیم. دعا به دیگران کنیم. شریک کار دیگران شویم.
واسطه گری کنیم. «الدَّالُ‏ عَلَي الْخَيْرِ كَفَاعِلِهِ‏» (من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 380) اگر واسطه خیر شوید، «مَن سَنّ سُنّة حَسَنة» حدیث داریم اگر یک کار خیری را باز کنید، تا آخر تاریخ هرکس از این راه برود، شما هم ثوابش را می‌بری. یعنی ما می‌توانیم خودمان را رشد بدهیم. یعنی دیگر من نباشم، ما باشیم. در نماز من نیست. «ایاک نعبد» نمی‌گوید: «ایاک اعبد و ایاک استعین»، «نعبد» همه ما، «اهدنی» نمی‌گوییم. «اهدنا»، «السلام علی» نمی‌گوییم. «السلام علینا»، «اهدنا»، «نعبد»، «نستعین»
یکی از ابزار رشد این است که از خدا بخواهیم خدایا مرا وسیله‌ی رشد قرار بدهد. امام سجاد در دعای مکارم الاخلاق می‌گوید: «وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ» (صحيفه سجاديه، دعاي20) خدایا من دلیل رشد مردم شوم. بنشینیم فکر کنیم رشد در چیست؟
خدا یک نوه‌ای به ما داد. یکی از بستگان به من زنگ زد وگفت: این اولین نوه تو یا دومین نوه تو هست، من می‌خواهم یک هدیه بدهم. به نظر تو چه بدهم؟ گفتم: نباید از من بپرسی که هدیه چه بدهی؟ هرچه خواستید بدهید دست شما درد نکند. گفت: دوچیز را تو انتخاب کن. گفتم: چه؟ گفت: یا یک فرش است، قاب‌هایی هست که «ان یکاد» است. یا یک فرش است، قاب فرش برایت بیاورم. یا یک فیش عمره است. آن روز فیش عمره ارزان بود. انتخاب با توست. گفتم: فرش پشم است. عمره زیارت پیغمبر است. تو می‌گویی: پشم یا پیغمبر؟ این هم سؤال است؟ گفت: راست می‌گویی من توجه نداشتم.
گاهی وقت‌ها بلد نیستیم چه بخواهیم. به کسی گفتند: سه دعای مستجاب داری. چون کارهای خیری کردی، خدا سه دعای تو را مستجاب می‌کند. گفت: الحمدلله! خدایا زن من زیباترین زنان کره‌ی زمین شود. دعا مستجاب شد. آمد در خانه دید به چه خانمی! پچ پچ شد، همسایه‌ها فهمیدند، در کوچه و محله همه به هم پیغام دادند، کار به جایی رسید که هروقت خانم می‌خواست از خانه بیرون برود، مردم صف می‌کشیدند خانم او را ببینند. دید عجب زندگی‌اش تلخ شد. اول خانم معمولی بود برای خودش بود. حالا همه مثل حلوای نذری می‌خواهند یک انگشت بزنند. این نشد که… گفت: دعای دوم من این است. خدایا زن من به قدری زشت شود که هیچکس نگاهش نکند. آمد خانه دید زن کج شده است. دماغش مثل لامپ شده است. ابروهایش… دید چه قیافه‌ای شد و نمی‌شود نگاهش کرد. گفت: دعای سوم خدایا زن من شکل اولش شود. سه دعا کرد اما عقل نداشت.
اینکه آدم بفهمد چه دعایی می‌کند مهم است. امام سجاد می‌گوید: خدایا برای رشد به من کمک کن. «و اجعلنی وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ» خدایا مرا راهنما و رشد دیگران قرار بده. در کارها رشد باشد، هدر نرویم.
اصحاب کهف وقتی در غار رفتند،گفتند: «رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ‏ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً» (کهف/10) رَشَد همان رشد است. خدایا تو مرا رشد بده.
6- مطالعه کتاب‌های مفید و رشدآفرین
خیلی از درس‌هایی که ما می‌خوانیم رشد نیست. درس می‌خوانیم و مدرک هم می‌گیریم اما رشدی درونش نیست. یعنی نمی‌خواندیم هم همین قیمت بود. دانستن آن جایی را آباد نمی‌کند. ندانستن هم جایی…کتابی را بخوانید درونش رشد باشد. حدیث داریم با کسی رفیق شو که وقتی حرف می‌زند علمت را بالا ببرد. نگاهش که می‌کنی یاد معنویت و قیامت بیافتی. حرف می‌زنی علمت زیاد شود. نگاه به او تذکر به تو بدهد.
خیلی از کتاب‌هایی که می‌خوانیم وقتمان را تلف می‌کنیم. حیف کاغذ، حیف عمر، حیف چاپخانه، حیف جلد، واقعاً حیف، چه خواندیم؟ هیچی. رشد درونش باشد.
7- تلخی‌ها و سختی‌ها، عامل رشد و پیشرفت انسان
مشکلات عامل رشد است. گاهی وقت‌ها یک مشکلی برای ما پیش می‌آید، ولی رشد می‌کنیم. اگر صدام لعنتی هشت سال به ما حمله نمی‌کرد الآن ارتش و سپاه ما به اینجا نمی‌رسید. زلزله عامل رشد است چون یک عده از دنیا می‌روند و مهندسین به فکر می‌افتند خانه‌های ضد زلزله درست کنند. بیماری عامل رشد است چون در انسان علم داروسازی پیدا می‌شود. سرما عامل رشد است که وسیله گرمکن درست کنیم. گرما عامل رشد است که وسیله سردکن درست کنیم. یعنی هر ضرری عقل را زیاد کند، مشکلات عامل رشد است. گاهی وقت‌ها انسان از خدا غافل است. به درد سر که افتاد می‌گوید: یا الله! یا الله! یا الله! همین که به خدا گره خورد این رشد است. چون اگر شکمش سیر بود، گاهی زیر پای آدم را داغ می‌کنند که آدم برود. چون تا داغ نکنند آدم تکان نمی‌خورد. خدا زیر پای آدم را داغ می‌کند که پای آدم بسوزد و بدود. بیماری‌ها، تلخی‌ها، آدم به زن و بچه‌اش دل بسته است، یکوقت خانمش می‌گوید: تو هم شدی مرد؟ همه چیز را فرو می‌ریزد.  به اولادش دلبسته است، بعد از اولادش هم بی‌مهری می‌بیند. بی‌مهری از همسر و فرزند تلخ است. اما وسیله رشد است. می‌گوید: ببین ما این همه پول خرج این کردیم این نتیجه شد. بیا یک مقدار پول‌ها را خرج رضای خدا کنیم. بدهیم جایی که خدا راضی است.
گاهی فحش‌ها عامل رشد است. فحش داده عامل رشد است. اگر این فحش‌ها را نمی‌داد به اینجا نمی‌رسیدیم. یک کسی به دفتر ما در ستاد نماز آمد، یک متلکی بار ما کرد. گفت: من از شما آخوندها، در ساخت و ساز فقط یک حدیث بیشتر نداریم. مستراح رو به قبله نباشد. اسلام غیر از مستراح قانون ندارد. برای اتاق پذیرایی، برای رنگ اتاق، فاصله سقف با کف اتاق، طبقات ساختمان، چاه آب، نورگیر،    هواگیر، مصالح ساختمان، نقشه ساختمان، جهت ساختمان، اشراف، ویلایی، آپارتمان، اسلام برای ساخت و ساز چه دارد؟ ما از شما آخوندها جز مستراح چیز دیگری نشنیدیم. این متلک را گفت و رفت. اذیت شدم ولی همین فحش مرا رشد داد. گفتم: خوب راست می‌گوید، جواب بده. ما حدوداً ششصد هزار مهندس ساختمان داریم. در نظام مهندسی حدوداٌ با کم و زیادش چهارصد هزار دانشجو     در دانشگاه داریم مهندسی می‌خواند. چهارصد تا وششصد تا یک میلیون در دنیای مهندسی هستند. یک سوم پول مملکت با کم و زیادش خرج ساختمان می‌شود. یک سوم پول مملکت خرج ساخت و ساز می‌شود. یک میلیون هم تحصیل کرده داریم. یا الله شما آخوند هستی دو حدیث بخوان ببینیم. این فحشی که ایشان به ما داد، فحش نداد، متلک گفت. این متلک مرا داغ کرد و دو سه ماه در ساخت و ساز در اسلام رفتیم. یک کتابی نوشتیم به اسم «شهر و مسکن در اسلام» به بعضی از اساتید دانشگاه دادیم، اساتید استاد تمام، یعنی پروفسورهایشان،خواندند و پسندیدند و تشکر کردند و نامه نوشتند. یعنی گاهی تو را فحش می‌دهد ولی همین فحش عامل رشد است. لیموترش نگو ترش است، اگر عرضه داری از همین لیموترش یک لیموناد درست کن. گاهی چیزهای تلخ یک برکاتی دارد. لیموشیرین، شیرین است ولی برکت ندارد. بعد از یک دقیقه تلخ می‌شود. لیموترش، ترش است اما دو سال در یخچال می‌ماند. ترش است ولی ماندگار است. این لیموشیرین است ولی بعد از یک دقیقه تلخ می‌شود. چوب عود را می‌سوزانند اما تا می‌سوزانند بوی عطرش بلند نمی‌شود. گاهی تلخی‌ها عامل رشد است.

درس های از قرآن حجت الاسلام آقای قرائتی

تدبیر خردمندانه امام حسن مجتبی علیه‏ السلام

آثار و برکات تدبیر خردمندانه امام حسن مجتبی علیه‏ السلام برای امت اسلام، بسیار بیش از آن است که بتوان آن را بازگو کرد. مقام معظم رهبری، حضرت آیت‏ اللّه‏ العظمی خامنه ‏ای، که در زمینه آشنایی با جریانات مختلف فکری و سیاسی تاریخ اسلام از بصیرت و بینایی قابل توجهی برخوردارند.

در تبیین علل و انگیزه‏های صلح امام حسن مجتبی علیه‏ السلام و دستاوردهای ارزشمند آن می‏ فرمایند:

در باب صلح امام حسن علیه‏ السلام این مسأله را بارها گفته ‏ایم و در کتاب‏ها نوشته‏ اند که هر کس، حتی خود امیرالمؤمنین علیه ‏السلام ، هم اگر به جای امام حسن مجتبی علیه ‏السلام بود و در آن وضع قرار می‏گرفت، ممکن نبود کاری بکند غیر از آن کاری که امام حسن علیه ‏السلام کرد. هیچ کس نمی‏ تواند بگوید که امام حسن علیه‏ السلام ، فلان گوشه کارش سئوال برانگیز است. نه، کار آن بزرگوار، صددرصد بر استدلالِ منطقیِ غیر قابل تخلف منطبق بود.

اگر امام حسن علیه‏السلام صلح نمی‏کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله وسلم را از بین می‏ بردند و کسی را باقی نمی ‏گذاشتند که حاف0نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. همه چیز به کلی از بین می‏رفت و ذکر اسلام بر می‏افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی‏ رسید. این حق عظیمی است که امام مجتبی علیه ‏السلام بر بقای اسلام دارد. امیدوارم خداوند به همه‏ ی ما بصیرتی عنایت کند تا بتوانیم آن بزرگوار را بشناسیم و نگذاریم پرده جهالت و غبار بدشناختی‏یی که تا مدت‏ها بر چهره آن بزرگوار بوده، باقی بماند؛ یعنی حقیقت را باید همه بفهمند و بدانند که صلح امام مجتبی علیه ‏السلام همان قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش، امام حسین علیه‏ السلام ارزش داشت.

شرح دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان

اللهم اجعلني فيه من المستغفرين و الجعلني فيه من عبادک الصالحين القانتين و اجعلني فيه من اولياءک المقربين برافتک يا ارحم الراحمين” “خدايا مرا در اين روز از استغفارکنندگان قرار ده و از بندگان صالح مطيع مقرر فرما و هم در اين روز از دوستان مقرب درگاه خود قرار داده بحق لطف و رحمتت اي مهربانترين مهربانان”

1) اللهم اجعلني فيه من المستغفرين. “خدايا مرا در اين روز از استغفار کنندگان قرار ده”
شرايط استغفار چيست؟
شخصي در محضر حضرت علي عليه السلام گفت: “استغفرالله” اميرالمومنين علي عليه السلام فرمود: “مادرت به عزايت گريه نمايد، آيا مي داني استغفار چيست؟ همانا استغفار درجه عليين است و آن اسمي است که به شش معني واقع مي گردد: اول پشيماني بر گذشته مي باشد، دوم عزم و اراده براي دوري از آن گناه تا ابد، سوم حق مخلوقات را ادا نمايي تا خدا را پاک و مطهر ملاقات کني و حقي از مخلوقات بر عهده تو نباشد، چهارم اينکه به سوي هر فريضه اي که ضايع نموده اي روي آورده و حق آن را ادا کني، پنجم اينکه گوشتي را که به واسطه حرام روييده شده به واسطه اندوهها آب کني تا پوست به استخوان چسبيده و گوشت تازه بين آنها روييده شود و ششم اينکه درد و رنج فرمانبرداري و اطاعت را به جسم بچشاني چنان چه شيريني معصيت را به آن چشانده بودي، پس در آن هنگام مي تواني بگويي “استغفرالله"(3) که در اين روز ما هم از خداوند مي خواهيم جزء مستغفرين واقعي که امير مومنان علي عليه السلام در مورد آن توضيح فرموده اند قرارمان داده و توبه ما را بپذيرد…
2) و اجعلني فيه من عبادک الصالحين القانتين. “و در اين روز مرا از بندگان صالح مطيع قرار ده”
هنگامي که بنده در پيشگاه خداوند داراي مقام و منزلت است که واجبات الهي را انجام داده و از محرمات او بپرهيزد. آنگاه است که آن بنده به عنوان بنده صالح که مطيع پروردگار خويش است قرار خواهد گرفت که در اين روز ما نيز از خداوند مي خواهيم که ما را جزء بندگان صالح که مطيع اوامر او مي باشند، قرار دهد.
3) واجعلني فيه من اولياءک المقربين برافتک يا ارحم الراحمين” “و در اين روز مرا از دوستان مقرب درگاهت قرار ده بحق لطف و رحمتت اي مهربانترين مهربانان.”
همان طور که در روايات و آيات آمده است کساني مقرب درگاه الهي قرار مي گيرند که هيچ گاه از ياد خداوند در تمام لحظات عمر و حيات خويش غافل نگردند و بندگي خدا را فقط براي رضاي خداوند انجام دهند که براي فهم بيشتر به نمونه بارز آن حضرت امير مومنان علي عليه السلام اشاره مي کنيم که در مناجات با خداوند چنين فرمودند: “الهي ما عبدتک خوفا من نارک و لاطمعا في جنتک لکن وجدتک اهلا للعباده فعبرتک” “بار خدايا! تو را به خاطر ترس از جهنمت و يا به جهت طمع به بهشتت عبادت نمي کنم، بلکه تو را شايسته عبادت يافتم، پس تو را عبادت مي کنم"(4 ) ما نيز در اين روز از خداوند مي خواهيم که بحق لطف و رحمتش ما را از دوستان و اولياء و مقربان درگاهش قرار دهد. ان شاءالله که تابع باشيم.

توجّه به عبادت

حضرت آیت اللّه‏ العظمى بهجت ـ حفظه اللّه‏ ـ نقل مى ‏کردند: شخصى در آن زمان در صدد
برآمده بود که ببیند چه کسانى سحر ماه مبارک رمضان در حرمِ حضرت امیر علیه‏ السلام در قنوت نماز وَترشان دعاى ابوحمزه ثمالى مى ‏خوانند، آن طور که خاطرم هست اگر اشتباه نکنم کسانى را که مقیّد بودند این عمل را هر شب در حرم حضرت امیر علیه‏ السلام انجام بدهند شمرده بود و بیش از هفتاد نفر شده بودند.
به هر حال، بزرگانى که تقیّد به جهات عبادى و معنوى داشتند در آن عصرها زیاد بودند.
متأسّفانه در عصر ما کمتر این نمونه‏ ها را مشاهده مى‏ کنیم. البتّه علم غیب نداریم، شاید آن کسانى که پیش‏تر در حرم‏ ها این عبادت‏ ها را انجام مى‏ دادند حالا در خانه‏ هایشان انجام مى ‏دهند، ولى مى ‏شود اطمینان پیدا کرد که تقیّد به اعمالِ عبادى و معنوى سیر نزولى داشته و این بسیار جاى تأسّف است.

