ضیافت مهر
میهمانی آمد از ره ، چون خدا پیغام داد سینه را با نور خود ، در یک نفس آرام داد
چونکه در مهمانی اش پایی نهادم ، پرتوان در قدیم هایم مرا احساس یک احرام داد
با تمام کفر و عصیان و خطاهایم هنوز غافر الذنبی نگاهم کرد و جان آرام داد
بر درخت شانه ام قوت نشیند باز هم گر چه در بیراهه بودم را ه خوش فرجام داد
قاب چشمانم غبار کینه ها را شسته است از زمانی که خدا گمراهی ام اتمام داد
در سحر ها می نوازد دیده را باران شوق با شمیمی که مرا گرمای این اسلام داد
چیست این آتش درون دیده ی ابلیس خصم خسته است آیا که بر ما بندهای دام داد
یا هنوزم در پی گمراهی ما می دود او که در غوغا مرا انگیزه ی اوهام داد
او نمی داند که من نور و نگاهی دیده ام آن نگاهی که سخن در قالب احکام داد
من نگاه قابل التوبی درون سینه ام می یافتم در سحر های که لبخند رخش بر کام داد
فاطمه رجبی طلبه پایه اول
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط mirshafi در 1391/05/02 ساعت 08:43:45 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1391/05/08 @ 11:07:09 ق.ظ
الزهراء(سلام الله علیها) [عضو]
السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه
در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان قبولی طاعات و عبادات را آرزومندم.التماس دعا