باده جاودانه از خم غدیر خم
شنبه 93/07/19
ولایت نه تنها درمان درد و چاره بی چارگان و مشکل گشای دردمندان و نور عظیم و نعیم لایزالی است، بلکه مکمل رسالت و لازم و ملزوم نبوت است یعنی ولایت بی رسالت و رسالت بی ولایت ناقص است و هر دو مکمل یکدیگرند . این را ما ادعا نمی کنیم که خداوند به صراحت بیان می دارد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس; ای رسول! آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، به مردم برسان که اگر نکنی رسالتش را ابلاغ نکرده ای و همانا خداوند تو را از (شر و کید) مردم نگه خواهد داشت .
و آن گاه که رسول خدا پیام ولایت را از سوی پروردگار به مردم ابلاغ کردو در میعادگاه غدیر، ولایت علی را با آن مقدمات و تشریفات تثبیت نمود و مردم را به بیعت با او واداشت، آنجا بود که خدایش فرمود: اکنون رسالتت را به پایان رساندی .
و امروز که روز غدیر خم است، دین تکمیل شد ونعمت خدا بر شما کامل گردید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» .
البته حضرت رسول پیوسته در مناسبتهای گوناگون، امامت و خلافت علی را به مردم گوشزد کرده و بر آن تکیه نموده ولی برای این امر بسیار مهم و سرنوشت ساز - که سرنوشت امت اسلام به آن گره خورده - لازم بود اعلام عمومی شود و در جایی که تمام مسلمانان گرد هم آمده اند - و چه بهتر از دوران حج و برپایی کنگره عمومی اسلام - این مطلب را به آنان برساند، از این روی در آخرین سال زندگی و در حجة الوداع که مردم با آن حضرت از زیارت خانه خدا باز می گشتند و پیاده و سواره اطراف رکاب مقدس رسول الله را گرفته بودند (که طبق برخی روایات بیش از یکصد هزار نفر به آن حضرت پیوسته بودند) در روز هیجدهم ذی حجة الحرام و در سرزمین مشهور غدیر خم این امر به مردم ابلاغ شد .
دستور ایست صادر می شود . فرمان الهی توسط جبرئیل امین نازل می گردد: ای فرستاده خدا! آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی رسالتش را انجام نداده ای و خداوند تو را از شر مردم نگه خواهد داشت .
بی گمان منظور از تبلیغ، رساندن تمام احکام و تعالیم مقدس اسلام نیست، زیرا در آن صورت جمله تهدید بی معنی خواهد بود و دیگر فرقی میان شرط و جزا باقی نخواهند ماند . از این روی قطعا منظور از تبلیغ، مطلب بسیار با اهمیتی است که پایه دین بر آن استوار است و تمام احکام را در بر می گیرد و این امر چیزی جز تعیین و نصب پیشوایی برای مسلمانان در آینده (و پس از رحلت پیامبر) نخواهد بود .
و اما جمله «والله یعصمک من الناس » اشاره به این است که تعیین خلیفه و جانشین حقدهای درونی و کینه های پیشین و رشکهای جاهلیت را برخواهد انگیخت و برخی را به سوء ظن و یا واکنش خواهد واداشت، زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام کسی بود که در جنگها و غزوه ها پدران و نیاکان بسیاری از اصحاب را با ذوالفقارش به درک فرستاده و گردنکشان را به خاک خواری کشانده بود و بسیاری از آنان تنها از روی ترس یا به خاطر مصالح و منافع شخصی و مادی یا به طمع جاه و مقام به اسلام گرویده بودند و هرگز ایمان در قلبهایشان راه پیدا نکرده بود و بدون شک پیامبر (ص) می هراسید که چنین امری پیامدهای خطرناک و غیر قابل پیش بینی در بر خواهد داشت، لذا خداوند با این جمله کوتاه و رسا او را مطمئن می سازد که از شر و کید بدخواهان نگهش خواهد داشت .
به هر حال رسول خدا دستور داد که در آن نقطه (که نقطه عطف تاریخ شد) فرود آیند و فرمان صادر کرد که از جهاز شتران منبری را آماده سازند تا مطلب بسیار مهمی را اعلام فرماید . همه به فکر فرو رفته بودند که چه خبر است؟ ! در این گرمای سوزان که مردم برای فرار از دمای بالا، خود را در سایه شتران نگه داشته و لباسها را زیر پای خود می کشند تا از این شن و ریگهای تفتیده دور شوند، در این شرایط رهبر بزرگ اسلام چه می خواهد به مردم ابلاغ کند؟ همه به انتظار سخنان دلربای پیامبر نشسته اند و لحظه شماری می کنند که زبان گویای حضرتش باز شود و در گرانبها در فضای غدیر پخش گردد .
ریشه ها و نتایج تکبر
پنجشنبه 93/07/17
در سیره تربیتی امام هادی علیه السلام برای تربیت نفوس و زدودن صفات ناپسند از وجود آدمی به زمینهها و ریشه های خودپسندی اشاره شده است. آن حضرت میفرماید: «مَنْ اَمِنَ مَکْرَ اللَّهِ وَ أَلِیمَ أَخْذِهِ تَکَبَّرَ حَتَّی یَحِلَّ بِهِ قَضَاوُهُ وَ نَافِذُ أَمْرِهِ وَ مَنْ کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ هَانَتْ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَلَوْ قُرِضَ وَ نُشِرَ؛هر کس از مکر و مؤاخذه دردناک خداوند، خود را در امان احساس کند، تکبر میورزد تا اینکه با قضا و تقدیر خداوند مواجه گردد؛ اما انسانی که بر دلیل روشنی از پروردگارش دست یافته است، مصیبتهای دنیا بر او سخت نخواهد بود؛ گرچه قطعه قطعه شده و [اجزاء بدنش] پراکنده شود.»
طبق این رهنمودِ ارزشمند، هر شخصی در راه رسیدن به تکامل و مقام والای انسانیت لازم است که هرگز از وجود خداوند متعال و محاسبه و مؤاخذه اش غفلت نکند. غفلت از خداوند و روز معاد، انسان را به انواع مفاسد دچار میکند و در حقیقت از خدا فراموشی به خود فراموشی تنزل یافته، هدف خود را در زندگی گم میکند. چنین فرد غافلی از خود هرگز نمیپرسد که:
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
اما اگر انسان خود را در پرتو نور الهی قرار دهد و از نسیم رحمت حق بهره ور گردد، هرگز در مقابل حوادث و مصائب دنیوی مغلوب نمیگردد؛ چرا که به پشتوانه ای قوی همچون نیروی حق تکیه زده و در حصاری محکم پناه گرفته است.
بنابراین، ریشه مهم لغزشها، خطاها و آلوده شدن به صفات ناپسند، همان غفلت از خداوند و خود فراموشی است که اشخاص را از رسیدن به اهداف والای انسانی باز میدارد.
امام دهم علیه السلام در روایتی دیگر به عواقب زیانبار صفت ناپسند تکبر اشاره کرده و در این مورد هشدار داده و فرموده است: «مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیْهِ؛ هر کس از خود راضی باشد، غضب کنندگان بر او بسیار خواهند شد.»
صفت تکبر انسان را نه تنها در معرض خشم مردم، بلکه مورد غضب خداوند نیز قرار میدهد که در قرآن فرمود: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ»؛ «خداوند گردنکشان [و متکبران] را دوست ندارد.»
امام هادی(ع):
هر کس از خود راضی باشد، غضب کنندگان بر او بسیار خواهند شد
عذاب جهنم و محرومیت از الطاف الهی از دیگر رهاوردهای تکبر است.
خویشتن را بزرگ میبینی؟ راست گفتند یک دو بیند لوچ
در روایت آمده است که روزی حضرت سلیمان بن داود علیهماالسلام امر کرد که تمام پرندگان و انس و جن به همراه او بیرون آمده، در بساط شگفت انگیز سلیمان علیه السلام جای گیرند. دویست هزار نفر از بنی آدم و دویست هزار نفر از جنیان با او بودند. بساط او به قدری بلند شد که صدای تسبیح ملائکه را در آسمانها شنید. سپس بساط او آن قدر پایین آمد که کف پایش به دریا رسید. در آن حال، ندایی آسمانی به اصحاب سلیمان علیه السلام گفت: اگر در دل فرمانروای شما (سلیمان علیه السلام) ذره ای تکبر بود، بیشتر از آنچه بلند کرده اند، او را به زمین فرو میبردند.