سخنان مهم پیامبر درباره ماه مبارک رمضان

1.سید قدس سره در (اقبال) از كتاب (بشارة المصطفى لشیعة المرتضى ) با استناد آن به ((حسن بن على بن فضال )) از امام رضا از پدرانش ، از امیرالمؤ منین – درود و سلام بر آنان – روایت نموده كه حضرت فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روزى براى ما سخنرانى نمود و فرمود:

((مردم ! ماه خدا با بركت و رحمت و بخشش گناهان نزدیك است ؛ ماهى كه نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن بهترین ساعتهاست ؛ ماهى است كه در آن به میهمانى خدا دعوت شده و شما را در این ماه از كسانى قرار داده اند كه شایسته كرامت خدا هستند.

نفس كشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است . پس با نیتهایى راست، و دلهایى پاك از خدا بخواهید شما را موفق به روزه آن ، و خواندن كتابش نماید. بدبخت كسى است كه از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.

با تشنگى و گرسنگى خود در آن ، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید؛ بزرگان خود را در آن احترام كنید؛ كوچكترها را مورد رحمت خود قرار دهید و صله رحم بجا آورید. زبانهاى خود را حف0كرده ، دیدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوشهاى خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست ، نگهدارید.

با یتیمان مردم مهربانى كنید تا با یتیمان شما مهربانى شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه كنید. هنگام نماز دستهایتان را با دعا بطرف بالا بلند كنید؛ زیرا این وقت بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه كرده و هنگامى كه از او بخواهند و با او مناجات نمایند، جواب آنان را مى دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیك مى گوید. و اگر دعا كنند، دعایشان را مستجاب مى كند.

مردم! شما زندانى اعمال خود مى باشید، با استغفار خود را آزاد كنید. پشتهایتان از گناه سنگین است با طولانى نمودن سجده هاى خود آن را سبك نمایید. بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است كه سجده كنندگان و نمازگزاران را عذاب نكند و در روزى كه مردم براى پروردگار جهانیان بر مى خیزند، آنان را با آتش نترساند.

مردم ! كسى كه به مؤمن روزه دارى افطار بدهد، ثواب آزاد كردن یك بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض كردند: رسول خدا! همه ما نمى توانیم این كار را انجام دهیم . حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: از آتش بپرهیزید، گر چه با نیم دانه خرمایى . از آتش بپرهیزید گر چه با جرعه آبى .

مردم ! هر كدام از شما كه اخلاق خود را در این ماه اصلاح كند، روزى كه در صراط پاها مى لغزد، جوازى بر صراط خواهد داشت . و هر كدام از شما كه بر بنده و كنیز خود آسان بگیرد، خداوند در حساب بر او آسان خواهد گرفت ؛ و كسى كه شر خود را در آن باز دارد، خداوند در روزى كه او را ببیند غضب خود را از او باز مى دارد.

كسى كه یتیمى را بزرگ بدارد، خداوند در روزى كه او را ببیند او را بزرگ خواهد داشت ؛ و كسى كه در این ماه صله رحم كند، خداوند روزى كه او را ببیند او را به رحمت خود وصل مى كند. كسى كه در آن قطع رحم كند، خداوند روزى كه او را مى بیند رحمت خود را از او قطع خواهد نمود.

و كسى كه یك نماز مستحبى بخواند خداوند براى او خلاصیى از آتش مى نویسد. و كسى كه عمل واجبى انجام دهد ثواب كسى كه هفتاد واجب را در ماهى غیر از این ماه انجام دهد، خواهد داشت . و كسى كه در این ماه زیاد بر من صلوات بفرستد، روزى كه ترازوها سبك است ، خداوند ترازوى او را سنگین مى نماید.

و كسى كه یك آیه از قرآن بخواند، مانند پاداش كسى كه قرآن را در ماهى غیر از این ماه ختم كند، خواهد داشت .مردم ! درهاى بهشت در این ماه باز است ، از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما نبندد؛ درهاى جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما باز نكند؛ شیاطین هم در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نكند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام ) فرمود: برخاستم و عرض كردم یا رسول خدا! برترین اعمال در این ماه چیست ؟ فرمودند: اباالحسن ! برترین اعمال در این ماه دورى گزیدن از حرام هاى خداى عزیز و بزرگ است . سپس گریه كرد. عرض كردم چرا گریه مى كنى رسول خدا؟ فرمود:

على ! بخاطر حلال شمردن تو در این ماه است ؛ گویا با تو هستم و تو براى پروردگارت نماز مى خوانى و بدبخت ترین اولین و آخرین ، همانند ((پى كننده شتر ثمود)) ضربه اى به جلو سرت مى زند كه موى صورتت با آنان رنگین مى شود.

امیرالمؤمنین (علیه السلام ) فرمود: عرض كردم : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )! آیا در آن حال دینم سالم است ؟ فرمود: آرى دینت سالم است . سپس فرمود: على ! كسى كه تو را بكشد مرا كشته و كسى كه با تو دشمنى كند

با من دشمنى نموده و كسى كه به تو ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته ، زیرا تو مانند نفس من هستى روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است ؛ خداى عزیز و بزرگ مرا آفرید؛ تو را نیز آفرید و مرا برگزید! و تو را؛ من را براى پیامبرى انتخاب نمود و تو را براى امامت اختیار كرد.

بنابراین كسى كه امامت تو را انكار كند پیامبرى من را انكار كرده . على ! تو وصى من ، پدر فرزندانم ، همسر دخترم و جانشین من در میان امتم در زندگى من و بعد از مرگ من هستى . امر تو امر من و نهى تو نهى من است . به كسى كه مرا به پیامبرى برانگیخته و مرا بهترین مردم قرار داد، قسم مى خورم كه تو حجت خدا بر خلق او و امین او بر رازش ، و جانشین او در میان بندگانش مى باشى .))

2. از رساترین بشارتهایى كه درباره ماه رمضان وارد شده ، نفرین پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر كسى كه در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا كه فرمود: ((كسى كه ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.))

زیرا این نفرین با توجه به این كه او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود – با توجه به این كه رحمتى براى جهانیان است – مسلمانى را، گر چه گناهكار باشد، نفرین نمى كرد.

3. از مهمترین روایاتى كه در این مورد وارد شده روایات زیادى است كه درباره زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت ، گشودن درهاى رحمت ، بسته شدن درهاى آتش ، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است ؛

چیزى كه مانند آن در هیچ ماهى نیامده است . زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده كه فقط در ثلث آخر شب چنین منادیى ندا مى كند مگر در شب جمعه كه از اول شب تا صبح این منادى ندا مى كند و همینطور در ماه رجب ؛ ولى در ماه رمضان این ندا از ماه آخر آن و تمام شبها و روزهایش ‍ وارد شده است.

سخن دوست

این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعى اوست

روزى از محلى عبور می فرمود, عده اى از فقرا بر عباهاى پهن شده شان نشسته بودند ونان پاره هاى خشکى می خوردند, امام حسین (ع ) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت , نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : ان الله لا یحب المتکبرین , (6) خداوند متکبران را دوست نمیدارد. سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم , شما هم دعوت مرا اجابت کنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند.حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند, (7) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد, و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت.

(6) سوره نحل , آیه 22.
(7) تفسیر عیاشى , ج 2, ص 257.

اخلاق - عرفان

در محضر حاج اسماعیل دولابی

زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن، کاربد، حرف بد، دعوا و جدال و … نکن و آن را سالم به بعدی برسان.

اگر این کار را بکنی، دائمی می شوی؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

اخلاق - عرفان

در محضر حاج اسماعیل دولابی

هر وقت در زندگی ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده؛

زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی!؟؟

هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

 

حضور گسترده مردم در انتخابات

وجود مجلس خبرگان رهبری در جمهوری اسلامی ایران یک نعمت بوده و در کنار اینکه این مجلس و نمایندگان آن سدی در برابر دشمنان هستند، حلقه وصل مردم با مقام معظم رهبری نیز به شمار می‌روند و نمایندگان خبرگان رهبری، ناصحان و دلسوزان مردم و نظام بوده و با حمایت قاطع و جدی از رهبری، باید مشکلات منطقه را نیز به مسئولان گوشزد کنند.

برگزاری جلسه دفاعیه در مدرسه علمیه خواهران فاطمیه اندان خمینی شهر

جلسه دفاعیه با حضور طلاب، کادر، اساتید، در مدرسه علمیه خواهران فاطمیه اندان خمینی شهر برگزار شد.
خانم زهره مانده گاری معاون پژوهش مدرسه علمیه فاطمیه اندان گفت: جلسه دفاعیه یک نفر از طلاب خود را در سالن اجتماعات مدرسه برگزار گردید. در این جلسه خانم مریم رضایی با موضوع حشر موجودات در معاد از منظر آیات و روایات با حضور جناب آقای برقی کار داور این جلسه از تحقیق پایانی خود دفاع نمودد.

سربند یا زهرا!

پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد …
پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟
گفت : سربند یا زهرا !
گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟
گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …

رعایت حقوق دیگران

آنها که در معاشرت و دوستی حق دیگران را بطور کامل

رعایت کنند و کمترین تعدی بر دوستان خود روا ندارند

کمند،تنها کسانی میتوانند حق دوستان و آشنایان را

بطورکاملا عادلانه ادا کنند که از سرمایه ایمان و عمل

صالح بهره کافی داشته باشند.

تفسیر نمونه، ج19، ص248

اخلاقیات طلبگی

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض، آیت الله هم بشوی، نَفس تو هم، آیت الله می شود، آن وقت بی چاره می شوی. همان طور که به دکتر می روی و دستور رژیم غذایی می گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید نزد او بروی که باد کبر و غرور تو را خالی کند، فکر نکنی حالا که این کتاب ها را می خوانی به جایی رسیده ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته ای.

حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) فرمودند: وقتی شخصی طلبه می شود مانند انگور است که بر اثر جوشاندن نجس می شود و راه پاک شدن آن، ثُلثان است. پس باید طلبه، استاد اخلاق بگیرد و خود را تزکیه کند زیرا علم و دانش و مدرک، آدمی را مغرور و متکبر می سازد و یک طلبه باید آن قدر تلاش کند و بجوشد تا دوسوم او یعنی صفات و اخلاق بد او بخار شود و از بین برود. اما مواظب باش گرفتار نااهل نشوی، گرفتار خودنمایی نشوی، اگر کسی پیدا شد که دلش می خواهد همه بفهمند آدم خوبی است، به او اعتماد نکن.

درس اخلاقی را که شما را بی حال کند، چُرتی کند، شل و وِل کند و درس اخلاقی که شما را از درس بیندازد، درس اخلاق نیست. این ها را کنار بگذار. مواظب باش تو را گول نزنند. ما اگر قدری خوب بشویم و نیتمان را درست کنیم استاد خوب هم گیرمان می آید. استاد اخلاق ما یکی حاج آقا حسین فاطمی (ره) بود که در قم، شب های جمعه به درس اخلاق ایشان می رفتیم. در آن زمان، قم، هفتصد ـ هشتصد طلبه بیشتر نداشت. ما هفتاد ـ هشتاد نفر بودیم که از ایشان استفاده می کردیم و یکی هم جمعه ها به درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) می رفتیم. از جملاتی که از حضرت امام (ره) به یاد دارم این است که ایشان فرمودند: ما می توانیم با علم و اخلاق، انسان واقعی بشویم ولی حیوانات نمی توانند، پس باید در انسانیت بکوشیم.

درس اخلاق آیت الله مجتهدی

رهنمودهای اخلاقی امام رضا علیه السلام

حضرت رضا علیه السلام فرموده است :
ايمان داراى چهار ركن مى باشد :
1 ـ توكل به خدا
2 ـ رضا به قضاى او
3 ـ تسليم در برابر امر او
4 ـ واگذار كردن امور به او
اصولاً رضا را بايد ثمره محبت، و محبت را ثمره معرفت دانست؛ زيرا آن كسى كه شخصى را به خاطر كمالات و صفات خوشى كه در او وجود دارد دوست مى دارد به همان اندازه كه بر مراتب معرفت و آگاهى وى نسبت به او افزوده مى شود دوستى و دلبستگى به وى در او رو به فزونى مى گذارد. اگر كسى با چشم بصير جلال و كمال الهى را بنگرد قهراً به خدا دلبستگى مى يابد و حبّ او به خداـبا افزايش معرفت نسبت به اوـفزاينده مى گردد :
والّذين آمنوا اشد حبّاً لله ( بقره : 165 ) افرادى كهـبه خاطر فزونى معرفتـداراى ايمان هستند، حبّ آنها نسبت به خدا استوارتر و فزونتر مى باشد.

چند نکته اخلاقی

ارزش هر کس، برابر است با ارزش آن چیزی که برایش ارزش قائل است. (حضرت علی علیه السلام)


 کسی که با خدا دوست نیست، دوستی اش با تو دروغی بیش نیست، دوستی بدون خدا دوستی ناپایدار است.


 دوست واقعی تو دشمن واقعی نقاط ضعف توست.


 در میخانه ببستند، خدایا مپسند***که در خانه تزویر و ریا بگشایند. (حافظ)

خدایا ما را به خودت متوجه کن

آیت الله محمدحسن قدیری: خاطره جالبی که از اولین جلسه درس امام در نجف دارم این است که ایشان پس از مدتی در ترکیه و پشت سر گذاشتن رفت و آمدها و دید و بازدیدها در مسجد شیخ انصاری که مملو از جمعیت بود درس خود را شروع کردند. همه سراپا گوش و منتظر بودند که ببینند امام بعد از این همه مسائل ایران و تبعید و زندان چه می فرمایند. ایشان بعد از بسم الله ، فرمودند: «خداوندا ما را به خودت متوجه فرما، خدایا ما را از غیر خودت منصرف گردان.» که من همان وقت به ذهنم آمد این دعا درباره خود امام مستجاب شده است.

جملاتی زیبا از حضرت علی علیه السلام

سختی دل از گناه زیاد است

گناه زیاد از آرزوهای زیاد است

آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است

فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست

محبت به مال دنیا سر آغاز همه خطاهاست

نكاتي اخلاقي از آيت الله مجتهدي تهراني (ره) .

هر شب به حساب خود رسيدگي كن

راه غلبه بر نفس، محاسبه است، بعضي اولياي خدا يك دفتري همراه خود داشتند و هر كاري كه مي‌كردند مي‌نوشتند،

در آخر روز هم نشسته و حساب كارهاي خود را مي‌كردند كه ما در اين روز چه كرديم،

چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نموديم، چه مقدار سرپيچي و نافرماني كرديم. امام موسي كاظم عليه السلام فرمودند:

« ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم فان عمل خيرا استزاد الله منه و حمد الله عليه و ان عمل شرّا استغفرالله منه و تاب اليه؛»

از ما نيست كسي كه هر روز به حساب نفس خود نرسد؛ پس اگر كار خوبي انجام داده بود خدا را شكر كند و از خدا بخواهد كه آن كار را بيشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر كار بدي انجام داده بود استغفار و توبه نمايد.

حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: لا يكون العبد مؤمنا حتي يحاسب نفسه اشد من محاسبة الشريك شريكه و السيد عبده؛

انسان مؤمن نخواهد بود، تا اين‌كه به حساب نفسش برسد؛ شديدتر از حسابرسي شريك با شريكش و مولي با بنده‌اش.

امام جعفر صادق عليه السلام نيز فرمودند: القلب حرم الله، فلا تسكن حرم الله غير الله؛

قلب، حرم خداوند متعال است پس در حرم او غير او را ساكن مكن.

گاهي هواپيما براي فرود آمدن به طرف فرودگاه مي‌آيد ولي به خلبان پيغام مي‌دهند به علت شلوغ بودن و فرود هواپيماهاي زيادي در فرودگاه، فعلا فرود آمدن ممكن نيست.

شب قدر هم، ملائكه بر قلب ما نازل مي‌شوند لكن جاي خالي براي فرود آمدن پيدا نمي‌كنند

(زيرا قلب ما پر از محبت دنيا، خانه، ماشين، پست و مقام، پول و ثروت و حب معروفيت و مشهوريت و … است)لذا بر مي‌گردند.

قلب خودت را از غير خدا خالي كن تا نور خدا و ملائكه خدا بر قلب تو نازل شود.

شخصي به حضرت امير مؤمنان علي عليه السلام عرض كرد: شما چگونه به اين مقام رسيديد؟ حضرت فرمودند: جلوي در خانه دل نشستم و غير خدا را راه ندادم.

در كندوي زنبورها هميشه چند زنبور ايستاده‌اند و اگر اجنبي يا زنبوري كه روي گل‌هاي بدبو نشسته بخواهد داخل شود،

جلوي او را مي‌گيرند و نمي‌گذارند داخل شود، ما هم بايد از اين زنبورها ياد بگيريم. شخصي نزد آيت الله العظمي اراكي رحمه الله عليه آمد و تقاضاي موعظه كرد، آقا از او پرسيدند: شغلت چيست؟

گفت: نجّار. آقا به او فرمودند: يك در،هم براي خود بساز و بگذار جلوي دلت!

اي يكدله و صد دله، دل يك دله كن

مهر دگران را ز دل خود يله كن

برای شادی روح ایشان صلوات بفرست/

اللهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم


نکات ناب اخلاقی آیت الله مجتهدی تهرانی

هیچ گناهی را کوچک نشمارید و به کوچکی آن نگاه نکنید.

نگاه کنید ببینید مخالفت چه کسی را کردید. شاید غضب خدا در همین گناه باشد.

از آن طرف، هیچ عبادتی را هم کوچک نشمارید، شاید که رضایت خدا در همین عبادت باشد.

دست کوری را می گیری و از این طرف خیابان به آن طرف می بری، نگو این که چیزی نیست،

یک وقت می بینی که همین کار کوچک تو ر ا بهشتی کرد….


حجاب یک زن مسلمان مبارزه با جنگ نرم

مستر همفر جاسوس انگلیسی می نویسد:

زنان آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست به هر وسیله ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی حجابی در بین مسلمانان رایج شود و ابتدا برای گول زدن آنها (برای این) که حجاب را کنار بگذارند باید به آنها تفهیم کرد که حجاب به صورت چادر و یا عبا مربوط به اسلام نیست!

تاثیر ماهواره بر تربیت کودکان و نسل آینده/رضا بنیادی

یکی از برنامه ها و سیاست های جهان غرب برای مبارزه با باورهای دینی و از بین بردن نگاه تقوایی در جامعه ، طراحی رسانه در عرصه بین الملل و ایجاد یک فضای مخرب بین افراد است.برنامه ریزی جهان غرب در جهت هویت زدایی ، دین زدایی ، خانواده ستیزی و خانواده گریزی است و بر اساس این محورها به تولید فیلم و برنامه می پردازند. نگاه اساسی فیلم هایی که توسط رسانه های غربی تولید و از طریق ماهواره به طور رایگان در اختیار خانواده ها قرار می گیرد از میان بردن نگاه عفیفانه مرد و زن در خانواده است.آنها تلاش می کنند تا زیور عفاف را به عنوان یک عامل مخرب جلوه دهند و تعهد و پایداری افراد خانواده را نسبت به هم از میان ببرند.‏

شبکه های ماهواره ای تلاش می کنند با نابودی شخصیت زن مسلمان ، خانواده ها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار را برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلم ها و سریال های ماهواره زدودن تقوا ، حیا ، شرم ، وفاداری ، تعهد و حس مسئولیت در خانواده ها است.هم اکنون گفتمان اقناعی به صورت نفوذ از طریق رسانه ها بر جهان حاکم است و تبلیغات سوء طرز تفکر افراد را مورد نفوذ قرار داده و از توجه به عقلانیت بازمی دارد.

امروز یکی از کارکردهای منفی رسانه ها با توجه به کثرت و قدرت آنها سلب تفکر از افراد است و اگر قرار باشد افراد به طور دائم این برنامه ها را مشاهده کنند ناخودآگاه از مسیر صحیح خارج و به اعتقادات خود بی توجه می شوند. ‏برنامه های نامناسب ماهواره به دنبال ترویج احساس آزادی مطلق و یا همان لیبرالیسم جنسی هستند؛ لیبرالیسم جنسی به دنبال ایجاد آزادی برای روابط جنسی مطلق بوده که هدف غرب اشاعه این فرهنگ است که از دستاوردهای اومانیسم محسوب می شود.نمونه بارز ترویج مفاسد دینی ، عفاف زدایی و ایجاد حس رقابت زن و شوهر نسبت به یکدیگر است یعنی آنها به جای اینکه انیس و مونس هم باشند به صورت رقیب یکدیگر نمایش داده می شوند و نسبت به هم وفاداری ، تعهد و پایبندی ندارند.

برنامه های ماهواره ای به زنان و جوانان توجه ویژه ای دارند.آنها در تلاش هستند تا با نابودی شخصیت مطلوب زن مسلمان خانواده ها را فروپاشانده و نسلی بی بند و بار را برای آینده پرورش دهند.مشاهده دائم برنامه های نامناسب ماهواره افراد را دچار حالت مسخ شدگی و از دست رفتن عقلانیت می کند و خانواده های تحت الشعاع این برنامه ها از مسیر اصلی تربیتی خود که ریشه در مکتب اسلام دارد فاصله می گیرند.شبکه های ماهواره ای شبهاتی را در ذهن مخاطبان ایجاد می کنند.این شبکه ها شبهاتی را مطرح می کنند که زنان یا جوانان با سطح دانش خود قادر به پاسخگویی آن نیستند و باید مراحل طولانی را برای دریافت پاسخ و رفع این شبهه طی کنند.تبلیغات سوء شبکه های ماهواره ای اثرات مخربی در اعتقادات ، تفکرات ، شخصیت و تربیت خانواده ها و بویژه زنان و جوانان دارند و افراد را از تفکرات و اعتقادات صحیح خود جدا می کنند. تمام هدف این برنامه ها نابودی سلامت فکر و رفتار افراد است.

امروزه کودکان از سن کم ، با رسانه‌های گروهی بزرگ می‌شوند و دوران کودکی‌شان ، یک «کودکی همراه با رسانه‌های گروهی» می‌باشد. والدین هم باید با این واقعیت کنار بیایند و به این ترتیب ، مشخص می‌شود که آنان به تنهایی ، نفوذی بر آنچه کودکان از طریق رسانه‌ها با آن مواجه می‌شوند ، ندارند.

از سنین کم ، محیط اجتماعی نقش عمده‌ای را بازی می‌کند. کودکان در خانواده ، استفاده از رسانه‌های گروهی را به همان طریقی می‌آموزند که لباس بر تن کردن یا دندان شستن را یاد می‌گیرند. دقیقا در مورد تماشای تلویزیون نیز عادات بعدی آنان ، بستگی به چگونگی استفاده‌ی والدین ، خواهران و برادران از آن دارد.

پیدایش فن سینما در ابتدای قرن بیستم ، ظهور رسانه های بی سیم نظیر رادیو و سپس تلویزیون ، تولید و انتشار نوارهای ویدئویی و راهیابی آن به خانه ها در دهه های آخر قرن گذشته و از همه مهمتر همگانی شدن و امکان دسترسی آسان همگان بدانها و هم اکنون پدیده شگفت انگیز ماهواره و شبکه های اینترنت، از مظاهر تحول این در صنعت ، عصر حاضر بوده است ، که انسان تمام آنها را برای رسیدن به مقاصد مختلفی نظیر اطلاع رسانی ، تعلیم و تربیت ، اندیشه پروری (فرهنگسازی) هدایت و راهنمایی ، افزایش آگاهی‎های اجتماعی و… به کار گرفته و می گیرد.البته در همه این اهداف نیز هدفهای تربیتی نهفته است.

چگونگی پذیرش و استقبال مردم و نیز تحت تأثیر واقع شدن هر کدام از آنها از این ابزار و وسایل متفاوت است ؛ زیرا استقبال مردم ، متأثر از عوامل گوناگونی نظیر ، اندوخته ها و یافته های فرد ، دیدگاهها ، اعتقادات و ارزشها و… است.

هر اندازه که رسانه ها به بهترین شکل به کار گرفته شوند ، منافع و فواید آن در زمینه کمک به رشد صحیح و سالم افراد و نیز سازگاری او با جامعه و تحول و پیشرفت صحیح آن جامعه به سوی کمال مطلوب ، بیشتر خواهد بود .

نظر به این که از طرفی حوزه های معرفتی و علمی بسیار وسیع بوده و دارای سرعت چشم گیری از پیشرفت در زمینه های مختلف می باشد و به کارگیری صرف روشهای تقلیدی و نقل و انتقال معارف توسط نظام رسمی تعلیم و تربیت ، مؤثر نبوده و بر تمام ابعاد و جوانب امر پوشش کافی ندارد و از طرف دیگر ، استفاده و بهره بردن از دستگاههای اطلاع رسانی و رسانه های گروهی آسان است و دارای توان بالا و امکانات وسیعی در جهت انتشار بین گروههای مختلف مردم می‎باشد، بنابر این کمک گرفتن از دستگاههای اطلاع رسانی و رسانه ها برای استحکام بخشیدن به فرایند تعلیم و تربیت و تعمیق آن در زمینه های مختلف و حوزه های علمی ، فنی و ادبی در خارج از مدرسه بیش از پیش ضروری است.

پیامهایی که توسط رسانه ها رد و بدل می شود در ابعاد مختلف سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی ، فرهنگی و… است . مخاطبان این پیامها افراد و گروههایی در سطوح مختلف فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی اند که گاه در مسافتهای طولانی و دور از هم در سراسر جهان پراکنده اند.

اثرات تخریبی ماهواره بر تربیت فرزندان

رای مقابله و خنثی سازی فعالیت های دشمنان باید با هوشیاری و بصیرت دیواری بکشیم که دشمن توانایی بالا رفتن از آن را نداشته باشد، دیواری که آن را با توکل بر خدا استمداد از او محکم کنیم و از هیاهوی و طبل های تو خالی آنان نهراسیم.

خبرگزاری بسیج-گروه اجتماعی: تربیت صحیح فرزندان از دغدغه های هر پدر و مادر دلسوزی می باشد. اما اغلب مشکلات رفتاری فرزندان، نتیجه عملکرد خود والدین است.

فرزندان از ابتدای تولد همانند آینه ای هستند که رفتارهای والدین خود را منعکس می کنند. آری رفتارهای کودکان تصادفی نیست و ضرب المثل های « گندم از گندم بروید، جو از جو» و یا «هر گیاهی روی بوته خود به عمل می آید» اشاره به همین موضوع دارد. گاهی اوقات لازم است والدینی که از اخلاق و رفتار فرزند خویش می نالند و آنان را مورد خشم و عصبانیت قرار می دهند ابتدا خود را سرزنش کنند و اخلاق و رفتار خود را مورد بررسی قرار دهند؛ چون ریشه اصلی مشکل، با اخلاق و رفتار خودشان بر می گردد و مصداق این ضرب المثل که: از ماست که بر ماست.

یافته های تحقیقات حاکی از آن است که والدینی که به تماشای برنامه ها و سریال های ماهواره ای می پردازند، خواه یا ناخواه فرزندان نیز معتاد برنامه های ماهواره و دارای رفتارهای خشونت آمیز می شوند. به هر حال از این فرزندان چه انتظاری می توان داشت؟ آنگاه والدین توقع دارند که: ای کاش دخترم مؤمن و متدین باشد! و رفتار و اخلاق او زبانزد عام و خاص، اما متأسفانه او دختری لجوج و خودخواه و بدحجاب است، چه کار کنم که اخلاقش بهتر شود؟

و یا آرزو دارم پسرم فردی مفید برای خانواده و جامعه باشد. اما متأسفانه او فردی لاابالی است؛ با دوستانی که همپای خودش است می گردد. برنامه اش فقط پیامک فرستادن، تماشای فیلم های نامناسب و مهمانی به جاهایی است که میزبانش فردنابابی می باشد، به بن بست رسیدم و نمی دانم چه کنم؟

نکته قابل تأمل در این درد دل ها، این است که همه آنها آرزو دارند فرزندانشان خصوصیات مثبتی داشته باشند، اما چرا فرزندانشان راهی را پیموده اند که نقطه مقابل آن است؟ چه کسی و یا چه کسانی مقصرند؟

ادامه »

امام باقر (علیه ‏السلام) فرمودند:

امام باقر (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَ لْبِرُّ وَ الصَّدَقَهُ یَنْفیانِ الْفَقْرَ وَ یَزیدانِ فِی الْعُمْرِ وَ یَدْفَعانِ عَنْ صاحِبِهِما سَبعینَ میتَهَ سوءٍ ؛
کار خیر و صدقه، فقر را می ‏بَرند، بر عمر می ‏افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور می ‏کنند.
ثواب الاعمال ، ص ۱۴۱ .

امام باقر (علیه ‏السلام) فرمودند:
حسین، (علیه ‏السلام) بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب‏ زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد کرد که هیچ مصیبت‏ زده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنه‏ ای و هیچ بَلا دیده‏ای به خدا روی نمی ‏آورد و نزد قبر حسین علیه ‏السلام دعا نمی ‏کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمی ‏سازد، مگر این‏که خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده می‏ کند و گناهش را می‏ بخشد و عمرش را طولانی و روزی ‏اش را گسترده می ‏سازد. پس ای اهل بینش، درس بگیرید!
بحارالانوار ، ج ۱۰۱، ص ۴۶، ح ۵ .


ترازوي شخصيتي انسان.

توصیه به اساتید حوزه

آیت الله بهجت ره می فرمایند:
علمای نجف، سال اول ورود طلاب به حوزه را برای تهذیب آنان می دادند تا رذایل اخلاقی را از نفوس افراد زدوده و دل و روح طلبه برای کسب معارف دینی آماده شود.

ابعاد شخصيتي(اخلاقي)حضرت آيت الله خامنه اي

مقام معظم رهبري، به تأييد و شهادتِ بسياري از بزرگان، از پيشروترين افراد در عرصه اخلاق بوده و از شخصيت مستحکمي برخوردار هستند. برخي از مواردي که مي تواند در شناخت برخي از فضائل و ابعاد اخلاقي، شخصيتي ايشان مفيد باشد، امور ذيل است:
1ـ ساده زيستي
بسياري از رهبران کشورها، برخورداري از تشريفات و زندگي مرفّه را از لوازم رهبري و قدرت خود مي دانند امّا اين قضيه در خصوص رهبران الهي، رنگي نداشته و با الگو گيري از شخصيت هاي ديني مانند حضرت علي (ع)، قدرت و اقتدار خويش را در همراهي و همرنگي با مردم دانسته و سعي بر آن دارند که به مانند توده مردم زندگي نمايند. اين قضيه در زندگي مقام معظّم رهبري نيز بسيار خودنمايي مي کند و بسياري از افراد مرتبط با ايشان، بر اين مدّعا، مُهر تأييد مي زنند. بي آلايشي و سادگي از افتخارات زندگي ايشان بوده است و آراستگي به زيور قناعت و سادگي و پيراسته بودن از رذايل طمع و حرص و تکبر، از بارزترين حالات روحي و رفتاري اوست. خاطرات بسياري در اين خصوص، از زندگي شخصي ايشان، نقل شده که همگي از عظمت روح و پيراستگي شخصيت والاي ايشان حکايت دارد.
2ـ حسن سلوک
حسن برخورد با ديگران فضيلتي است زيبنده همگان، امّا وقتي جلوه اي زيبا تر به خود مي گيرد که از سوي حاکمان، مورد عنايت قرار گرفته و قدرت و حاکميت، حجابي براي برخورد دوستانه با اطرافيان نگردد. از نحوه برخوردهاي مقام معظّم رهبري در موارد مختلف، اين گونه گزارش شده است که هرگز از حسنِ سلوک و معاشرت با نزديکان و دوستان روي بر نمي تابد و نسبت به زيردستان تکبر و در برابر زورمندان تواضع نشان نمي دهد. حجه الاسلام و المسلمين واعظ زاده خراساني مي گويد:
ايشان در ميان فاميل و دوستان و آشنايان و همدرسانشان به اخلاق نيکو، حسن سلوک و معاشرت خوب و برخورد ملايم، شهرت داشته و دارند تا اين حد که تقريبا بي نظير است.

