انتظار، در اعماق سرشت آدمى
آری، برخلاف گفته کسانى که فکر مى کنند بذر اصلى انتظار ظهور یک مصلح بزرگ را، شکست ها و ناکامی ها و نابسامانی ها مى پاشد؛ عشق به این موضوع مربوط به اعماق وجود آدمى است.
به تعبیر دیگر، انسان از دو راه- از راه عاطفه و خرد - سرانجام در برابر چنین مسأله اى قرار مى گیرد و سروش این ظهور را با دو زبان «فطرت و عقل» مى شنود.
و به عبارت روشن تر، ایمان به ظهور مصلح جهانى جزئى از «عشق به آگاهى» و «عشق به زیبایى» و «عشق به نیکى» (سه بعد از ابعاد چهارگانه روح انسان) است که بدون چنان ظهورى این عشق ها به ناکامى مى گراید و به شکست محکوم مى شود.
شاید این سخن نیاز به توضیح بیشترى داشته باشد و آن اینکه مى دانیم «عشق به تکامل» شعله جاویدانى است که سراسر وجود انسان را در برگرفته؛ او مى خواهد بیشتر بداند؛ بیشتر از زیبائی ها ببیند؛ بیشتر از نیکی ها بهره ببرد. خلاصه اینکه، علاقه انسان به پیشرفت و تکامل، به دانایى و زیبایى، به نیکى و صلح و عدالت، علاقه اى است اصیل، همیشگى و جاودانى؛ و انتظار ظهور یک مصلح بزرگ جهانى آخرین نقطه اوج این علاقه است.
چگونه ممکن است عشق به تکامل همه جانبه در درون جان انسان باشد و چنین انتظارى نباشد! مگر تکامل جامعه انسانى بدون آن امکانپذیر است!
هیچگاه پیدایش این انگیزهها را نمى توان با عوامل اجتماعى و روانى پیوند داد. گرچه این عوامل در تضعیف یا دامن زدن به آنها سهم مهمّى دارند؛ ولى اصل وجود آنها، جزء روان انسانها و جزء ابعاد اصلى روح اوست؛ به دلیل این که هیچ جامعه و هیچ ملّتى هرگز از این انگیزه ها تهى نبوده است.
حکومت جهانى مهدى (عج)، ص88.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط mirshafi در 1391/03/04 ساعت 11:49:38 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |