توصیه های تبلیغی
چهارشنبه 93/08/07
چند نکته مهم در تبلیغ در سخنرانی آیت الله سبحانی (دامه برکاته)
1 - توجه ویژه به جوانان
در این که با ورود به منطقه تبلیغی باید بیشتر سراغ چه کسانی رفت، آیا باید اول مشایخ و سران قبایل را دید و یا اینکه باید گروه های دیگر را مقدم داشت، نظر امام صادق علیه السلام این است که اول باید سراغ جوانان رفت.
امام صادق علیه السلام مردی را به بصره فرستاد. بصره مرکز عمرو بن عبید رئیس معتزله بود که در سال 143 ه . ق وفات کرد. او خیلی مورد علاقه خلیفه عباسی بود و شیعیان را متزلزل می کرد. فرستاده امام مدتی در بصره ماند و برگشت. امام صادق علیه السلام در دیداری از او پرسید: آیا در کارتان موفق بودید یا نه؟ گفت: خیر. فرمود: چرا؟ گفت: موفق نبودم. حضرت کمی فکر کرد و فرمود: شما سراغ کدام تیپ (به قول امروزی ها) رفتید؟ عرض کرد: من با رؤسای قبایل در تماس بودم تا از راه هدایت این ها بتوانم در افراد عشیره اثر بگذارم. حضرت فرمود: نقطه اشتباهت همین جاست. هویت و شخصیت شیخ قبیله شکل گرفته و تثبیت شده است و اثرگذاری در او مشکل است. درخت برومندی که کج بالا رفته دیگر قابل اصلاح نیست، اما یک نهال کوچک، خیلی اصلاح پذیر است.
اشتباهت اینجا بود که سراغ جمعیتی رفتی که از نظر شخصیت تکمیل شده بودند. سپس امام فرمود: «علیک بالاحداث فانهم اقرب الی کل شیی ء؛ به سراغ جوان ها برو که به همه چیز نزدیک ترند.» او دوباره به بصره برگشت. این بار بساط را با جوانان شیعه پهن کرد، همان جوانانی که در آستان تحت تاثیر قرار گرفتن عمرو بن عبید معتزلی بودند. و این بار موفق شد.
البته معنای تماس بیشتر با جوانان این نیست که نسبت به پیرمردها و بزرگان شهر و منطقه بی اعتنایی شود. در عین حالی که آن ها محترمند و می توانند کارشکنی یا کارسازی کنند، بیشتر باید روی سخن با جوانان باشد. وادار کردن جوانان به سخن، سؤال و تبلیغ خیلی مهم است.
امروز جهان تبلیغ عیسویت و مسیحیت به همین روال است. رادیوی مسیحی ها در ایران شنیده می شود، هم نامه ها و هم کتاب هایشان همه و همه با دختر و پسر جوان است. تبلیغ بهایی ها خصوصا در خارج از ایران مثل ترکمنستان و جمهوری آذربایجان نیز متمرکز در قشر جوان است. شما هم باید آن ها را در نظر بگیرید، البته با ظرافت خاصی که نسبت به بزرگان بی احترامی نشود.
اصولا دور انبیاء را جوانان می گرفتند. در تاریخ ابن هشام هست که برخی از سران قریش بعد از آن که پیغمبر با نامه ای قیصر را به اسلام دعوت کرده بود، به قدس که مرکز قیصر بود، رفته بودند. قیصر گفت: قریش را بیاورید. قریش را آوردند و ابوسفیان جزء آن ها بود. قیصر گفت: بگویید ببینم دور این مردی که مدعی نبوت است را چه کسانی گرفته اند؟ پیرمردها یا جوان ها؟ همگی گفتند: جوان ها. گفت: اتفاقا این نشانه نبوت است که هر موقع انبیاء در نقطه ای ظهور کردند، دور آن ها را بیشتر جوان ها می گرفتند.
توصیه های مراجع تقلید و علما برای ماه محرم
چهارشنبه 93/08/07
آیت الله جوادی آملی
* ما باید حواسمان جمع باشد؛ جریان حسینبنعلی، جریان محرم،تاسوعا، عاشورا، عزاداری ها، بخش های سنتی آن سر جایش محفوظ است، هم سخنرانان ما، هم مداحان ما، عظمت و جلال و شکوه حسینبنعلی را نشان بدهند.
* مداحان کاری که از عظمت اهل بیت کم کند، انجام ندهند، این سفارش حسینبنعلی است، بگذارید کربلا با جلال و شکوه شناخته شود، حرف ها، قصهها، داستان ها، روش ها و منشها که از جلال کربلا، جمال کربلا، عظمت کربلا، استقلال کربلا، حریّت و آزادیخواهی کربلا کم کند این حرف ها را نزنید.
* در صحنه عاشورا و در آن موقعیت خطیر حسینبنعلی به اهل بیت خود فرمود: کاری کنید در این سفر که عظمت و حیثیت شما محفوظ باشد. لذا مداحان و ذاکرین نباید روش و کاری که از جلال و شکوه اهل بیت بکاهد انجام دهند و حرف و سخن بی سند بیان کنند.
آیت الله مظاهری
* عزاداریهای ما خوب است و اما باید مواظب باشیم خرافت در عزاداریهای ما نباشد.
* از نظر عقیده و محبت بالا هستیم و از نظر شعار الحمدلله خوب است، مخصوصا دهۀ محرم خیلی بالاست. بالاخره شعار یا علی ما خیلی بالاست و الحمدلله شعار یا حسین ما خیلی خوب است. ولو اینکه خیلی گناهکار است، اما شعار یا علی و یا حسین دارد. اما در یکجا لنگیم و عمده هم آنست و آن شیعۀ عملی است.
* عدهای آمدند در خانه امیرالمومنین«سلاماللهعلیه» در زدند و گفتند: ما شیعیان شما هستیم. امیرالمومنین«سلاماللهعلیه» آمدند یک نگاهی به آنها کردند و گفتند: من در سیمای شما شیعهگری نمیبینم. نه اینکه عقیده و محبت نداشتند؛ عقیده و محبت داریم، اما از نظر عمل لنگیم.
آیت الله مکارم شیرازی
* در مداحی لازم است جنبه های مثبت را تقویت و ابعاد منفی را حذف کنیم تا به مداحی مورد رضایت امام زمان(عج) برسیم. توجه به محتوای صحیح مداحی ها امری ضروری است و برای تحقق مداحی سالم باید به منابع صحیح مراجعه کرد.
* باید از اشعار هماهنگ با کتاب های معتبر و مقاتل اصیل بهره جست. شایسته نیست از شعرهای غیر صحیح یا ضعیف و حتی آن دسته از اشعاری که وهن امام حسین(ع) است استفاده کرد.
* بر همگان لازم است شکوه امام حسین(ع) را در اشعار و مداحی ها جلوه گر سازند و شاعرانی هم که به سرودن اشعار می پردازند باید به تاریخ عاشورا و صدر اسلام مسلط باشند.
* مداحان الگوی جامعه مخاطب خود هستند بنابراین هرگونه رفتار آنها زیر ذره بین قرار دارد و بر همین اساس، رعایت همه موارد صحیح از سوی آنها ضروری است.
آیت الله سبحانی
* لازم است منابر حسینی در ماه محرم قرآنی باشند و پیام های این کتاب آسمانی در منابر بیان شود؛ وقتی این چنین شد آنگاه شاهد تحولی شگفت در مخاطبان خواهیم بود وگرنه اگر فقط بر احساسات گذرا تاکید شود آنگاه تحولی را نیز نخواهیم دید.
* مرحوم فلسفی برای یک منبر هشت ساعته مطالعه می کرد. استفاده از یادداشت های روزانه و برگرفته از مفاهیم و آموزه های دینی توسط مبلغان اقدامی شایسته برای غنای محتوایی سخنرانی ها خواهد بود.
* مبلغان باید خشیت الهی هم داشته باشند و خشیت با ترس متفاوت است زیرا خشیت سبب تاثیرگذاری بر روح و روان انسان ها می شود.
* صفت مبلغ نصیحت است، مبلغ نباید با مخاطب خشن سخن بگوید، باید به گونهای سخن بگوید که پا منبری او را یک پدر دلسوز برای نجات دادن بداند، اگر پرخاشگر باشیم منبر ما چندان اثر نمیکند و فرد با عقده از پای منبر میرود.
آیت الله محمدی ری شهری
* اگر دو موضوع اخلاص در عمل و همچنین مستند خوانی از سوی جامعه مدیحه سرایان اهل بیت (ع) مورد توجه قرار نگیرد، عمل آنها بی مغز و پوک به حساب خواهد آمد.
* مداحان، ذاکرین و مرثیه سرایان اهل بیت (ع) بایستی قدر عمل خویش را بدانند و این کار را خالصانه تنها برای خدا و اهل بیت (ع) انجام دهند.
* نقل قول مستقیم از ائمه اطهار (ع) و حتی خداوند متعال در برخی از مجالس روضه خوانی یکی از ایرادات برخی از مداحان اهل بیت (ع) است. هنگامی می خواهید مطلبی را به اهل بیت (ع) نسبت دهید صحیح این است که به کتاب و نوشته مطلب مورد اشاره نیز استناد کنید و در غیر اینصورت خلاف واقع است.
* بیان زبان حال اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از سوی جامعه مدیحه سرایان در مجالس روضه خوانی را موضوعی بسیار حساس و نیازمند دقت بسیار از سوی مداحان است. طوری در مرثیه و مقتل خوانی زبان حال اهل بیت (ع) را بیان کنیم که شان معصومین (ع) حفظ شود.
بیانات مقام معظم رهبری درباره محرم
سه شنبه 93/08/06
در زندگی حسینبنعلی علیهالسّلام، یک نقطهی برجسته، مثل قلهای که همهی دامنهها را تحتالشعاع خود قرار میدهد، وجود دارد و آن عاشورا است.
تحقیقاً یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست.
یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسینبنعلی علیهالسّلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرّم ونعمت عاشورا برای جامعه شیعیِ ماست
درباره محرم
سه شنبه 93/08/06
حضرت آیت الله خامنه ای ( دامه برکاته)
حرکت امام حسین(ع) برای اقامه حق و عدل و برهم زدن ظلم و بی عدالتی صورت گرفت و هدف از آن حاکم کردن دین خدا و ادامه راه پیامبران الهی بود و آنچه که از روایات بدست می آید این است که ائمه اطهار(ع) جداً تلاش کردند تا نظام اسلامی را ایجاد و مستقر سازند و ما به برکت نهضت امام حسین و حفظ فرهنگ آن توانستیم نظام اسلامی را در جامعه مان به وجود آوریم
انگیزه قیام امام حسین (علیه السلام)
دوشنبه 93/08/05
از جمله ارزشهایى كه اسلام روى آن زیاد سرمایه گذارى كرده و حكومت بنى امیه با تمام قدرت در محو و اضمحلال آن ایستادگى مى كرد این امور است :
الف ـ وحدت اسلامى :
پـیامـبر اكرم صلى الله علیه و آله براى ایجاد وحدت و برادرى اسلامى سعى و كوشش وافـى مـبذول مـى فـرمـود ولى مـعـاویه از طرق مختلف مخصوصا از طریق احیاى تعصبات قبیله اى و وادار كردن شعراى قبایل بر هجو قبیله رقیب و خانواده هاى آنان وحدت اسلامـى را ریشه كن مـى كرد تـا جائیكه یزید یكى از شعـراى زمـان بنى امـیه انصار و مـردمـى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را در مدینه جاى دادند و حمایت كردند هجو می كند.
اگـر در اشعـار شعـراى امـوى دقـت شود روشن تـرین اثـرات آن همـان قـذف و هجو قـبایل و خـانواده هاى رقـیب آنان است . در اشعار شعراى معاصر اموى كمترین اثرى از فضائل انسانى و آثار خوب اجتماعى و اخلاق اسلامى دیده نمى شود.
حسین علیه السلام براى احیاى آثار و اخلاق اسلامى قیام كرد.
و نیز اخـتـلافـاتى كه بین اعراب و اصیل و موالى به وجود آوردند كه عرب كتابهایى در انتـقـاد بر مـوالى یعـنى اقـوامـى كه از ایران و سایر كشورهاى غیر عربى در عراق و كشورهاى عربى زندگى مى كردند تصنیف و تالیف كردند و بر عكس موالى كتابهایى علیه اعراب نوشتند كه این حركت برخلاف مقررات و موازین اسلامى بوده و وحدت اسلامى را مختل مى كرد.
بزرگترین انگیزه قیام امام حسین علیه السلام مسئله امر به معروف و نهى از مـنكر است كه این دو از مـهمـتـرین اركان دین است و امـام عـلیه السلام در درجه اول مسئول اجراء این امر مهم اسلامى است.