ادامه »

قوانین دهگانه

یکی از نکات جالب‌ توجه در زندگی  سید شهید مجتبی علمدار، قوانین دهگانه و توجه خاص او به امور معنوی بود. مواردی که شاید به نظر ساده آید اما تقید او و حتی تعیین مجازات در صورت عدم انجام آن نشانگر باور قلبی و یقین این جانباز شهید به اعتقاداتش بود.
* قوانین ده‌گانه
قانون اول: بارالها، اعتراف می‌کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.
قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می‌کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم.
قانون سوم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.
قانون چهارم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید 2شب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .
قانون پنجم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه «خدا می‌بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم. حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه‌ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.
قانون ششم: حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده‌های نمازهای واجب صلوات بفرستم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم.
قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل می‌شود.
قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می‌خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم. بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم، در هفته بعد به ازای 2 روز، 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم.
قانون نهم: در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم.
قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم.

نکات اخلاقی از آیه الله میرزا جواد آقای تبریزی قدس سّره

بسم‌اللّه الرحمن الرحیم
لذت طلبگی از همه لذت‌ها بالاتر است. طلبه باید همت داشته باشد و خواب را رها کرده و در نیمه شب، خود را به معبود وصل کند که‌مزدها در نیمه شب تقسیم می‌شود.
یک طلبه باید تا آخرین لحظه از آنچه که به دست آورده برای خدمت استفاده کند؛ چون دنیا جای استراحت نیست و معلوم نیست این‌فرصت‌ها دیگر حاصل شود.
در هر حال‌آخوندی، خالی از زحمت نمی‌شود؛ اگر بتوانید تحمل کنید، خداوند عنایت خواهد کرد واین چنین نیست که تا آخر با این گرفتاری‌ها و مشکلات مواجه باشید “ومن یتق اللّه یجعل له مخرجاً و یرزقه من‌حیث لایحتسب‌"طلاق/3‌؛ اگر مشکلات را برای خدا تحمل کنید، انشاءاللّه فرجی خواهد شد و به امید خدا به اجر و مقامات اخروی‌نایل خواهید شد.
دوران جوانی طلبه نقش اساسی در آینده او دارد؛ اگر طلبه‌خود را در آن دوران ساخت و از وقت خود به بهترین وجه استفاده‌نمود، آینده درخشانی خواهد داشت. خوب درس خواندن، کسب‌معنویت، تقرب به خدا و تهذیب نفس مراحلی است که اگر طلبه جوان در همان ابتدای طلبگی در کنار درس خواندن به آن اهمیت‌دهد، موفقیت او حتمی است. ‌

ادامه »

دعا

خدایا! مرا بخاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می کنم ببخش!

شهید مصطفی چمران

چگونه خداوند سیئات را تبدیل به حسنات می کند

رسول اکرم (ص) فرمودند: چهار چیز است که در هر که باشد خداوند سیئات او را اگر چه از سر تا قدم او باشد به حسنات تبدیل میکند: صدق و راستی، حیا و پاکدامنی، حُسن خلق، خوش اخلاقی و شکر نسبت به نعمت های الهی.

منبع الکافی ج2،ص107

خوشبختی و تباهی در چیست

خوشبختی ما در سه چیز است

تجربه از دیروز ، استفاده از امروز، امید به فردا

ولی  با سه چیز زندگی مان  تباه می شود

حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا

انسان کاری مهم تر از خودسازی ندارد

کار مهم، خودسازی

انسان کاری مهم تر از خودسازی ندارد، و ساختن هر چیز متناسب با همان است؛ دیوار را سنگ و گل و انسان را علم و عمل. انسان تا به لقاء الله نرسیده است، به کمال مطلوبش نایل نشده.

بابا افضل را کلامی کامل در این باره است که: «عالم درختی است که ثمره ی او لقای خدای تعالی است.»

امّا نفس رهزن است و باید مراقب بود. حکیمان گفته اند که اگر نفس را مشغول نداری، او تو را مشغول می کند. باید از وساوس او در حذر بود و در تربیتش به صفات الهی و اخلاق ربوبی کوشید که :

هر کس که هوای کوی دلبر دارد
از سر بنهد هر آن چه در سر دارد
ورنه به هزار چلّه ار بنشیند
سودش ندهد که نفس کافر دارد
(علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله،دیوان اشعار، ص 216)

به سوی خدا برو. خدا جواد است و جود گدا می خواهد، و چون خود او می فرماید: « و گدا را مران»«وَ اَمَّا السَّآئِلَ فَلاَ تَنهَر»(سوره ی ضحی،آیه ی 11)، پس خود با سایل چگونه رفتار کند؟

عارف رومی چه خوش گفته که: «چنان که گدا عاشق کریم است، کریم هم عاشق گداست.» گدایی کن تا محتاج خلق نشوی.

(علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، دستورالعمل های اخلاقی و سیر و سلوک، ص55) و(مناسک حج، علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، ص89 و90)


دوست داشتن

آیت الله بهجت(ره):
وقـتـی خـدارا بـیـش از هـرچـیـز دوسـت داشـتـی …
جـشـن بـگـیـر مـومـن شـدنـت را…

هدایا و موهبت های الهی

شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدف های شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد. و مدام به صدف ها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند.

او باید هر روز آنها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد. روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدف های بدبو درست کرده بود، خلاص کند.

او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان پیشنهاد را پذیرفت. یک سال بعد، آن دو مرد، در جایی یکدیگر را دیدند.

آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به انجا رسیدند مرد نظافتچی نمیتوانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد.

مرد ثروتمندپاسخ داد: من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کرد!! در تمام صدف های نفرت انگیز تو، مروراریدی نهفته بود!

اکثر مواقع هدایا و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند! این ما هستیم که موهبت هایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد می کینم!!!

نکات اخلاقي از آيت الله بهجت

در زمان غیبت عبادت کنید
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشزف پیدا کند ، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز ، سپس توسل به ائمه (ع) برای او بهتر از تشرف باشد زیرا آن حضرت می بیند و می شنود و عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زیارت هر کدام ا ز ائمه اطهار (ع)مانند زیارت حضرت حجت (عج)است.

نکات اخلاقي از آيت الله بهجت

مراقب باشید از خدا دور نشوید
قدم اول در سیر الی الله و در مسیر تقرب خدا این است که انسان هر وقت تصمیم به خود سازی گرفت ،بداند که فاصله ای طولانی با مولای خود دارد و مراقب باشد که حد اقل ،اگر نزدیکتر نشد ، (از خدا) دورتر نیز نشود و سعی کند موقعیتی که دارد ،حفظ کند و بعد کم کم به جلو حرکت کرده خود را خود را به مولا نزدیکتر کند.

به روح بیشتر از جسم اهمیت دهید
اگر بشر به همان اندازه که به جسمش اهمیت می دهد ، به روحش نیز می پرداخت ،هیچ غم و غصه ای باقی نمی ماند ، اما با تاسف بسیار بشر تنها به دنبال آنچه برای جسمش مفید است می رود و از روحش باز می ماند.

بدون اصلاح نفس به جایی نمی رسیم
باید بدانیم که علاج ما اصلاح نفس است در همه ی مراحل واز این مستغنی نخواهیم بود و بدون آن کار ما تمام نخواهد شد. با اعتراف به این که عمل خود ما است که بر سر ما آمده و می آید ،تا خودمان را اصلاح نکنیم و با خدا ارتباط نداشته باشیم و با نمایند گان خدا ارتباط نداشته باشیم ، کارمان درست نمی شود .


نکات اخلاقي از آيت الله بهجت

چند نکته برای جلو گیری از گناه
از غذای خود از نظر کم و کیف ، کم کنید و از خوردن غذاهای محرک بپرهیزید ، خصوصا شبها ، و بین الطلوعین مقداری قدم بزنید ، ورزش در هوای آزاد نمایید و از نظر فکر و نظر در مناظر مهیج خود داری نمایید و برای ازدواج به نحو آسان اقدام کنید و با توبه و تضرع به درگاه خداوند مهربان و توسل به امام عصر (عج) از خداوند بخواهید که شما را از گناه حفظ فرماید.
خودمان باعث عذاب می شویم
انٌ الله لا یُغَیَرُ ما بِقَوم حَتٌی یُغَیروا ما بِاَنفسِهم"سوره رعد آیه ۱۱
خداوند هرگز اوضاع قومی را تغییر نمی دهد ، تا اینکه خود آنان آنچه را که دارند تغییر دهند.هر چه هست از قامت نا ساز بی اندام ماست . تا ما نا جور نشویم ، آنچه از بالابر سر ما نازل می شود ، نا جور نمی شود؛ بلکه کاری می کنیم که باران رحمت بر ما نقمت و عذاب می شود.

نکاتی مهم در بیان ایت الله بهجت

آنچه می‌دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی‌دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شوید؛ و اگر روشن نشدید، بدانید که بعضی معلومات را زیر پا گذاشته‌اید.نگاه تند به زیردست، برای ترساندن آزاررسانی از نوع حرام است؛ و تبسم به عاصی وگناه‌کار، برای تشویق، یاری بر معصیت است.

به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم.


اگر بی تفاوت باشیم و برای رفع گرفتاریها و بلاهایی که اهل ایمان بدان مبتلا هستند دعا نکنیم، آن بلاها به ما هم نزدیک خواهد بود.


وای بر ما اگر در خصوص خوردنیها و نوشیدنیها از حرام اجتناب نکنیم! زیرا همین غذاها است که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما می شود.


خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه (مکان‌ها)، در تعقیبات و غیر آنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد



حسرت استاد علامه های معاصر!

استادم سید علی قاضی اسوه العارفین را در خواب دیدم.

به او گفتم چه چیزی حسرت شما در دنیاست که انجام

نداده اید؟


ایشان فرمودند:حسرت میخورم که چرا در دنیا فقط روزی

یک مرتبه زیارت عاشورا را میخواندم.

 

چرا نماز شب نمی توانیم بخوانیم

ما براى اوقات خواب خود افسوس می ­‏خوریم که چرا براى نماز شب بیدار نمى ‏شویم، در صورتى که اوقات بیدارى را به غفلت می گذرانیم.زیرا اگر در بیدارى به توجّه و بندگى مشغول بودیم، توفیق بیدارى شب را نیز براى تهجّد و خواندن نافله ‏­ى شب و تلاوت قرآن پیدا می کردیم.آیت حق محمد تقی بهجت(روحی فداه).

برگرفته شده از mtbahjat.blog.ir


توصیه حضرت آیت الله بهجت

آیت الله شیخ جواد کربلائی می فرماید:

آیت الله بهجت ره به بنده با یک آب و تابی می فرمودند :چه وقت بر طبق مسلمات شرع مانند ترک معاصی اتیان واجبات و نوافل و قرائت قرآن در جای خلوت با حضور قلب و خلاصه انجام عبادت با شرایط صحت و شرایط قبول و با محتوا بودن عبادت از حیث اسرار نماز و اسرار سایر عبادات عمل کرده ای تا نتایج آنها را بیابی که حال از ما دستورالعمل برای سیر الی الله تعالی می خواهی و گویا منتظری پیری از پست کوه قاف بیاید و تو را راهنمایی کند آیا این همه مسلمات شرع اطهر کافی نیست که کما هو حقه عمل کنی و به جایی برسی.

برگرفته شده از mtbahjat.blog.ir

هویت طلبه

بر طبق تعالیم اسلام، روحانیت سِمَت و مقامی نیست كه در سایه آن روحانیون امتیازات مادی كسب كنند، یا حرفه‏ای كه نظیر حرفه‏های دیگر دسته‏ای آن را پیشه و وسیله امرار معاش خود قرار دهند. روحانیت در اسلام، به معنای آراسته بودن به فضیلت علم و تقوا و مجهز بودن برای انجام یك سلسله وظایف اجتماعی دینی و واجبات كفایی است؛ بی‏آن‏كه علم و تقوا سرمایه دنیاطلبی گردد. بر این اساس، شجره‏نامه صنفی روحانیت، از مسیر عالمان ربانی دوره غیبت به امامان معصوم و از طریق آنها به پیامبران الهی می‏رسد. عالمان ربّانی و مردان خدا، در شمار پدران صنفی طلاب علوم دینی‏اند. طلبگی، سلسله‏ای است متصل به عالمان بزرگ، امامان و پیامبران. نسب‏نامه طلاب، به مردان بزرگ تاریخ منتهی می‏شود و صف طولانی روحانیتِ تاریخ، قافله‏سالاری مانند نوح علیه‏السلام و ابراهیم علیه‏السلام دارد.

طلبه، از نظر صنفی و شغلی از تبار پیامبران است و سلاله نوح علیه‏السلام، ابراهیم علیه‏السلام، موسی علیه‏السلام، عسیی علیه‏السلام، محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و وارث علی علیه‏السلام، فاطمه علیهاالسلام و حسین علیه‏السلام، و این، بس افتخارآمیز و مسئولیت آفرین است. نیاكان صنفی طلبه، انبیا و اولیا هستند؛ یعنی وظایفی كه آنها بر دوش داشته‏اند و خدمتی كه آنها در جامعه انجام می‏داده‏اند، طلبه، در شرایط امروز، بر عهده گرفته است. پیامبران خدا به واسطه وحی با پیام خدا آشنا شدند، طلبه نیز در دوره تحصیل خود با سخن خدا آشنا می‏شود. پیامبران، مردم را به خدا و تقوا دعوت می‏كردند، و سخن خدا را به مردم انتقال می‏دادند، طلبه نیز همین خدمت اجتماعی را برگزیده است. پیامبران در راه دفاع از دین و تحقق ارزش‏های الهی كوشیدند، وظیفه طلبه نیز همین است. پیامبران به تعلیم و تربیت و هدایت مردم پرداختند، طلبه هم در همین مسیر گام برمی دارد، و البته، پیامبران بدون توقع پاداش، در معرض آزار، توهین و تمسخر مردم قرار گرفتند، طلبه هم باید برای این امور آماده باشد. می‏توان گفت كه طلبه، هم‏كار امام زمان (عج) است و دغدغه‏های آن حضرت، وجود او را نیز فراگرفته است. دغدغه اسلام و كفر، دغدغه حق و باطل، دغدغه جهان اسلام، دغدغه تحقق جامعه ایده‏آل اسلامی و دغدغه تربیت انسان‏های صالح و مقرّب. می‏توان گفت كه طلبه، سرباز امام زمان (عج) است و نیرویی برای تحقق آرمان‏های آن حضرت؛ یعنی در لشكر فرهنگی حضرت مهدی (عج) مسئولیت خاصی می‏پذیرد و سنگر خالی‏ای را پر می‏كند و به عنوان عضوی از یك مجموعه ـ كه امام زمان (عج) فرمانده و قافله‏سالار آن است ـ ادای وظیفه می‏كند. می‏توان گفت كه طلبه سهم امام است؛ یعنی نه تنها درآمد نقدی طلبه، كه تمام وجود او (تمام دارایی‏های معنوی، توانایی‏ها، استعدادها، و ظرفیت‏هایش) متعلق به امام عصر (عج) است و باید طبق فرمان آن حضرت خرج شود.

ادامه »

ذی طلبگی

درس‌های اخلاق آیت الله میرزا جواد تبریزی

بانوان محترم! شما بايد در مرحله اول با حجاب، متانت و وقار خود براى ساير بانوان الگو باشيد، به طورى كه با عمل به تكاليف شرعى بر سايرين تأثير بگذاريد. حالا كه توفيق يافتيد در حوزه مشغول به تحصيل شويد، در مرحله اول عمل دقيق به تكاليف شرعى و همراه با تهذيب نفس را سرمشق خود قرار دهيد، و خداى ناكرده طورى عمل نشود كه تكاليف و وظيفه زن، كه در چهار چوب شرع معين شده ناديده گرفته شود. در جهت تربيت فرزندان خود تلاش كنيد و آنان را افراد مفيدى براى جامعه بار آوريد كه مأجور هستيد. خوب درس بخوانيد و سيره اهل بيت‏عليهم السلام را فرا بگيريد تا به بانوان ديگر منتقل كنيد و دين را در اين جهت يارى نماييد و خدا را به اين نعمتى كه نصيب شما كرده شاكر باشيد. توفيق همه شما را از خداوند متعال خواهانم و اميد دارم كه بتوانيد با عمل و رفتار خود در جهت سازندگى مجتمع بانوان گام برداريد و درس خواندن نبايد شما را از وظيفه مهم خانه دارى و تربيت فرزندان باز نگاه دارد، خداوند شما را توفيق دهد.

مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی فرمودند:

تمام علوم در سکرات موت و لحظه جان دادن از انسان

گرفته می شود مگر علوم قرآنی .

