جایگاه عرفان دراسلام

 

 

 

جایگاه عرفان در اسلام

در رابطه با جایگاه عرفان در اسلام بایدآن را درکلام ائمه اطهار(ع) جستجوکرد، سوال اصلی این است که آیا در آموزه های اسلامی چیزی به نام عرفان وجود دارد؟ آیا در سیره ائمه اطهار(ع) حرکتی یا روشی ویا طریقی به نام عرفان می توان جست؟حدیث مشهور «من عرف نفسه فقد عرف ربه» [1] را بارها شنده ایم، در اصول کافی و دیگر کتب حدیثی ما بسیاری از این قبیل احادیث را پیدا می کنیم که نشان از اهمیت شناخت و عرفان در منظر اهل بیت(ع) دارد. زیرا به خداشناسی ومعرفت حق می رسد. نگاهی به نهج البلاغه امیر المومنین(ع) و صحفیه سجادیه امام زین العابدین(ع) ما را با این واقعیت آشنا می کند که اصل در بعثت انبیاء و وجود مبارک امامان معصوم(ع) برای آشنایی و معرفت ما به خداوند تبارک وتعالی است که همان غایت عرفان است.

جایگاه تصوف در اسلام

در این رابطه به حدیثی از رسول خدا(ص) بسنده می کنیم تا در آینده بحث را به صورت مفصل خدمت عزیزان بیان نمائیم:

«لا تقوم الساعةُ علي اُمتي حتي يقوم قومٌ من اُمّتي اسمهم الصوفية ليسوا مني و اِنهم يَحلَقُونَ للذكر و يرفعون أَصواتَهُم يَظُنُونَ انَهُم علي طريقَتي بل هُم اضَلُّ مِنَ الكُفار وَ هُم ا هلُ النار لَهُم شَهيقُ الحِمارِ؛ روز قیامت بر امتم برپا نشود تا آنکه قومی از امت من به نام صوفیه برخیزند، آنها از من نیستند و بهره ای از دین ندارند، آنها برای ذکر دور هم حلقه می زنند و صداهای خود را بلند می کنند به گمان اینکه بر طریقت و راه من هستند، نه بلکه آنها از کافران نیز گمراه تر و اهل آتشند و صدائی دارند مانند صدای الاغ».[2]

خود عزیزان با مقایسه این روایات به جایگاه عرفان و تصوف در اسلام پی خواهند برد که کدام راه مورد تأیید اهل بیت(ع) بوده و هست.

سابقه تاریخی عرفان و تصوف به چه دورانی مربوط می شود و از چه زمانی وارد اسلام شد؟ و چه مراحلی را طی کرده است؟

با توجه به جواب پرسش قبل می توان گفت که پیشینه تاریخی عرفان به بعثت انبیاء می رسد. یعنی خداوند متعال هدف خلقت انسان را عبادت بیان می فرماید[3] و این عبادت، بدون شناخت اهمیت ندارد. در نتیجه خدا، چنانچه در تعلیمات دینی ما نیز بسیار منعکس شده، اولین چیزی را که از انسان می خواهد توحید و یکتا پرستی اوست که این امر جز به شناخت و معرفت نسبت به خدا میسر نیست. با این حال می توان بیان کرد که غایت خلقت بشر رسیدن به معرفت و عبودیت خداوند است که در این مسیر به کمال خویش نائل آید. لذا باید تاریخچه عرفان را در خلقت آدم و بعثت انبیاء جستجو کرد، البته در این دوران فرقه های انحرافی بسیاری نیز بدست سودجویان  و بدعتگذاران پدید آمد که برای جذب انسانها و تحریف ادیان الهی به این روش ها متمسک شدند.

واما تاریخچه تصوف همانگونه که درکتب و منابع خود متصوفه آمده این جریان از نیمه دوم قرن دوم هجری وارد اسلام شد و اولین کسی که به این لقب خوانده شد عثمان بن شریک کوفی بوده است.[4] که بعدها به ابوهاشم کوفی یا ابوهاشم صوفی نیز مشهور شده است.مراحل رشد ونمو آن و همچنین ورود آن را به اسلام درشماره های بعدی بیان خواهیم کرد.

 

نویسنده: ظفری نژاد

پی نوشت ها:

[1]. کسی که خود را شناخت پس به تحقیق خدا را شناخته . (تصنیف غرر الحکم/ص232/ ح4637 ؛ عوالی اللالی/ ج4 / ص102 / ح149) به نقل از شرح حدیث جنود عقل وجهل / امام خمینی / ص 118

[2]. سفینه البحار / ج2 / ص 58

[3]. وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون/ الذاریات/ آیه56

[4]. استوارنامه/ کیوان قزوینی / ص22.

 

  • عابدیان
    نظر از: عابدیان
    1389/08/04 @ 10:30:03 ق.ظ

    عابدیان [بازدید کننده] 

    با سلام
    کاربر گرامی ضمن آرزوی موفقیت برای شما .با ورود به صفحه پشتیبانی و ارتباط با ما به ارتقای وبلاگ و دانش کامپیوتری خود بیفزایید .
    با شکر

    http://abedian.womenhc.com/

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.