ز خاک آفریدت خداوند پاک پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
تواضع سر رفعت افرازدت تکبر به خاک اندر اندازدت
دنیای گل نرگس
پنجشنبه 93/07/17
از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور….
…و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظهها را میشمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی ست.
ستاره ها، فانوسهایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب.
امام هادی (ع)
امشب، فرشتگان بر خانه خورشید نُهُم، سبد سبد گلِ بهشتی میپاشند.
امشب، نوزادِ مبارکی به دنیا میآید تا خورشیدِ هدایتِ انسان به ملکوت شود.
او میآید تا پرچمدار علم مکتب جعفری باشد.
او میآید تا با نورِ دانش، ظُلمت «متوکل عباسی» را بشکافد.
او میآید تا خون خدا را در شریان جهان مرده جاری کند.
او میآید تا آسمان را چون کوله باری سبز بر دوش گیرد و رسالت هزاران ساله دین را به مقصد برساند.
خورشید دهم، میآید تا پدر خورشید یازدهم و دنیای گل نرگس باشد.
امشب، مدینه در باغی از عطر گُل محمدی جاری ست.
شانههای شهر، خیس باران گُل و ستاره است.
از هفت آسمان، صدای دَف میبارد.
و آوای تهنیت فرشتگان در ملکوت شب شنیدنی ست.
الحمدلله تعالی توفیق قبول ولایت را یافته ایم
دوشنبه 93/07/14
الحمدلله تعالی توفیق قبول ولایت را یافته ایم که از مصباح حقیقت ختمی مرتبت و آل اطهارش علیهم السّلام استضائه می کنیم و پیرو آنانیم. آری:
جز به دست و دل محمّد نیست
حلّ و عقد خزینه ی اسرار
الحَمدُللهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ المُتِمَسِّکِین بِوِلاَیَهِ مَولانَا اَمِیرالمُؤمِنِین عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلاَم وَأولاَدَهُ الطَّاهِرِین عَلَیهِمُ السَّلاَم.
این خوشه چین از خرمن ولایت اهل بیت عصمت و طهارت، نه این که به تقلید آباء و امّهات و پیروی از ابنای عصر و متابعت اهل بلد و طایفه و قبیله و یا به گفته ی زید و عمرو، به مذهب اثنا عشری است؛ بلکه از نور علم و درایت و برهان و معرفت چون آفتاب زلال درخشان در نصف النّهار در هوای صحو برایش مبرهن و روشن است که دین حقّ و صدق همین است و بس. و به علم الیقین بلکه به عین الیقین یافته است که صراط مستقیم که شب و روز از خداوند تبارک و تعالی طلب می کنیم، جز این نیست.
(کتاب شریف نامه ها برنامه ها / ابوالفضائل حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله/ ص188و 189)
انسان کاری مهم تر از خودسازی ندارد
دوشنبه 93/07/14
کار مهم، خودسازی
انسان کاری مهم تر از خودسازی ندارد، و ساختن هر چیز متناسب با همان است؛ دیوار را سنگ و گل و انسان را علم و عمل. انسان تا به لقاء الله نرسیده است، به کمال مطلوبش نایل نشده.
بابا افضل را کلامی کامل در این باره است که: «عالم درختی است که ثمره ی او لقای خدای تعالی است.»
امّا نفس رهزن است و باید مراقب بود. حکیمان گفته اند که اگر نفس را مشغول نداری، او تو را مشغول می کند. باید از وساوس او در حذر بود و در تربیتش به صفات الهی و اخلاق ربوبی کوشید که :
هر کس که هوای کوی دلبر دارد
از سر بنهد هر آن چه در سر دارد
ورنه به هزار چلّه ار بنشیند
سودش ندهد که نفس کافر دارد
(علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله،دیوان اشعار، ص 216)
به سوی خدا برو. خدا جواد است و جود گدا می خواهد، و چون خود او می فرماید: « و گدا را مران»«وَ اَمَّا السَّآئِلَ فَلاَ تَنهَر»(سوره ی ضحی،آیه ی 11)، پس خود با سایل چگونه رفتار کند؟
عارف رومی چه خوش گفته که: «چنان که گدا عاشق کریم است، کریم هم عاشق گداست.» گدایی کن تا محتاج خلق نشوی.
(علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، دستورالعمل های اخلاقی و سیر و سلوک، ص55) و(مناسک حج، علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، ص89 و90)