خدایا روم نمیشه بهت بگم دوباره منو ببخش(حتما بخون)

یه جوونی بیست سال اهل طاعت و بندگی بود، شیطون دلشو برگردوند. بهش گفت چه خبرته؟ جوونه بیست سال معصیت کرد بعد از اون وسوسه اومد جلو آینه خودشو نگاه کرد دید موی سرو صورتش کم کم داره سفید میشه.

گفت خدایا بیست سال طاعت کردم، بیست سال هم معصیتتو انجام دادم. رومم نمیشه بهت بگم دوباره منو قبول می کنی یا نه؟ با این آلودگی هایی که داشتم با این گند کاریایی که کردم بازم دستمو می گیری؟چه مهربونی ای خدا!

خطاب رسید، ندایی به گوش این بنده آلوده اومد.بنده من! «أحبَبتَنا فأحبَبناکَ» با ما دوستی کردی ما هم باهات دوستی کردیم. «تَرَکتَنا فتَرَکناک» مارو ترک کردی ما هم ترکت کردیم. اما «عَصَیتَنا فأمهَلناکَ» وقتی گناه میکردی ما مهلتت دادیم، عذابت نکردیم، زمینت نزدیم، به بلا دچارت نکردیم. «فإ رَجَعتَ إلَینا قَبِلناکَ» حالا اگه برگردی ما قبولت می کنیم. ما به گذشتت نگاه نمی کنیم.

«الهی العفو»


داستان کوتاه و پند آموز ” کلاس درس ابوریحان بیرونی “

روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفت که

خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد …

شاگردان با خشم به او می نگریستند

و در دل هزار دشنام به او می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است .

آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سئوال ساده نمود و رفت …

فردای آن روز، شاعری مدیحه سرای دربار، پای به محل درس گذارده

تا سئوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند

و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد.

که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود …

یکی از شاگردان که از آغاز چشمش به استاد بود و او را دنبال می نمود

در میانه کوچه جلوی استاد را گرفته و پرسید:

چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسش هایش را گفتید

و امروز شاعر و نویسنده ایی سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید ؟!

ابوریحان گفت:

یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ،

اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد…

شاگرد متحیر به چشمان استاد می نگریست که ابوریحان بیرونی از او دور شد …

ابوریحان بیرونی دانشمند آزاده ایی بود که هیچگاه کسب قدرت او را وسوسه ننمود

و همواره عمر خویش را وقف ساختن ابوریحان های دیگر کرد ، روانش شاد …

ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید :

هنرمند و نویسنده مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است …


واردات و صادرات دهان

«يکی از اهم مراقبات اين است که انسان، واردات و صادرات دهانش را مواظب باشد… وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پليد و کثيف می شود؛ يعنی قلم او هرزه و نوشته هايش زهر آگين خواهد شد». (مجموعه مقالات آيه الله حسن زاده، ص ۱۲۶)

بیشتر بیاندیش !

یکی از طلاب که اهل جبل عامل بود و پس از تحصیل در نجف به وطن خود بازگشت و در آنجا بسیار مشهور شد ، در درس مرحوم آقا ضیاء اراکی شرکت می کرد و خیلی اشکال می نمود .
روزی آقا ضیاء به وی فرمود : « شما که این همه سال به درس ما آمدی ، یک سال هم در درس من حرف نزن ، تا پس از آن یفهمی اصلا من فارسی حرف می زنم یا انگلیسی یا . . . »

گردنه ای که نمی توان از آن گذشت مگر . . .

در قیامت گردنه ای هست که کسی حقی از مردم بر گردنش باشد ، نمی تواند ازآن بگذرد ؛ یا باید از حسناتش به کسی که حق او را پایمال کرده ، بدهدیا . . . بالاخره تا مردم در آنجا از همدیگر راضی نشوند ، نمی تواننداز آنجا بگذرند .



نخستین گناه شاید به ناکجا آبادبکشد!

گر انسان یک گام در راه غیر رضای خدا بردارد، دیگر گامهای بعدی را نمی داندچه خواهد شد !همان گام اول ، او را به جاهایی که نمی داند، خواهد کشید .

شرط همه توسلات ، توبه است
- پرسش : آیا استفاده از خاک مدفن سیدالشهداء و آب زمزم - که اینقدر آنها را برای شفا یافتن سفارش می کنید - دعای ویژه ای هم دارد ؟
- پاسخ : شرط همه ی توسلات ، توبه است و غیر از توبه شرط دیگری ندارد .


همه چیز در دست خداست

به غیر از حافظیّت خدا ، به هیچ چیز نباید اعتماد داشت . همه چیز در دست خداست ؛ در روایت است که لا حول و لا قوه الا بالله یعنی هیچ روگردانی از گناهان نیست مگر با حفظ و نگهداری خود خدا و هیچ نیرویی بر طاعت و عبادت خدا نداریم مگر به کمک و یاری خداوند .( تحف العقول ص ۴۶۸ )

سبک و شیوه زندگی

سبک و شیوه زندگی یک انسان خداجو و متعهد طوری باید باشد

که در آن صفا بر کدورت ، راستی بر دروغ ،

اعتماد بر سوء ظن ، مهر و معرفت بر کینه توزی ،

رعایت انصاف بر تعدّی و احجاف ، همدلی و هم زبانی بر تحکّم و

ادای وظیفه بر رفع تکلیف مقدم باشد .

«تنبیه بدنی چیزهای اشتباهی را به کودکان می آموزد.» با استفاده از نکات زیر می توانید بهترین نوع برخورد را آموزش ببینید.

1ـ زمانی که یک فرد بزرگسال، کودکی را کتک می زند، بچه احساس عجز و نا امیدی می کند. این احساسات باعث می شود که کودک افسرده و پرخاشگر شود.
به کودکان خود آموزش دهید که شما می خواهید که آنها چگونه عمل کنند. چون کودکان اغلب نمی دانند چه?کاری درست و چه کاری نادرست است. برای آموزش دادن به آنها صبور باشید.
۲ـ زدن یک کودک حل مشکل را به او نمی آموزد. فقط به او می آموزد که احساس بدی نسبت به خود داشته باشد و عزت نفس او پایین بیاید. عزت نفس پایین می تواند تا آخر عمر همراه کودک باشد. مراقب آنچه که می گویید باشید. معنی کلمات می تواند به اندازه کتک زدن، به آنها آسیب برساند.
بنابر این خونسرد باشید.
۳ـ تنبیه بدنی باعث می شود که بچه ها عصبانی و رنجیده خاطر شوند و احساس دشمنی کنند و بخواهند انتقام بگیرند.
پس با گفتگو به بچه هایتان بیاموزید که آنها اشتباه کرده اند. تا زمانی که آنها کوچک هستند، اطمینان حاصل کنید که آنها قوانین خانواده را می فهمند. این قوانین ایمنی، وقت خواب، وقت غذا خوردن و… است.
۴ـ تنبیه بدنی می تواند کودکان را درباره شناخت درست و غلط به اشتباه بیندازد.
به کودکان خود یاد بدهید که روش های غیر مضر برای بیان احساسات خود به کار گیرند. سپس احساسات آنها را بپذیرید و به آنها نشان دهید که می فهمید و مراقب هستید.
۵ـ وقتی شما کودک را تنبیه می کنید، به این معنا است که کار شما درست است و حق با شما است. این رفتار سبب می شود که کودک از بزرگسالش تقلید کند و در آینده هم به دیگران صدمه بزند.
۶ـ تنبیه بدنی به احساسات بچه ها آسیب می رساند، نمرات آنها در مدرسه افت پیدا می کند. همچنین یافتن دوستان در مدرسه برای آنها کار دشواری می شود.
به آنها توجه کنید، از کارهای خوب او ستایش کنید و اجازه بدهید کودک بداند که شما او را به خاطر وجودش دوست دارید.
۷ـ تنبیه و بدرفتاری فیزیکی با کودک به آنان آموزش می دهد که من بد هستم و باید حرکات بدم را تا جایی که می توانم ادامه دهم.
هنگامی که کودکتان بی ادبی می کند، زود عکس العمل نشان ندهید. به او مهلت دهید. این مسئله کودکتان را مدت کوتاهی از شما جدا می کند. او را روی صندلی، پله یا در اتاقش قرار دهید. سپس به او اجازه دهید هنگامی که توانست خود را کنترل کند، به شما بپیوندد. این به او آموزش می دهد که شما به خاطر رفتار خوب برنده شده اید.
۸ ـ تنبیه بدنی، هرگز رفتار درست را به کودک آموزش نخواهد داد.
او را نزنید. بچه ای که زیاد کتک می خورد، کنترل درونیش توسعه پیدا نمی کند. او به افراد دیگر نگاه می کند تا به او بگویند که راست و غلط چیست. همچنین آنها فکر خواهند کرد که من نباید خودسری کنم چون تنبیه خواهم شد. به جای این که بگوید من نباید بی ادبی کنم چون بی ادبی بد است.
۹ـ صدمه زدن فیزیکی در هر صورت باعث ترسیدن کودکان می شود.
خود را کنترل کنید. هیچ چیز بهتر از این نیست که والدین در مقابل بچه ای که خارج از کنترل است، آرام باشند. به کودکتان آموزش دهید که عصبانیت خود را کنترل کند و به خود اجازه ندهید که به او توهین کنید. چون با این کار، عصبانیت او را دوباره زنده می کنید. به خاطر داشته باشید شما بزرگسالید.
۱۰ـ بعضی اوقات والدینی که خیلی خسته یا آشفته هستند، همزمان باگریه بچه شان او را بالا و پایین می اندازند. کوری، صدمات مغزی یا حتی مرگ بچه، می تواند نتایج چنین عملی باشد.
در تربیت فرزندان تان، از دوستان یا مشاوران خوب کمک بخواهید. پیوستن به گروه های والدین و صحبت کردن با پدر و مادرهای با تجربه را مورد توجه قرار دهید. در مورد بچه ها و چگونگی تربیت یافتن آنها به طرق مختلف آموزش ببینید.



نکته روانشناسی در قرآن کریم

۱- از دیدگاه قرآن، سه نوع شخصیت اساسی وجود دارد؛ مؤمن، کافر و منافق؛( آیات ۲ تا ۲۰ سوره بقره )
۲- شخصیت‏های مؤمن، خود دارای سه درجه شخصیتی می‏باشند؛ آنان که به خود ظلم می‏کنند، آنان که میانه رو هستند و آنان که پیشتازانند؛ ( فاطر/ ۳۲ )
۳- مشخصه بارز شخصیت کافر آن است که دل و اندیشه‏اش را قفل کرده است و راهی برای نفوذ هیچ حرف تازه و اندیشه متفاوتی نگذاشته است و به همین دلیل، از درک حقایق عاجز است.
۴- خصوصیت ‏بارز شخصیت منافق از دیدگاه قرآن، دوگانگی ریشه‏ای در ظاهر و باطن است؛ به همین دلیل، مبتلا به شک و تردید و عدم قدرت تصمیم‏گیری و ناتوانی در قضاوت می‏شود؛ ( بقره و ۸ تا ۲۰ منافقون )
۵- در قرآن کریم، در آیات فراوانی از اندوه، علل ایجاد کننده آن و راه‏های برطرف ساختن آن سخن رفته است . گاهی اندوه فراق را با دیدار و گاهی اندوه فقر را با بشارت و گاهی اندوه رسول خدا (ص) را به دلداری حضرت حق، درمان نموده است.
۶- در دیدگاه قرآن، ترس دو نوع است؛ ترس پسندیده و ترس ناپسند؛ ترس پسندیده، همان ترس از خداوند و عدالت اوست که منجر به اصلاح رفتار می‏شود؛ (انفال/۲) و ترس ناپسند، اضطرابی شدید با علت مشخصی است که تسلط بر نفس را از بین می‏برد و باید با آن مبارزه شود؛ ( احزاب/۱۰ و ۱۱ )
۷- از نظر قرآن دو نوع خشم وجود دارد؛ خشم مفید و متعادل و خشم مخرب و نابهنجار؛خشم متعادل، راهی برای رسیدن به هدف در مواقع لزوم است و خشم مخرب را باید درمان کرد . قرآن کریم با توصیه به صبر و پاسخ گویی با عمل نیک و با وعده بهشت و پاداش اخروی، به وسیله سفارش به بخشش و عفو، یادآوری قدرت و خشم خداوند و … به درمان بیماری سلامتی سوز خشم و عصبانیت پرداخته است.
که به ترتیب در سوره شوری آیه۴۳، فصلت آیه‏۳۴، آل عمران آیات ۱۳۳ و ۱۴۳، شوری آیات ۳۶ و ۳۷ ، و نور آیه ۲۲ بیان شده است .
۸- در قرآن به سه نوع از مکانیسم‏های دفاعی - روانی اشاره شده است که عبارتند از: فرافکنی ( منافقون/۴ )، دلیل تراشی ( بقره/۱۱ و ۱۲ ) و واکنش سازی ( بقره/۲۰۴ و ۲۰۵ و منافقون/۴ )
۹- در فرهنگ قرآن یکی از راه‏های مؤثر و اساسی روان درمانی، استفاده از مواعظ و اندرزهای قرآنی است( یونس/۵۷ )
۱۰- در روش روان درمانی قرآنی، ایمان، تولید امنیت درونی و آرامش می‏نماید؛ ( انعام/۸۲ و رعد/۲۸ )
۱۱- یاد خدا، آرام بخش دلهاست؛( رعد/۲۸ )

بزرگترین لذت

لذت بخشش بزرگترین لذت عالم است .

سخن پیغمبر(ص)در باره حضرت علی (ع)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای علی، تو پس از من
مظلوم قرارخواهی گرفت،پس وای بر آن که به تو ستم کند و به حریم
تو تجاوز نماید، و خوشا حال آن که پیرو تو باشد و کسی را برتو ترجیح
ندهد… و تو نخستین کسی هستی که با من از صراط می‏گذری، و
پروردگارم به عزت خویش سوگند یاد نموده که هیچ‏کس از گردنه صراط
عبور نتواند کرد مگر آن که سندولایت تو و امامان ازنسل تو با او باشد؛
و تو نخستین کسی هستی که بر حوض من وارد می‏شوی،دوستانت
را از آن سیراب سازی و دشمنانت را از آن برانی . و آن‏ گاه که من در
“مقام محمود(جایگاه شفاعت)"بایستم تو همراه من خواهی بود،درباره
دوستان ما شفاعت می‏کنی و شفاعتت پذیرفته می‏شود ؛ و تو
نخستین کسی هستی که داخل بهشت میشوی ولوای مراکه همان
لوای حمد است و دارای هفتاد تکّه است به دست داری که هر تکّه‏ای
از خورشید و ماه گسترده‏تراست، و تو صاحب درخت طوبی در بهشت
هستی که اصل آن در خانه تو و شاخه‏هایش در خانه‏های شیعیان و
دوستان تو پراکنده است.

سرپوش روی گناهان

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: بنشین قدری فکر کن که خداوند متعال چقدر به ما نعمت داده است. خودش می فرماید: نمی توانید نعمتهای مرا بشمارید. یکی از بزرگترین نعم خداوند این است که ما هر چه گناه می کنیم او می پوشاند، اگر مثلاً در پیشانی ما یک کنتور بود و هر یک گناه، یک شماره می انداخت، دیگر ما آبرو نداشتیم و نمی توانستیم زندگی بکنیم، یا اگر به جای شماره انداختن بوی ظاهری قرار داده بود، دیگر کسی طرف دیگری نمی رفت اگر از گناهان یکدیگر با خبر می شدید، یکدیگر را دفن نمی کردید، ببین خدا چقدر مهربان است که روی گناهان ما سرپوش گذاشته است.

توبه هرکس به اندازه عقل و درک خویش است

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: توبه هر کسی به اندازه علم و عقل و درک خودش است. عوام باید از گناهانشان توبه کنند، و شما طلاب از کم درس خواندن، زیاد حرف زدن، انجام مکروهات و امثال اینها توبه کنید، هر کسی به قدر خودش.