چنانكه در وصیت به برادرش محمد بن حنفیه اعلان فرمود :« قـیام مـن بر مبناى تمایلات نفسانى نیست ، من به منظور طغیان و فساد و تباهى و ستم خـروج نمـى كنم بلكه انگـیزه ام اصلاح امـت جدم رسول خدا است و مقصود و منظورم امر به معروف و نهى از منكر است»
ب ـ حریت :
چـنانكه مـى دانیم و در تـواریخ مـذكور است در دوران حكومـت امـوى ، سفـره قـتـل و شمـشیر یگانه حاكم در این دستگاه مستبد بود كه بدون رسیدگى به حق و حقیقت سفـره قـتـل گـستـرده مـى شد و جلاد به دستـور حاكم بیگـناهى را به قتل مى رسانید، چنانكه حجاج بن یوسف ثقفى یكى از حكام زمان عبدالملك مى گفت : از غذا و طعـام وقـتـى لذت مـى برم كه انسانى را ببینم در خـون خـود دست و پا مى زند و من مـشغول طعام باشم در چنین محیطى هیچ كس را قدرت و جرئت آن نبود كه به نحوه كردار و رفتار ناشایست حكام انتقاد نماید و یا به دفاع از حقوق از دست رفته خود پردازد.
حسین علیه السلام قیام كرد تا به انسانهاى زیر بار ظلم و ستم بیاموزد كه چگونه مى تـوانند به حقـوق خـود برسند و حریت و آزادى از دست رفته را باز یابند، و تاریخ گـویاى این مطلب است كه هنوز چند ماهى از شهادت حسین علیه السلام بیش نگذشته بود كه قیام ها یكى پس از دیگرى شروع شد تا حكومت اموى را ریشه كن نمود.
آرى مـردم با شهادت حسین علیه السلام درس آزادى و آزادگى را از دانشگاه خون و شهادت كربلا آموختند و براى بدست آوردن حریت بپا خاستند.
ج ـ اخلاق اسلامى و انسانى :
از زمـان رحلت رسول خـدا صلى الله عـلیه و آله هیچ یك از خلفاء همانند على علیه السلام به فكر تربیت روحى و اخلاقى جامعه نبودند اما آنقدر مشكلات براى حضرت على عـلیه السلام ایجاد كردند كه نتـوانست راهى را براى تنویر افكار عمومى و اخلاق اسلامى و هدایت روحى جامعه پیش گرفته بود به مقصد برساند.
و در زمان حكومت اموى نه تنها در مسیر تربیت جامعه قدمى برنداشتند بلكه مى كوشیدند تا جامعه را به فساد بكشانند زیرا حكومتهاى فاسد با جامعه صالحه نمى توانند كنار بیایند چه كه مردم صالح و شایسته همواره مخالف حكومت هاى ضد خدایى هستند از این رو كوشیدند تا مردم را همانند خود بسازند و لذا مردم در این دوران بحكم (( النّاس على دین ملوكهم )) نه تنها پاى بند به صلاح نبودند بلكه ترسی هم از ارتكاب فساد در آنها نبود و مـظاهر فساد اخلاق از قبیل دروغ ، نقض عهد، لهو و لعب در همه جا به چشم مى خورد، چنانكه رئیس حكومت اموى معاویة بن ابى سفیان پس از پیمان با حضرت حسن بن على علیه السلام اظهار داشت كه به هیچ یك از شرایطى كه در قرارداد به نفع حسن بن على قرار داده عـمـل نخـواهد كرد و حاكم كوفـه نیز به امـانى كه به مـسلم بن عقیل داده بود وفا نكرد.
و مردم كوفه كه با همین سیره نشو و نما كرده بودند به سادگى پشت پا به همه وعده هایی كه به حسین علیه السلام داده بودند زدند و منكر همه نامه هاى خود شدند و چه ننگى بالاتـر از این كه فـرزند پـیغـمـبر و سید جوانان اهل بهشت را براى قبول مسئولیت پیشوایى خود دعوت نمایند و اصرار ورزند كه اگر نیایى در پیشگاه خدا با تو احتجاج خواهیم كرد و چون دعوت آنان را پذیرفت در مقابلش صف آرائى نموده و خونش را بریزند.
امـام عـلیه السلام در روز عـاشورا خطاب به مردم كوفه فرمود: اى شیث بن ربعى و اى حجار بن ابجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث آیا شما به من ننوشتید كه میوه هاى ما رسیده و باغات ما سرسبز است اگر بسوى ما بیایى بر سپاه مجهزى وارد خواهى شد؟
این تیره بختان با كمال وقاحت و بدون هیچ شرم و حیا گفتند: ما چنین نامه هائى ننوشتیم !
امام متعجّبانه فرمود: آرى به خدا قسم نوشتید و لذا تن به شهادت داد تا اخلاق اسلامى و انسانى را كه در جامعه آن روز مرده بود زنده كند.