رهایی از «لیلة‌القبر» برای رسیدن به«لیلة‌القدر»

 

لیالی قدر برای ما تعیین کننده است. صرف آمرزش گناهان مرده‌ها مطرح نیست. اینها یکی از زوایای فرعی لیله قدر است. شرح صدر طلب کردن، ظهور ولی عصر را مسئلت کردن، گسترش فرهنگ اسلامی را خواستن، وفاق ملی را مطرح کردن، کینه‌ها را از دل زدودن و صدها معارف و معالی دیگر در صدر خواسته‌های ماست؛ آمرزش گناهان هم جزء خواسته‌های ماست. ولی عمده آن است که گناه رخت بربندد، نه گناه بیاید و آمرزیده شود! عمده آن است که از خدا بخواهیم که اهل معصیت نباشیم.

رهایی از «لیلة‌ القبر» برای رسیدن به «لیلة‌ القدر»

از خدا بخواهیم که آن توفیق را، آن معرفت را، آن محبت را به ما عطا کند که ما هم لیله قدر بشویم. آنها که لیله قدر شدند، اسوه مایند. اگر درباره فاطمه زهرا (س) آمده است که او لیله قدر است، این سخن از سنخ تمثیل است و نه تعیین. یعنی 14 انسان کامل هر کدام لیله قدرند. و اگر آنها لیله قدرند، شاگردان آنها می‌توانند در حوزه ایمانی خود لیله قدر بشوند. تو لیلة‌ القدری، بدان؛ در صورتی که از لیلة‌ القبری بیرون بیایی! همه بزرگان به ما گفتند: اگر از لیلة‌ القبری به درآمدی، لیلة‌ القدر می‌شوی! اینکه در درونش گورستان فتنه هاست، گورستان غیبت هاست، گورستان آمال و آرزوهاست، شکمش هم گورستان حرام هاست؛ این «لیلة‌ القبر» است، نه لیلة‌ القدر!

اگر از لیلة‌ القبری به درآمد، «لیلة‌ القدر» می‌شود؛ آنگاه خیر من الف شهر(1) می‌شود، یک نفر بیش از هزار نفر می‌شود، آنگاه کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله(2) خواهد شد. یک شب اگر بر هزار ماه فضیلت دارد، یک انسان هم بر هزار گروه فضیلت دارد. در صورتی که از لیلة‌ القبری به دربیاید، لیلة‌ القدر بشود. اینها نظیر اسماء الله نیست که توقیفی باشد! اگر به ما گفتند: فاطمه زهرا(س) لیله قدر است، یعنی ای زنان عالم! شما هم می‌توانید در حوزه ایمانی خود به دنبال مولاه و سیده خود، لیلة‌ القدر بشوید. و اگر کسی قرآن در جان او جلوه کرد، او همین لیلة‌ القدر را در حوزه ایمانی خود خواهد داشت.

محفوظ بودن قلب مالامال از معارف قرآن از آفات نسیان و عذاب الهی

مرحوم امین الاسلام طبرسی در ذیل این آیه که خدای سبحان برخی را در دوران سالمندی به نسیان مبتلا می‌کند، منکم من یرد الی ارذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا (3)؛ این حدیث نورانی را نقل کرد: الا قلبا قد رای القرآن. مگر قلبی که ظرف قرآن باشد، در دوران پیری به نسیان مبتلا نمی‌شود و خدا چنین قلبی را هم عذاب نمی‌کند بنابراین آمرزش گناهان یکی از فوائد جزئی این ادعیه است. عمده، گسترش اسلام است و ظهور ولی ماست، عمده رفع نفاق و حضور و حصول نفاق است و صدها خیر و برکت و مانند آن.

[تصویر: 0003-2.jpg]

شفافیت جریان «شب قدر» در اسلام

به قدری لیله قدر در اسلام روشن بود که مانند صاحب اصلی اش یعنی ذات اقدس اله ضمیر بدون مرجع آمده. یک وقت شما می‌خوانید: قل هو؛ این هو بدون اینکه مرجع قبلاً گفته بشود ذکر شده است. سرش آن است که لازم نیست اول اسم خدا را ببرند، بعد بگویند (او)! همین که گفتند (او)، معلوم است کیست. خدا معروف هر کسی است، محبوب هر کس است. در جریان لیله قدر و قرآن آنقدر قرآن مشخص شده بود که بدون اینکه مرجع ذکر بشود، ضمیر به قرآن برگشت. فرمود: انا انزلناه فی لیلة‌ القدر(4). این اولین آیه آن سوره است بعد از (بسم الله). قبلاً سخن از قرآن نبود، قبلاً سخن از وحی نبود؛ اما در اولین آیه سوره قدر می‌خوانیم: انا انزلناه فی لیلة‌ القدر. معلوم است که ضمیر به وحی و قرآن برمی گردد! این لیله قدر آنقدر شهرت پیدا کرد که شد ظرف قرآن کریم. و چون قرآن کریم محبوب و معروف همه بود؛ لازم نبود قبلاً نامی از آن برده شود تا ضمیر به آن برگردد.

سلام دائمی ملائکه در طول شب قدر بر همه مؤمنان روزه‌دار

(قدر) هم به معنای شرف و فضیلت است و هم به معنای تدبیر امور. شرف و فضیلت در این است که فرشتگان، مرتب به صائمین و صائمات سلام عرض می‌کنند. از اول شب تا مطلع الفجر ملائکه می‌آیند، سلام می‌کنند. این سلام ملائکه را اگر کسی بشنود، معلوم می‌شود لیله قدر را درک کرده است. گفتند: آیا برای شب قدر علامتی هست؛ گفتند: آری، هوای لطیف و ملایمی دارد. گاهی انسان احساس می‌کند یک نسیمی دارد می‌وزد، نسیم بهاره. خواه تابستان باشد، خواه پاییز و زمستان؛ آن نسیم ملایم بهاری را در شب قدر احساس می‌کند، می‌گویند: اینها همه نفحه رحمانی لیله قدر است، اینها اثر سلام ملائکه است.

این سلام کردن تنها مخصوص وجود مبارک ولی عصر نیست. آنچه مخصوص آن حضرت است، آن است که حقائق و مقدرات را به حضور آن حضرت تقدیم می‌کنند. اما فرشتگانی که نازل می‌شوند، به هر مؤمن روزه دار سلام می‌کنند. اگر سلام می‌کنند، برای آن است که یا سلام خدا را می‌رسانند، یا سلام ملائکه حامل عرش را می‌رسانند، یا سلام خود را ابلاغ می‌کنند. در سوره مبارکه احزاب فرمود: هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور (5) خدای سبحان همانطوری که نسبت به رسولش تصلیه و سلام دارد، نسبت به مؤمنین و مؤمنات هم تسلیم دارد. فرمود: هو الذی یصلی علیکم و ملائکته. خدا بر شما صلوات می‌فرستد، ملائکه خدا هم بر شما صلوات می‌فرستند تا شما را از ظلمت به درآورند و نورانی کنند.

پس چه کمالی برتر از آن است که انسان خود را به جایی برساند که خدا به او سلام بفرستد، ملائکه خدا به او سلام بفرستد! شب قدر به ما این قدر و شرف را خواهد داد که مخاطبان سلام و صلوات خدا و حمله عرش و خدا و ملائکه الهی باشیم؛ تا کدام مرتبه، نصیب مخاطب بشود، چه سلامی، او را دریافت بکند ! پس قدر، هم به معنای شرف و فضیلت است، هم به معنای تقدیر امور. هم ما مقدرات جوامع انسانی، اسلامی و شیعی را از خدای سبحان مسئلت کنیم، هم شرف و منزلت مان را در این شب از ذات اقدس اله درخواست کنیم که ما را با آبرومندی در دنیا و آخرت اداره کند و به غیر خود واگذار نکند.

1- قدر/3
2- بقره/924
3- حج/5 4- قدر/1
5- احزاب/34

سخنرانی آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) در مراسم احیای شب 19 ماه مبارک رمضان


وظیفه تربیتی والدین تا رستاخیز

برای آن دسته از والدین، که دغدغه تربیت دینی و اعتقادی فرزندانشان را دارند، لازم است که بدانند برای انتقال برخی از مبانی و اصول دینی و اعتقادی به فرزندان، باید اقدامات منطقی و برنامه ریزی شده ای، صورت گیرد.اقداماتی که نقش موثری بر روح و ذهن بچه ها بر جای خواهند گذاشت. این مسئله یک پروسه مهم در روند تربیت است که باید در وجود کودکان نهادینه شود.
وظیفه تربیتی والدین تا رستاخیز


به طور مثال موضوع محبت اهل بیت(علیهم السلام) از پایه های اساسی در روش دین ورزی ماست. برای هر شیعه معتقدی، این موضوع حائز اهمیت است که فرزندان و نسل وی، محبت اهل بیت را در قلب و روح خود داشته باشند. چرا که این محبت را می توان به روح ایمان تشبه کرد. برای این منظور لازم است تا والدین برای فرزندان خویش، فضایی ایجاد کنند که از همان سالهای اول تولد، با ان موضوع آشنا شوند. کسانی که در بدو تولد، کام نوزاد خویش را با تربت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) بر می دارند، مسلما برایشان مهم است که کودک خود در همین فضا تربیت و رشد دهند. این والدین همواره سعی دارند تا به هر طریقی شرایطی را ایجاد کنند تا کودکانشان در فضای مجالس عزاداری برای سید الشهدا (علیه السلام) حضور داشته باشند و گه گاهی هم به برگزاری چنین مراسمی در خانه خویش می پردازند. برای این افراد مهم است که کودکان خود را به زیارت قبور مطهر اهل بیت ببرند و از کودکی آنها را با امامان آشنا کنند و البته در کنار این اعمال به ارائه تعاریف و توضیحاتی به اقتضای سن و شرایط کودکان نیز بپردازند تا این مسائل برای آنها به باوری درونی تبدیل شوند. آنچه مهم است اینکه از دوران کودکی بتوان روح توسل و محبت ورزی نسبت به اهل بیت را در دل بچه ها زنده کرد. اما در این میان بهره گیری از اعیاد و مناسبت هایی برای شادمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لازم است تا بچه ها با مناسبت های مختلف مذهبی آشنا شوند و خاطرات خوبی از اعیاد مذهبی در ذهن انها نقش بندد. اکنون که مناسب بزرگی همچون عید غدیر در راه است، فرصتی مغتنم و مهم برای والدین وجود دارد تا این عید بزرگ را برای فرزندان خود جاودانه سازند و از این اعیاد تنها به عیدی گرفتن و شکلات و شیرینی پخش کردن، کفایت نکنند، بلکه علاوه بر این به درونی ساختن باور مربوط به عید غدیر به فرزندان، تلاش کنند.

همانطور که در خطبه غدیر می خوانیم، نسبت به نشر واقعه غدیر تاکید بسیار شده است و این مسئله به ارکان اعتقادی تشیع مربوط می شود. در بخشی از این خطبه آمده است:

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنِّى أَدَعُها إِمامَةً وَ وِراثَةً (فى عَقِبى إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ)، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْلیغِهِ حُجَّةً عَلى كُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ

هان مردمان! اینک جانشینی خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جای می گذارم، در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز و اکنون مأموریت خود را انجام می دهم تا برهان بر هر شاهد و غایب باشد و نیز برهمه ی آنان که زاده شده یا نشده اند.پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و فرزند داران به فرزندان تا برپایی رستاخیز ابلاغ کنند.

با توجه به این عبارات می توان به این نکته اشاره کرد که برای هر پدر و مادر شیعه این وظیفه وجود دارد که پیام غدیر را برای فرزندان خود بازگو کنند و برای درونی کردن باور فرزندان خود نسبت به ولایت اهل بیت، تلاش کنند.امروز روش ها و ابزارهای متنوع و متعددی برای والدین و مربیان فراهم است تا با بهره گیری از آنها به ایجاد فضاسازی های مناسب در جهت رشد و ارتقاء باورهای مذهبی فرزندان بپردازند.

آنچه مشخص است اینکه نوزادان، کودکان ونوجوانان را به راحتی می توان تحت تاثیر چنین فضاهایی قرار داد. خصوصا با تحولاتی که در عرصه ارتباطات و رسانه ها رخ داده است،می توان بر غنای این نوع فضاسازی ها افزود. می توان اشعار کودکانه را در رابطه با محبت اهل بیت و شناخت آنها تهیه کرد به گونه ای که جذابیت هایی هم داشته باشد و از این طریق می توان به آموزش پرداخت. می توان سرودها و نغمه های مختلفی را که حدود شرع را دارا می باشند، در فضای خانه طنین انداز کرد. می توان فیلم ها و نمایش های تاثیرگذار در این زمینه را در معرض دید بچه ها قرار داد و یا داستان زندگانی این بزرگان را در قالب قصه هایی جذاب برای بچه ها بازگو کرد. می توان در مناسبهای مذهبی همچون عید غدیر برای بچه ها هدیه تهیه کرد. به هر هر حال آنچه مهم است اینکه دغدغه والدین در این زمینه به چه صورت است و مسلما هر کس دغدغه پررنگ تری داشته باشد، همت و تلاش بیشتری خواهد داشت و طبیعتا این تلاشها بر فرزندان اثرگذار خواهد بود.

 

حالا شما پدر عزیز غدیری، شما بگویید برای رساندن این پیام غدیر به فرزند خود چه کار کرده اید ؟

اسلام حقیقی

ابی جارود گوید: به امام باقر علیه السلام عرض كردم : ای فرزند رسول خدا! آیا شما دوستی و دلباختگی و پیروی مرا نسبت به خود می دانید؟ امام علیه السلام : آری . عرض كردم : من از شما پرسشی دارم كه می خواهم به من پاسخ دهید زیرا چشمم نابینا است و كمتر راه می روم و همیشه نمی توانم شما را زیارت كنم . امام علیه السلام فرمود: سوال خود را بپرس .
عرض كردم : مرا از دینی كه شما و خاندانتان خدا را بر اساس آن عبادت می كنید آگاه كن تا من هم بر اساس آن خدا را دینداری كنم . امام علیه السلام فرمود: با سخنی كوتاه سوال بزرگی كردی ، به خدا سوگند همان دینی كه خود و پدرانم خداوند را به آن دینداری می كنیم به تو می گویم . 1 - شهادت به یگانگی خداوند و رسالت محمد صلی اللّه علیه و آله 2 - اقرار به آنچه پیامبر صلی اللّه علیه و آله از جانب خداوند آورده است . 3 - محبت به دوست ما و دشمنی با دشمنان ما. 4 - پیروی از فرمان ما.
5 - انتظار قائم ما. 6 - كوشش (در انجام واجبات) و پرهیز از محرمات .

قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليه السلام) / محمد رضا اکبري

لبیک او لا لبیک ؟!

لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک و الملک لا شریک لک لبیک

                                   

 

راه كمك به همسر و دلگرمى در زندگى

خستگى مال روح است نه جسم و نه مشكلات ، درد و رنج مال روح است نه بدن ، ترس و بزدلى مال روح است نه بدن ، خود باختگى مال روح است نه بدن ، خلاصه مركز اصلى اغلب صفات انسان روح است ، گرچه زمينه آن در مسائل مادى ايجاد مى شود، مشكلات در خارج وجود انسان پديد مى آيند، ولى روح خسته مى شود.

آنچه سخت است وجود مشكلات نيست ، بلكه سختى در خستگى روح است ، والا روح بلند و پر استقامت از مقابله با مشكلات نه تنها ضرر نمى بيند كه آبديده تر هم مى شود و بر تجربيات خود نيز در مقابله با مشكلات مى افزايد.
مشكل حقيقى اين است كه سختيهاى زندگى روح كسى را افسرده و خسته و بى طاقت كند، روح اگر افسرده باشد دچار بزرگترين نقصها شده است گرچه هيچ مشكلى در زندگى مادى نداشته باشد، و برعكس روح اگر با نشاط و نيرومند شد بزرگترين موفقيتها را داشته و بدست خواهد آورد، گر چه مشكلات چون كوهها بر سر راه او باشند.
راه موفق شدن در زندگى براى هر كسى در مقابله با مشكلات و سختيها يكى از دو راه است : 1 - برداشتن مشكلات خارجى و موانع 2 - تقويت روحيه ، راه اول ، راهى است كه اغلب مردم به آن مى انديشند و آن را تنها راه حل مشكل نيز مى پندارند، و سعى مى كنند كه اين مشكلها بوجود نيايد و اگر هم آمد مى خواهند همانها را برطرف كنند، و به همان نيز قانع هستند، و هر كس را نيز بدون مشكل مادى يافتند خوشبخت مى دانند و طبعا هر كه مشكلات مادى دارد همچون فقر و مرض و شغل پائين و غيره بى چاره و ناكام مى پندارند، و اين طرز فكر در عكس العمل مردم نسبت به طبقات جامعه كاملا هويدا است .
و لذا چون راه حل اين مشكلات را در بر طرف كردن آن مى دانند، اگر نتوانند مثلا به يك بيمار كمك كنند و يا نياز نيازمندى را بر طرف كنند، خود را ناتوان از كمك به وى مى بينند، در مسائل خانوادگى هم اگر با اين سطح فكر رفتار كنيم ، چه بسا همسرى بگويد من كه نمى توانم در مسائل مالى ، ادارى و غيره به او كمك كنم ، پس وظيفه اى ندارم .

ادامه »

متفکر کیست ؟ از نظر آیت الله مشکینی زید عزه

ایشان معتقد بود که یکی از وظایف انسانی تفکر است و دراین باره می‌گفت: «انسان باید اهل تفکر باشد. تفکر یعنی فکر را به کار انداختن. تدبر نیز در لغت به معنی دنبال کردن است یعنی مطالبی را که درباره وضع خودش یا راجع به عالم است، دنبال کند؛ نظر هم به همین معناست. انسانی که تفکر و تدبر در خودش، کارش، حالش و زندگی‌اش نداشته باشد، ناقص است. درصورتی که گفته می‌شود تفکر خودش عبادت است. در روایت آمده که گاهی یک ساعت تفکر، به اندازه هفتاد سال عبادت و یا بیشتر از آن ارزش دارد.»
ایشان درتوصیف بالاترین صفات انسانی اشاره می کرد که: «بعضی از اوصاف روحی انسان ملکات نامیده می‌شود که به سختی در انسان به این درجه و مقام می‌رسد و زود هم از بین نمی‌رود مثل ملکه عدالت در انسان. سال‌ها باید انسان با شیاطین و نفس اماره بجنگد، کشتی بگیرد، زمین بخورد و زمین بزند تا نیروی روحی انسان این قدرت را پیدا کند و قوی بشود تا دیگر در مقابل هوای نفس اسیر نشود. به آنجا که رسید، می‌شود ملکه عدالت؛ این همان تقواست ملکه عدالت بالاترین صفت انسان است.

نقش روزه در حل مشکلات

از آنجا كه در مسير زندگي دشواري و مشكلات وجود دارد، دستور داده‏ اند در شدايد و مشكلات روزه بگيريد.يعني اگر ما در هر نمازي چند بار از خداي سبحان استعانت مي ‏كنيم و مي‏ گوييم ﴿إيّاك نعبد وإيّاك نستعين﴾ راه كمك ‏رساني را هم خدا بيان فرموده است. ولي اين چنين نيست كه بگوييد: كمك كن! و ما رايگان كمك برسانيم. اگر سخن از ﴿إيّاك نستعين﴾ است، راهش را هم قرآن به ما آموخته كه: ﴿واستعينوا بالصّبر والصّلوة﴾ و اين صبر به «صوم» تفسير و تطبيق شده و در حديث آمده است كه: «إذا نزلت بالرّجل النازلة والشديدة فليصم»  هرگاه براي كسي مشكل يا حادثهٴ خاصي پيش آمد بايد براي دفع يا رفع آن روزه بگيرد.

نه تنها در جنگ، بلكه اگر مشكلات ديگري هم براي انسان پيش آيد، بايد براي حل آن مشكل، روزه گرفت.
اين روزه چه نقشي دارد كه مشكل را حل مي‏كند؟ انسان را به كجا مي‏ رساند كه بر مشكل پيروز مي‏شود؟ تازه اين امساك ظاهري است؛ امّا روزه، حكمت هايي دارد كه روح را به مقام بالا مي‏رساند و روح بلند بر طبيعت فايق است.
اگر كسي براي خدا روزه گرفت چون كارها به دست اوست مشكل را حل مي‏كند كه فرموده‏ اند: «يا مُسهّل الا قمور الصّعابِ» . قرآن هم فرمود: ﴿وأمّا من أعطي واتّقي ٭ وصدّق بالحُسني ٭ فسنُيسِّره لليسري﴾  ما كارها را براي افرادي كه در مسير مستقيم‏ اند، راحت مي‏كنيم. آنگاه نمونه‏ هايش را هم به عنوان انبياي عظام براي ما بيان فرمود.
وقتي موساي كليم الله از خداي سبحان درخواست مي‏كند: ﴿ويسّر لی أمري﴾  در پاسخ مي‏ فرمايد: ﴿قال قد أُوتيت سؤْلَكَ يا موسي﴾  تو براي براندازي طاغوت فرعون از ما آسان كردن امور را طلب كردي، ما هم آن را به تو داديم. آنچه را كه از ما خواستي به تو داديم؛ شرح صدر، روان بودن بيان، شركت در رسالت و وزير بودن برادرت را، و نيز خواستي كه او را از وحي خاص برخوردار كنيم، همه را عطا كرديم.
دربارهٴ رسول خدا هم فرمود: ﴿ألمْ نشْرح لك صدْرك ٭ ووضعْنا عنك وِزْرك ٭ الّذي أنْقض ظهْرك ٭ ورفعنا لك ذكْرك﴾  آيا به تو شرح صدر نداديم و بار گران را كه بر پشت تو سنگيني مي‏ كرد برنداشتيم و نام تو را بلندآوازه نكرديم؟
اين راهها را قرآن در اختيار ما گذاشته است؛ زيرا باطن روزه به قدري نيرومند است كه انسان را بر جهان طبيعت ـ به اذن خدا ـ پيروز مي‏كند.
برگرفته از کتاب حکمت عبادات حضرت آیت الله جوادی آملی،ص137

آیا امام زمان (عج) هم می خواهد که ما زندگی را به بندگی تبدیل کنیم ؟

امام زمان (عج) جز تبدیل زندگی به بندگی از ما چیزی نمی خواهد .امام می خواهد سه پیام را به مردم بدهد: یکی اینکه همه در این عالم می خواهیم بندگی کنیم . خدا برای انسانها شرط گذاشته است که اگر انسانها بندگی کنند، خدا همه ی مخلوقات را مسخر آنها قرار دهد. پس تا انسان بنده ی خدا نشودعالم بنده ی انسان نمی شود ، یکی اینکه برای بندگی نیاز به نعمت داریم یعنی باید امکاناتی داشته باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم مثل نعمت آب، هوا، خاک ،نور و…این امکانات می تواند دو تا خاصیت داشته باشد: حیات دهنده و حیات کشنده . مثل چاقو که اگر در دست جراح باشد بیماری را نجات می دهد و اگر در دست بچه باشد فردی را زخمی می کند. پس امکاناتی که خدا برای زندگی ما گذاشته است دو پهلو است ، دیگر اینکه اگر ما بخواهیم از این امکانات برای حیات واقعی استفاده کنیم نیاز به راهنما و نقشه داریم ،راهنما پیامبر و نقشه دین است. امام می گوید که شما آمده اید که در این دنیا زندگی و بندگی کنید، زندگی یعنی استفاده از امکانات و ابزارهای حیات که دو پهلو است .جوانی به حضرت عیسی گفت که من می خواهم همراه تو باشم. شرط همراهی با امام زمان (عج) داشتن صداقت است . حضرت عیسی می خواست جوان را امتحان کند و به او پولی داد تا نان بخرد. او سه تا نان خرید ، یکی را در راه خورد و به حضرت گفت که من دوتا نان خریده ام یعنی به حضرت دروغ گفت. او با این کار شرط حضور در محضر حجت خدا را از دست داد. حضرت عیسی در راه معجزه ای به او نشان داد و باز سوال کرد که چند تا نان خریدی او گفت : دو تا .حضرت این کار را تکرار کردند. آنها به محلی رسیدند که حضرت از زیر خاک سه تا تکه ی طلا بیرون آورد .حضرت خواست که به او تکه های طلا را بدهد ، از او پرسید : چند تا نان خرید ؟ او گفت: سه تا .حضرت فرمود که تو برای همراهی با ما راست نگفتی ولی برای بدست آوردن طلاها راست گفتی و طلاها را به او داد .این طلا، همان داستان چاقو است که اگر بدون حجت خدا باشد ،برای انسان خطرناک است. حضرت از جوان خداحافظی کرد و رفت . او برای نگهداری طلاها دوتا دوست پیدا کرد.این سه نفر فکر کردند که با این سه تکه طلا چکار کنند، بعد از مدتی گرسنه شان شد و قرار شد که یکی به بازار برود و دو تای دیگر از طلاها نگهداری کنند. کسی که به بازار رفت مکر کرد ، انسان بی امام مکار می شود. او گفت که غذاها را مسموم می کنم و به دوستانم می دهم تا بمیرند و طلاها را بر می دارم . از طرفی دو نفر دیگر هم مکر کردند که او را بکشند تا طلای بیشتری بدست بیاورند. ما فکر می کنیم که فقط خودمان می توانیم سر دیگران را کلاه بگذاریم ولی غافل هستیم که دست بالای دست بسیار است. ما گاهی می خواهیم سر خدا را هم کلاه بگذاریم .آن دو نفر، کسی را که غذا آورد کشتند و بعد غذاهای مسموم او را خوردند و سه نفر با هم مردند و سه جنازه با سه تکه طلا باقی ماند .مدتها بعد حضرت عیسی با یاران شان از آنجا گذشتند و حضرت این داستان را برای آنها تعریف کرد و تکه های طلا را هم زیر خاک کرد. اصلی ترین عنصر تبدیل زندگی به بندگی راهنما است. نعمت ولایت نور است .اگر ما امکانات زیادی داشته باشیم ولی این نور را نداشته باشیم بیشتر به زمین می خوریم .الان دنیا امکانات زیادی دارد ولی چون نور امام زمان (عج) را ندارد مشکلات زیادی دارد .تا امام خودش را در زندگی ما نشان ندهد، زندگی ما تبدیل به بندگی نمی شود. امام صامت قرآن است و امام ناطق هم امام زمان است . آیا ما قرار گذاشته ایم که با این قرآن و امام، زندگی خودمان را قانونمند بکنیم ؟ به تعبیری زندگی خودمان را محدود کنیم تا از وعده های خدا محروم نشویم ؟ در آستانه ی نیمه ی شعبان خوب است که ما همه دستورات اسلام را به دل خودمان عرضه بکنیم و ببینیم که چقدر پذیرنده و تشنه ی حکم خدا هستیم، چقدر تسلیم حکم خدا هستیم ، چقدر دوست داریم که در عمل این حکم را انجام بدهیم ،چقدر دوست داریم که این اعمال را ادامه بدهیم. خیلی از مسلمانها در ماه رجب و شعبان و رمضان اعمال را انجام می دهیم ولی آنها را ادامه نمی دهند .اگر من نه اهل تسلیم، نه اهل عمل، نه اهل تداوم و نه اهل دفاع از حکم خدا هستم،کجای وجود من منتظر امام زمان(عج) است ؟ بیاییم افکارمان را قانونمند کنیم . اگر ما فقط به ظاهر و زیبایی جسم مان توجه کنیم ، کشورمان از نظر جراحی زیبایی رتبه ی اول را در دنیا بدست می آورد ولی به گفته ی رهبر، از لحاظ اخلاق و معنویت به اندازه صنعت پبشرفت نمی کنیم .همه در مادیات رشد می کنند ولی به همان اندازه در معنویات رشد نمی کنند. علت این است که هنوز فکر ما قانونمند نشده است و فقط ظاهر را می بینیم و باطن را نمی بینیم .اگر ما باطن فکر را نبینیم عملیات فکر ما ناقص می شود. برای تبدیل زندگی به بندگی ، ما اول باید محدودیت و قانونمندی دین و ولایت را در عرصه ی فکرمان بپذیریم . یعنی فقط ظاهر و مادیات را نگاه نکنیم .فکری منتظر امام زمان(عج) است که نزدیک به فکر امام زمان(عج) باشد. ما باید فکرمان را به امام نزدیک کنیم .هنوز نگاه ما ظاهری است حتی در جشن امام زمان (عج) که فکر می کنیم جایی که شربت بهتر بدهند یا سکه بدهند خیلی خوب است .ما باید بگوییم : مجلس آنقدر معنوی بود که عطر امام را در آنجا استشمام کردیم. این فکر به امام زمان (عج) نزدیک می شود.  این انسان می خواهد بنده بشود و پشت سر قانونمندی اسلام و عترت حرکت بکند. قانونمندی فکر،اعتقادات ماست و قانونمندی دل، اخلاقیات ماست  و قانونمندی اعضا و جوارح احکام ماست. همه امام زمان (عج) را دوست دارند ولی باید ببینم که چقدر در اعتقادات شان محکم هستند، در حب و بغض شان به امام زمان (عج) نزدیک هستند. کسی که امام را دوست دارد محبوب حرام را دوست ندارد. در شب نیمه ی شعبان همه با هم دعا کنیم. خدا به عزت و جلالش قسم خورده است که در این شب دعای سائلی را رد نکند. در دعا کردن باید چند نکته یادمان باشد. خدا بعضی از کارها را انجام می دهد و ارتباطی به دعا کردن یا نکردن ما ندارد. خدا یک سفره عمومی برای همه مخلوقاتش چیده است و ربطی به دعا کردن ندارد. خدا یکسری عنایت ها را برای کسانی گذاشته است که دعا می کنند. یکسری امکاناتی هست که اگر همه ی عالم دعا کنند خدا آنرا برآورده نمی کند زیرا با تدبیر و حکمت خدا منافات دارد. یعنی این دعاها مستجاب نمی شود.

مردم دوست دارند که با افراد دارای شهرت یا ثروت یا مقام ارتباط برقرار کنند . اگر انسان اهل ارتباط است و بدنبال کسی است که از همه بیشتر دارایی دارد آن خداست. دعا ارتباط با داراترین موجود است .این ارتباط باعث هویت ما می شود. شما دعا کنید تا بگویید که با بالاترین موجود هستی صحبت کرده ام. بعضی از دعاها فقط ارتباط است مثل دعاهای اهل بیت . الهی انت مولا یا مولا … بالاترین افتخار من این است که من بنده ی تو هستم و تو مولای من هستی .پس دعا برای کسب هویت است. دیگر اینکه دعا ارتباط با خدا برای شارژ شدن است .در سوره مزمل داریم که ای پیامبر ،با من حرف بزن و قرآن را بخوان بعد بار سنگین را بردار. دیگراینکه دعا ارتباط با خداست برای تعلیم و تربیت .خدا می فرماید که تو دعا کن ما تو را اجابت می کنیم . دعا یعنی عقد قرارداد با خدا به شرط حرکت تو و برکت خدا .ما حرکت را باید با قانونمندی قرآن و عترت انجام بدهیم .هر حرکتی هدفمند نیست . تعریف حرکت را باید در قرآن و عترت جست. دعا تنبل پروری و جری کردن انسانها برای گناه نیست .در آیه 80 سوره توبه داریم: ای پیامبر ،اگر تو هفتاد بار استغفار بکنی من آنها را نمی بخشم  و این سنت الهی است . خدا به کاسبی که ربا     می خورد، برکت نمی دهد زیرا این جزو سنت خدا نیست . حالا اگر ما نماز خواندیم ، روزه گرفتیم ، جهاد را انجام دادم و به پدر و مادر خدمت کردیم ولی کارهایمان کامل هم نبود، خدا آنرا تکمیل می کند.

دعا نامه نوشتن به آدرس خداست . ما دوتا اشکال در دعاهای مان داریم : یکی اینکه کاغذ سفید به خدا می دهیم و دیگر اینکه آدرس خدا را هم نمی دانیم و آنرا به جای دیگری می فرستیم فبعد خدا را محاکمه می کنیم . شما باید مشکلات تان را به خدا بگویید نه بنده ی خدا .

در بعضی از ایام خدا دعاها را مستجاب می کند به برکت زمان و مکان و واسطه .دعا در زمان های دیگر باید بررسی بشود که شرایط آن وجود دارد یا خیر ولی در نیمه شعبان این طور نیست .کافی است که شما با خدا صحبت کنید و بخواهید .اگر شما زیر قبه ی امام حسین (ع) دعا کنید خدا در آنجا امضا کرده است که این دعا مستجاب بشود. پس دعا قرارداد بین من و خداست و یک کارهایی هم سهم من است که باید انجام بدهم .دعا نامه نوشتن است و خدا هیچ نامه ای را بی پاسخ برنمی گرداند. خدا هیچ پاکتی را خالی برنمی گرداند .اگر خدا دعا من را برآورده نکند حتما بهتر از آن را برای من می فرستد. در مناجات ماه شعبان داریم : خدایا من نمی توانم خودم را از معصیت جدا کنم ،تو به من کمک کن. آقایی گفت که من سیگاری بودم و نمی توانستم آنرا ترک کنم .وقتی به کربلا رفتم به گنبد ابوالفضل نگاه کردم و گفتم که من نمی توانم این سیگار را ترک کنم ، تو خودت محبت آنرا از دل من بگیر و بجای آن نفرت بگذار. یک لحظه تمام نفرت در وجود من جمع شد . این دعا است و واسطه ی آن ابوالفضل است و این فرد تلاش هم نکرده ولی حضرت به اوعنایت کرد .

شاید فرج امام زمان (عج) مشروط به بیرون آمدن ما از گناه باشد .پس در نیمه شعبان از خدا بخواهیم که ما را پاک کند تا مقدمه ی ظهورآقا باشد.

از بیانات حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا ماندگاری

بانوی ایرانی

- اگر زنان یک جامعه، که از ارکان آن هستند، فاسد بشوند، جامعهای را به فساد می‌کشند، مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنی باشد. هم چنین در شرایطی که رضاخان با شعار تجددخواهی و تاکید بر ناسیونالیسم، سعی داشت به تحقیر و حتی محو آثار تمدن و فرهنگ اسلامی بپردازد، سیده نصرت، با نام مستعار بانوی ایرانی شروع به نوشتن کتب خود، با مضامین شرعی و اسلامی، کرد تا نشان دهد که بانوی ایرانی، بانویی است که در دوران اسلامی، زندگی جدید و واقعی خود را شروع کرده و پس از ورود اسلام به ایران بوده که زمینه‌ی رشد و کمال زنان مهیا شده است.

هنگامی که در سال ۱۲۶۵ هجری شمسی، در خانواده‌ی حاج سید محمدعلی امین‌التجار اصفهانی، دختری به دنیا آمد، هیچ‌کس گمان نمی‌کرد که روزی مقام و منزلت علمی و عرفانی او به جایی برسد که بزرگانی از علما و عرفا حضور در محضر این دختر را مایه فیض و افاده بدانند و علما و دانشمندان بسیاری از کشورهای اسلامی برای دیدار و گفتگو، به نزد وی بیایند.

حاجیه‌خانم سیده نصرت بیگم امین، که اکنون با نام بانو امین شناخته شده است، فرزند پدری مومن و سخاوتمند و مادری متعبد و خیرخواه بود که پس از سه فرزند پسر، به دنیا آمد.

در حالی‌که فضای فرهنگی حاکم بر آن زمان به گونه‌ای بود که کمتر خانواده‌ای به خود اجازه می‌داد که دخترش را برای کسب علم و دانش به مدرسه یا مکتب بفرستد و حتی بسیاری فراگیری خط و خواندن و نوشتن را برای دختران جایز نمی‌دانستند، با روشن‌بینی و تشویق مادر بزرگوار خانواده، سیده نصرت چهارساله برای آموزش قرآن و یادگیری خواندن و نوشتن، در فضایی همراه با رعب مکتب‌خانه‌ها و خانم معلم پیری که همیشه چوب بلند تنبیه در دست داشت و نصرت کوچک را «گوشت ناپز» می‌پنداشت، راهی مکتب می‌شود.

این بانوی شریف که نسب پاکش با سی واسطه به امام علی بن ابیطالب (ع) می‌رسد، هم‌زمان با تحصیل علم، در سن ۱۵ سالگی با پسرعموی خود به نام «حاج میرزا» و ملقب به «معین‌التجار»، که از بازرگانان سرشناس اصفهانی بود ازدواج می‌کند.

ادامه »

رجب، ماه عذرخواهي

از امام صادق عليه‏السلام نقل شده که پيامبر گرامي اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند: «رجب ماه استغفار امت من است، پس در اين ماه طلب آمرزش کنيد که خداوند آمرزنده و مهربان است. رجب را اصَبّ مي‏گويند؛ چون رحمت خداوند در اين ماه بر امت من بسيار ريخته مي‏شود. پس بسيار بگوييد: اَسْتَغْفِرُاللّه‏َ وَ اَسْئَلُه التَّوبَة؛ يعني از خداوند به خاطر کارهاي بدم پوزش مي‏طلبم و از او فرصت بازگشت مي‏خواهم

درنگ کنیم

آدم های بزرگ  ، درباره ایده ها سخن  می گویند ؛

آدم های متوسط ، درباره چیزها سخن می گویند ؛

آدم های کوچک  ، پشت سر دیگران سخن می گویند !

                         

آدم های بزرگ ، عظمت دیگران را می بنند ؛

آدم های متوسط ، به دنبال عظمت خود هستند ؛

آدم های کوچک ، عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند !

والسابقون

بدجوری ترسیده بودیم . به حالت آماده باش کامل قرار گرفتیم . اگر دشمن ما را می دید، کارمان تمام بود ؛ یا کشته می شدیم یا اسیر که در ان صورت چون نیروی اطلاعاتی بودیم عاقبت بدی در انتظارمان بود . تعدادمان کم بود . احساس کردیم میان نیروهای دشمن گیر افتاده ایم و دیگر راه فرار نداریم . چاره ای نبود . باید می پردیم آن طرف نهر ، پشت نخل ها ، از روی نهر که عبور کردیم ناگهان خشکمان زد ! آنها با تسلط کامل ، ما را دیده بودند . جلو آمدند و یکی یکی ما را در آغوش کشیدند . آقا هم وسط ایستاده بود ، با همه گرم گرفت و روبوسی کرد . شناسایی شان تمام شده بود و داشتند برمی گشتند . با دیدن آقا در خط دشمن ، هم روحیه گرفتیم و هم شرمنده شدیم !

رعایت نکات دقیق

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

روز آمده، تاج لاله بر سر زده است

با آمدن امام در کشور ما

خورشید حقیقت زافق سر زده است

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

>

تا آغاز نهضت ، حضرت امام تلفن نداشتند ، شهرستانی ها اعتراض داشتند که ما نیاز به ارتباط با شما داریم و شما تلفن لازم دارید ، و حضرت امام فرمودند : « پول بیت المال ، خرج رساله ی من و تلفن نشود . »

2 . هنوز وقتش نشده است

مرحوم حاج احمد آقا می گفتند : من به امام گفتم : آقا وقت ناهار شده ، بگویم ناهار بیاورند ؟

آقا به ساعتشان نگاه کردند و فرمودند : « نه هنوز وقتش نشده است »مدّت کمی گذشت و من چند کلمه ای با آقا صحبت کردم ، آمدم تا دَمِ در ، امام ، مرا صدا زدند و من برگشتم . ایشان فرمودند : « می خواهید ناهار بیاورند ؛ بیاورند ، حالا وقتش است . ببینید شاید یک دقیقه نشده بود ؛امّا آقا این قدر منظم بودندکه برای خانواده ی خودشان هم جای تعجب داشت.

حجت الاسلام و المسلمین محمد علی انصاری

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

سخن دوست

سخنان نقل شده از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

احاديث و سخناني كه از وجود مقدس امام عصر(ع) در اينجا نقل مي‌شود، برگرفته از توقيعات و نامه‌هاي آن حضرت است. *"الحق معنا فلن يوحشنا من قعد عنّا، و نحن صنائع ربنا، و الخلق بعد منائعنا"؛"حق با ما (اهل بيت) است و كناره‌گيري عده‌اي، از ما، هرگز سبب وحشتمان نمي‌شود؛ چرا كه ما پرورش يافتگان پرودگاريم، و ديگر مخلوقين، پرورش‌يافتگان ما هستند"(بحار الانوار، ج53، ص178، ص9). **"من كان في حاجة الله عزوجل كان الله في حاجته"؛"هر كس به دنبال برآورده شدن حاجت خداوند باشد(براي نصرت دين او تلاش كند)، خداوند نير برآورنده حاجت او خواهد بود"(همان، ج51، ص331، ح56). ***"فليعمل كل امر منكم بما يقرب من محبتنا، و يتجنَّب ما يدنيه من كراهتنا و سنخطنا"؛"پس هر يك از شما بايد كاري كند كه وي را به محبت و دوستي ما نزديك سازد، و از آنچه خوشايند ما نيست و باعث كراهت و خشم ما است، دوري گزيند"(همان، ج53، ص176،ح7). ****"ما ارعم انف الشيطان افضل من الصلاة فصلها و ارغم انف الشيطان"؛"هيچ چيز مانند نماز، بيني شيطان را به خاك نمي‌سايد، پس نماز بگزار و بيني ابليس را به خاك بمال"(همان، ج53، ص182، ح11). *****"اجعلوا قصدكم الينا بالمودة علي السنة الواضحة، فقد نصحت لكم، و الله شاهد علي و عليكم"؛"هدف و مقصد خويش را نسبت به محبت و دوستي ما(اهل بيت) بر مبناي عمل به سنت و اجراي احكام الهي قرار دهيد؛ پس همانا كه موعظه‌ها و سفارش‌هاي لازم را نمودم، و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه است"(همان، ج53، ص179،ح9).

دانش

بسمه تعالی

زگهوار تا گور دانش بجوی

ای کمیل، دانش بهتر از مال است زیرا علم ، نگهبان تو است ومال را تو نگهبان باشی. مال با بخشش کاستی پذیرد اما علم با بخشش فزونی گیرد ومقام وشخصیتی که با مال به دست آمده با نابودی مال، نابود می گردد. ای کمیل بن زیاد، شناخت علم راستین آیینی است که با آن پاداش داده می شود وانسان در دوران زندگی با آن خدا را اطاعت می کند وپس از مرگ نام نیکو به یادگار گذارد . دانش فرمانروا، ومال فرمانبر است .

گرسنگان سومالی، ثروت غرب، عدل خدا

 


آیا رفاه مرفهین (مانند اروپایی‌ها) و فقر روز افزون فقرا (مانند سومالیایی‌ها) با عدالت خدا سازگاری دارد؟ چرا او نعمت خود را مساوی تقسیم ننمود؟


سومالی

عادت و رویه‌ی بشر همیشه این گونه بوده که اگر موفقیت و رفاهی به دست آورده، به خود بالیده و مدعی شده که تمامی این نعمات حاصل علم و تلاش خودم بوده است. سمبل این تفکر «قارون» است که وقتی به او گفته شد از این همه نعمتی که به تو داده شده کمی هم به دیگران انفاق کن. با غرور و تکبر فراوان گفت: «قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلیَ‌ عِلْمٍ عِندِی – القصص 78» - یعنی آن چه برایم فراهم شده با علم خودم فراهم شده است. همین تفکری که امروزه بر امریکا و اروپا غالب است و به همین دلیل خود را انسان‌های درجه‌ی یک می‌دانند که انسان‌های درجه‌های پایین‌تر باید در راه رفاه آنان فدا شوند. این یک شعار نیست. بلکه دیدگاه نظری و عملی آنان است.

هم چنین این بشر مغرور و متکبر و از خود راضی عادت دارد که وقتی به بن‌بست رسید، وقتی به نتایج برخی از اعمال سوءاش رسید، وقتی کار گره خورد بگوید: این خواست خدا بوده است. و گناه اعمال سوء خود را به گردن خدا بیاندازد. چنان چه شاهدیم یزید به حضرت زینب علیهاالسلام گفت: دیدی خدا با برادرانت چه کرد؟ و اهل معصیت نیز در محشر وقتی به پایان محاکمه می‌رسند و هیچ یک از توجیهاتشان کارساز نمی‌شود و جهنم را می‌بینند، گناه انحراف خود را به گردن خدا می‌اندازند و می‌گویند:

«أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَئنیِ لَکُنتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»(الزمر- 57)؛ و یا می‌گوید: اگر خدا هدایتم کرده بود از پرهیزکاران می‌بودم.

ادامه »

غریبگی با قرآن و رواج بی حیایی

 


رواج فساد اخلاقی و گناهان اجتماعی که موجب افزایش اضطراب و پریشانی در جامعه شده است، از عمل نکردن به آیات انسان ساز قرآن کریم و اعراض از قرآن سرچشمه می‌گیرد.


قرآن

مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی مظاهری در ادامه سلسله مباحث اخلاقی، با عنوان «فضیلت‌های فراموش شده» از تمسّک و انس با قرآن کریم به عنوان فضیلت فراموش شده دیگری نام بردند و خاطرنشان کردند:

قرآن کریم، تجلّی ذات خداوند متعال و روشنی عالم وجود و در بر دارنده علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن است و امتیازات و ویژگی‌های فراوان دیگری نیز دارد که ذکر آن در این فرصت کوتاه نمی‌گنجد، امّا آنچه باید به بدان توجّه شود این است که این کتاب نورانی با همه امتیازات و ثمرات مادّی و معنوی که دارد، به دست فراموشی سپرده شده است.

ادامه »

خطرناک‌ترین ویروس برای جامعه


 

 

خطرناک‌ترین افراد در یک جامعه منافقان هستند؛ چرا که تکلیف انسان در برابر آن‌ها روشن نیست. نه واقعاً دوست‌اند و نه ظاهراً دشمن؛ از امکانات مؤمنین استفاده می‌کنند و از مجازات کفار ظاهراً مصون‌اند؛ ولی اعمالشان از کفار بدتر است.

 


 

 

ادبیات متعهد، ادبیات نفاق

بیماری نفاق

آن‌ها می‌گویند: به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت می‌کنیم؛ ولی بعد از این ادعا، گروهی از آنان روی گردان می‌شوند. آن‌ها (در حقیقت) مؤمن نیستند .

آیا در دل‌های آنان بیماری است یا شک و تردید دارند یا می‌ترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه بلکه آن‌ها خودشان ستمگرند.

آیا در دل‌های آن‌ها بیماری است؟ یا شک و تردید دارند؟ یا می‌ترسند خدا و رسولش بر آن‌ها ستم کند؟ اما خود این‌ها ستمگرند!

این نخستین بار نیست که در قرآن مجید به تعبیر «مرض» در مورد نفاق برخورد می‌کنیم. قبل از این آیه شریفه در اوائل سوره بقره، ضمن بیان صفات منافقان، چنین آمده است: «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا» در دل‌های آن‌ها یک نوع بیماری است و خداوند هم بر بیماری آن‌ها می‌افزاید.

زمینه های نفوذ شیطان

از آن­جا که شیطان گاهی از طریق بینش و امور نظری و علمی ما وارد می­شود و گاه از طریق گرایش و امور قلبی و بار دیگر از طریق منش و رفتارهای ظاهری­، این قسمت بحث را به زمینه­های نفوذ او در انسان اختصاص می­دهیم.

الف. زمینه­های نفوذ شیطان در بعد بینش؛

عامل قریب نفوذ شیطان در اندیشه­ی آدمی، نفس اوست، اگر نفس که عامل نفوذی ابلیس است نباشد، نظیر این است که سمی وارد دهان انسان شود ولی به دستگاه گوارش او نرسد، یا دستگاه گوارش آن را قبول نکند. بر همین اساس خدای سبحان وسوسه و ازلال منسوب به شیطان را در بعضی آیات به نفس انسان منسوب می­سازد: )ولقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه…( ؛ و ما انسان را آفریده­ایم و می­دانیم که نفس او چه وسوسه­ای به او می­کند…([1]) این اسناد نشان می­دهد اگرچه راه نفوذ شیطان، اندیشه و فکر انسان است، ولی محور اندیشه­های شیطانی، نفس آدمی است.([2])

ادامه »

گناه بنده و بخشش خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

( پاک کن ) وقتی که خیلی خوب هم پاک می کنه

بازم جاش می مونه !

اما وقتی خدا طرف حساب باشه ٰ جاش هم نمی مونه !

التائب من ذنب کمن لا ذنب له !

خداست دیگه

اون اینطوری پاک می کنه !

تازه اینکه چیزی نیست !!

گاهی وقت ها

اگه خدا بخواد (و فقط اگه خدا بخواد )

همه ی خط خطی ها را تبدیل می کنه !

یا مبدل السینات بالحسنات !

خداست دیگه

اون اینطوری کار می کنه !

تو فقط نیت کن پاک کن را محکم دستت بگیر !

این خداست که برات پاک می کنه !

خدا دلش می خواد

تا پاک نکنه ٰ خاک نکنه !

خداست دیگه !

اون اینطوری رحمت می کنه !